با سلام خدمت مشاورین عزیز، بنده یه مدتی هست که درباره مباحث وجود و هستی فکرم مشغول شده و جدیدا یه به چرایی هرچیزی فکر میکنم تا با استدلال درونی به جواب برسم، مثلا در مورد اینکه انسان چرا چیزهای خوب رو دوست داره و از بدی بیزاره، به خودم میگم ک چون ذات انسان اینجوری هست ک خوبی رو دوست داره و اینجوری افریده شده ولی باز هم نشخار فکری نمیزاره به ارامش درونی برسم و دیگه به چرایی موضوع فکر نکنم و همین افکار باعث شده ک من دچار اظطراب و استرس درباره وجود و... بشم، خواهشا منو راهنمایی کنید که ایا مشکلم حل میشه یا مشکل روانی هست که به چرایی هر موضوع فکر میکنم