نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: افسردگی شدید

1552
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15563
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    افسردگی شدید

    افسردگی شدید
    من الان چند ماه میشه که مادرمو که 7 سال با سرطان مبارزه میکرد رو از دست دادم و تو مدت این چند سال حس خیلی بدی به زندگی داشتم ولی هیچوقت به این اندازه دچار یاس و نا امیدی نبودم تا جایی که حتی نمیخوام صبح از جام بلند شم و انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم بدتر از همه اینه که همش لحظات تکان دهنده کما و icu یادم میاد که مربوط به دو هفته قبل از این موضوع بود و یا یاد رفتارهای بدی که گهگاه به خاطر ناراحتی انجام میدادم میفتم و این داره منو واقعا آزار میده که حتی دریغ از یاداوری یک چیز مثبت بدتر از همه اینا اینه که ایمانم به خدا هم از بین رفته و هر روز از شدت عصبانیت با خودم و یا در حضوردیگران کفر میگم که لحظه ای بعد پشیمان میشم ولی شدت ناراحتیم انقدر زیاده که تا نگم سبک نمیشم انگار از خودم خیلی متنفر میشم بعد از گفتن این حرفا که گاهی اطرافیان نزدیکمم میرنجونه اصلا خودمو نمیشناسم نمیدونم چیکار باید بکنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگی شدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط asalban00 نمایش پست ها
    افسردگی شدید
    من الان چند ماه میشه که مادرمو که 7 سال با سرطان مبارزه میکرد رو از دست دادم و تو مدت این چند سال حس خیلی بدی به زندگی داشتم ولی هیچوقت به این اندازه دچار یاس و نا امیدی نبودم تا جایی که حتی نمیخوام صبح از جام بلند شم و انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم بدتر از همه اینه که همش لحظات تکان دهنده کما و icu یادم میاد که مربوط به دو هفته قبل از این موضوع بود و یا یاد رفتارهای بدی که گهگاه به خاطر ناراحتی انجام میدادم میفتم و این داره منو واقعا آزار میده که حتی دریغ از یاداوری یک چیز مثبت بدتر از همه اینا اینه که ایمانم به خدا هم از بین رفته و هر روز از شدت عصبانیت با خودم و یا در حضوردیگران کفر میگم که لحظه ای بعد پشیمان میشم ولی شدت ناراحتیم انقدر زیاده که تا نگم سبک نمیشم انگار از خودم خیلی متنفر میشم بعد از گفتن این حرفا که گاهی اطرافیان نزدیکمم میرنجونه اصلا خودمو نمیشناسم نمیدونم چیکار باید بکنم
    دوست عزیز شرایط سختی رو میگذرونید و قصد نداریم کلمات کلیشه ای بگیم

    ولی شما وقتی میتونید به ارامش برسید که حقیقت مرگ رو بفهمید که مرگ تمام شدن نیست

    شما بیشتر از هر موقعی میتونید برای ارامش مادرتون تلاش کنید ...

    در این چندماه باید متوجه شده باشید که تمام بی قراری های شما بیهوده بوده ...

    شروع به انجام کارهای خیر برای مادرتون کنید و نتیجه رضایتش رو ببینید

    برای شروع اول باید بپذیرید که مرگ چیزیه که خداوند هم گفته هر نفسی خواهد چشید

    پس ما هر کدام فرصت زیادی نداریم که برای ناراحتی صرف کنیم ...

    در مواقع ناراحتی هم با نوشتن خودتون رو از فکرهای اشفته و درهم رها کنید چون باعث آرامش روحی شما خواهد شد

    در ضمن کمی در این مورد مطالعه کنید تا در این مورد بتونید دید بازتری داشته باشید و به حقایقی دست پیدا کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16010
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    4
    تشکر شده 29 بار در 19 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی شدید

    دوست خوبم بهت حق میدم که ناراحت باشی چون خیلی سخته. ولی زندگی برای شما ادامه داره روح مادرت هم از اینکه میبینه تو ناراحتی در ناراحتیه.بهتر به یک پزشک روان واعصاب مراجعه کنی باور کن با مصرف دارو بهتر میشی روح مادرت دوست داره توشاد باشی.این خیلی سخته وگفتنش اسون ولی زندگی ادامه داره حتی برای مادرت در ان دنیا وبرای تو در این دنیا.به خودت کمک کن وحتما به توصیه من عمل کن باور کن بعد از مدتی بهتر میشی.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15415
    نوشته ها
    50
    تشکـر
    0
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : افسردگی شدید

    دوست گلم بخاطر فوت مادرتون تسلیت میگم.
    اما نگران نباش.تو زندگی خیلی چیزا هست که بر خلاف اون چیزی هست که ما طلب داریم و متاسفانه این قانون زندگیه و کاریش هم نمیشه کرد.
    عزیزم من شمارو کاملا درک میکنم و میدونم چه حسی داری.هر چقدر به خودت تلقین کنی بدتره و غصه خوردن هم فایده ای نداره و بدتر اعصابت رو خورد میکنه.
    دوست گلم میدونم در شرایط سختی بسر میبری ولی تا اونجا که میتونی سعی کن خودت رو آروم کنی.نگران نباش

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16002
    نوشته ها
    21
    تشکـر
    2
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : افسردگی شدید

    سلااام عزیزم واقعا ناراحت شدم خدا رحمت کنه مادر عزیزتون. ما هم همچین شرایطی رو تجربه کردیم و واقعا درکتون میکنم خیلی سخته عزیز آدم مریض بشه اونم مریضیه لاعلاج. این قانون طبیعته میایم زندگی میکنیم و میریم.....ب خدا اعتماد کنید و از مادرتون بخواهید براتون دعا کنه. امیدوارم هر چه زودتر به آرامش برسید.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دراز و نشست مادران تا 6 ماه پس از سزارین
    توسط Artin در انجمن پزشکی ورزشی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-18-2014, 03:26 PM
  2. ذهن شما و بن بست در کوچه پس کوچه هایش
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-26-2013, 01:00 PM
  3. ساده ترین راه های پس انداز کردن و انواع آن
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-25-2013, 01:12 AM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-19-2013, 12:21 AM
  5. دلایل خارش پس از رابطــه
    توسط R e z a در انجمن بیماریهای مقاربتی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-14-2013, 02:11 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد