نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: تردید در جواب مثبت

1679
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16000
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید در جواب مثبت

    با سلام.خواستگاری به واسطه یکی از اقوام بهم معرفی شد که همسن خودم هستند (3 ماه از من بزرگتره.). من 27 سالمه و فوق لیسانس از دانشگاه دولتی و البته به دنبال کارم هستم و فرزند آخر خانواده با وضع اقتصادی تقریبا متوسط، پدرم بازنشسته دولت و مادرم خانه دار. ایشون هم لیسانس مهندسی از دانشگاه آزاد هستند و در زمینه رشته خودشون فعالیت می کنند و ظاهرا درامدشم بد نیست. سن، چهره،تحصیلات و شغلشون به نظرم خوبه و روابط اجتماعیشونم ظاهرا بد نیست. فقط مشکلی که هست ایشون ساکن یکی از روستاهای حومه شهر هستند که پدر و مادر من هم اصالتا مال اونجا هستند و حتی پدر بزرگ و مادربزرگم هم اونجا زندگی میکردند تا همین چند سال پیش که فوت کردند... الان هم دو تا از خاله هام ساکن اونجاند که رفت و آمد کمی باهاشون داریم و عیدا و موقع عقد و عروسی می بینمشون ولی خوب پدر و مادر من از جوانی به شهر اومدند و من و خواهرام متولد و بزرگ شده همین جاییم. من کلا از محیط و فرهنگ و لهجه و ... مردم اونجا خوشم نمیاد حالا این آقا هم متعلق به همون جا و اصلا ساکن انجا هستند و کارشون هم اونجاست...البته من با ایشون شرط کردم که بعد ازدواج میخوام ساکن شهر باشم و ایشونم قبول کردند... من تازه دو جلسه است که خانواده و خود ایشون رو دیدم دیشب ایشون میگفتند بریم برای آزمایش ولی من گفتم صبر کنید تا بیشتر با هم آشنا بشیم و ماهم یه دفعه به خونه شما بیاییم .... در گفتگو با خودشون ایشون با اشتغال و ادامه تحصیل من مخالفتی نداشتند ولی گاهی لهجه ش یکم میزد که من زیاد خوشم نمیاد در مورد خونوادشم تو این دو دفعه که من دیدمشون مامان ساکت و آرومی داشتند که گفتند روزا میره قالیبافی.... پدرشونم که بیشتر حرف میزد کاملا با لهجه حرف میزدند و شغلشونم کشاورزیه... دو تا برادر کوچکتر از خودش داره که اونا دیپلمه و مشغول کار آزادند... کلا تو این دو جلسه خانوادش، طرز حرف زدن و معاشرتشون زیاد به دلم ننشست و باب میلم نبود وبه عبارتی با کلاس و امروزی هم نیستند... ضمن اینکه اینها یه مقدار هول هستند و من نمی دونم که برای آشنایی بیشتر و رفت و آمد بیشتر این فرصت را به ما میدهند یا این کار رو بد می دونند... در ضمن طی این دو جلسه که من آقا پسر رو دیدمشون احساسی نسبت بهشون پیدا نکردم یعنی نه خوشم امده و نه بدم اومده... خواهش میکنم ازتون راهنماییم کنید خیلی استرس دارم باید چی کار کنم؟ ممنونم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید در جواب مثبت

    درود به مشاور خوش اومدین - توجه داشته باشید شما ازدوفرهنگ متفاوت هستید یعنی دردو محیط متفاوت بزرگ شدید معیارهای شما در ازدواج اگر لهجه و وضعیت اقتصادی ومعیشت و طاهری باشه دراینده دچا رمشکل خواهید شد گرنه مهم خود مخاطتون هست باید وفق بدین خودتون روو
    بهرحال اصالت خانوادگی شماهم بنوعی ازاونجاست . ازنظر شما ی سری معیارهاشون که تعییر ناپذیره نوع ساده زیستیشون کارشون یابقولتون لهجه اشون ولی از ی نظر ادمهای معقول و ارومی هستند ومهربان واهل زندگی .
    خب بازم تحقیق بیشتر داشته باشید اگر تمایل واحساس پیدا کردید جواب بدید و اگر زندگی و فرهنگ اونجارو دوست ندارید میتونید با توافق مستقل وبقولتون درشهر باشید مهمترین فاکتور تفاهم واحساس وعشق بهم هست -شما براساس معرفی واسط اشنا وهمش یکی دودیدار داشتید بهرحال شما که امروزی هستید بسنجید موارد رو میتونید دراینده باشون کنار بیاین و وفق بدین خودتون رو یا خیر تا یک انتخاب معثول وموفق وزندگی با احساس وگرمی روتجربه کنید مورد یا یوال دیگر بود درخدمتم یاحق.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تردید در جواب مثبت

    نقل قول نوشته اصلی توسط نگار67 نمایش پست ها
    با سلام.خواستگاری به واسطه یکی از اقوام بهم معرفی شد که همسن خودم هستند (3 ماه از من بزرگتره.). من 27 سالمه و فوق لیسانس از دانشگاه دولتی و البته به دنبال کارم هستم و فرزند آخر خانواده با وضع اقتصادی تقریبا متوسط، پدرم بازنشسته دولت و مادرم خانه دار. ایشون هم لیسانس مهندسی از دانشگاه آزاد هستند و در زمینه رشته خودشون فعالیت می کنند و ظاهرا درامدشم بد نیست. سن، چهره،تحصیلات و شغلشون به نظرم خوبه و روابط اجتماعیشونم ظاهرا بد نیست. فقط مشکلی که هست ایشون ساکن یکی از روستاهای حومه شهر هستند که پدر و مادر من هم اصالتا مال اونجا هستند و حتی پدر بزرگ و مادربزرگم هم اونجا زندگی میکردند تا همین چند سال پیش که فوت کردند... الان هم دو تا از خاله هام ساکن اونجاند که رفت و آمد کمی باهاشون داریم و عیدا و موقع عقد و عروسی می بینمشون ولی خوب پدر و مادر من از جوانی به شهر اومدند و من و خواهرام متولد و بزرگ شده همین جاییم. من کلا از محیط و فرهنگ و لهجه و ... مردم اونجا خوشم نمیاد حالا این آقا هم متعلق به همون جا و اصلا ساکن انجا هستند و کارشون هم اونجاست...البته من با ایشون شرط کردم که بعد ازدواج میخوام ساکن شهر باشم و ایشونم قبول کردند... من تازه دو جلسه است که خانواده و خود ایشون رو دیدم دیشب ایشون میگفتند بریم برای آزمایش ولی من گفتم صبر کنید تا بیشتر با هم آشنا بشیم و ماهم یه دفعه به خونه شما بیاییم .... در گفتگو با خودشون ایشون با اشتغال و ادامه تحصیل من مخالفتی نداشتند ولی گاهی لهجه ش یکم میزد که من زیاد خوشم نمیاد در مورد خونوادشم تو این دو دفعه که من دیدمشون مامان ساکت و آرومی داشتند که گفتند روزا میره قالیبافی.... پدرشونم که بیشتر حرف میزد کاملا با لهجه حرف میزدند و شغلشونم کشاورزیه... دو تا برادر کوچکتر از خودش داره که اونا دیپلمه و مشغول کار آزادند... کلا تو این دو جلسه خانوادش، طرز حرف زدن و معاشرتشون زیاد به دلم ننشست و باب میلم نبود وبه عبارتی با کلاس و امروزی هم نیستند... ضمن اینکه اینها یه مقدار هول هستند و من نمی دونم که برای آشنایی بیشتر و رفت و آمد بیشتر این فرصت را به ما میدهند یا این کار رو بد می دونند... در ضمن طی این دو جلسه که من آقا پسر رو دیدمشون احساسی نسبت بهشون پیدا نکردم یعنی نه خوشم امده و نه بدم اومده... خواهش میکنم ازتون راهنماییم کنید خیلی استرس دارم باید چی کار کنم؟ ممنونم

    دوست عزیز با تفاسیری که شما گفتید این ازدواج خوبی نخواهد بود

    شما با پارامترهایی مشکل دارید که هر روزه و یا در مرور زمان باهاشون سرکار دارید و میتونه شمارو ازار بده

    برای شما داشتن لهجه غیرقابل قبوله در صورتی که ممکنه بر فردی دیگه اصلا" مهم نباشه

    پس به درک و شناخت خود شما مربوط میشه که چه تصمیمی بگیرید که همونطور که گفتیم شما در پله اول به مشکل برخوردید

    چون پله اول اینه که به دل هم بشینید که این امر محقق نشده پس بسیار محترمانه و قاطع جواب " نه " بگید

    امیدوارم اینکارو قاطع و سریع انجام بدید تا تکلیف هر دوی شما در زندگی زودتر مشخص بشه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16000
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید در جواب مثبت

    با تشکر از راهنمایی شما. لازمه بگم که بعضی ویژگیهای مثبت ایشون بود که باعث شد به عنوان خواستگار بپذیرمشون از جمله تائید اینکه در فامیل و آشنایانشان معتاد ندارند... پسر زحمت کشیه و خودش با کار کردن هزینه تحصیلشو داده و تونسته یه ماشین و یه تیکه زمین بخره.... حتی خانوادشون هم به نظر آدمای ساده و بی شیله پیله و مظلومی میومدن... اما مشکل اصلی من با توجه به همه احترامی که برای مردم هر منطقه دارم اینه که خانواده و اقوام ایشون روستایی هستند و میدونم این مسئله ممکنه در آینده آزارم بده... ضمن اینکه خانواده خود من هم سنتی اند و معمولی ... اما به هر حال تفاوتهایی واضح است. در ضمن من هنوز با خودشون بیرون نرفته ام که رفتار بیرونشم بسنجم و اگه در این موردم اشکالی ندیدم نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه؟ تصمیمی که در آینده ازش پشیمون نشم؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد