بی اطلاعی از خواستگار

[tavassol]

سلام ما همدیگرو دوست داریم و قراره یک ماهه دیگه بیاد خاستگاریم.من یه اشتباه کوچیک کردم.. بهم گفت تنهام بیا خونمون منم قبول کردم اما وقتی رفتم خونشون خاهرش صداش کرد.فهمید که یه دختر پیش برادرشه. من سریع از خونشون زدم بیرون و کسی منو ندید. فرداش بهم زنگ زد و گفت خاهرم فهمیده.ولی تو رو ندید و من حالا میخوام اعتمادشون و جلب کنم تا یک هفته بهت زنگ نمیرنم.حالا ده روز گذشت و نه زنگ زد .ن وقتی بهش زنگ میزنم انتن میده.بنظرتون من پیش اون با رفتن به خونشون خودمو کوچیک کردم؟؟ خودش زیاد اسرار کرد.چرا بهم زنگ نمیزنه.من هیچ سرگرمی ندارم و خیلی بهش فک میکنم و زنگ میزنم اما انتن نمیده دلم تنگ میشه و شور میزنه..آخرش چی میشه؟؟

[پریماه.]

واقعا واقعا کار اشتباهی کردی اره که خودتو کوچیک کردی باید انقد ارزش خودتو بالا ببری

من همیشه میگم دختر باید ارزش خددشو بدون وقتی پاش خونه پسر بذاره که. همه به عنوان عروس خانواده قبولش دارن

تو باید اینکارت تردید کردی اگه نمیرفتی خواهرش میتونست بهت اعتماد کنه و بیان خاستگاریت
ولی الان ممکنه نیان و همین بشه براشون بهونه بگن چووون دختره امده خونمون حتما انقد خونه این پسر و اون پسر رفته. که به راحتی امده خونه ما

عزیزم مردم با چشمشون میبینن و حرف میزنن

تو این بهونه رو دادی دستشون
فردا پسره همین و میکنه بهونه و خاستگاریت نمیاد
همین که ده روز بی خبری یعنی داره ازت دور میشه

[naz gol]

سلام عزیزم
اشتباهت کوچیک نبوده ولی خب دیگه کاریه که اتفاق افناده
تو دوره اشناییتون چقد بهت اعتماد داشت ؟
پیش امده بود یه وقتای بخواد امتحانت کنه؟
کاری که الان میتونی انجام بدی فقط اینه که صبر کنی و منتظر باشی ببینی میخواد چیکار کنه

[farokh]

سلام ما همدیگرو دوست داریم و قراره یک ماهه دیگه بیاد خاستگاریم.من یه اشتباه کوچیک کردم.. بهم گفت تنهام بیا خونمون منم قبول کردم اما وقتی رفتم خونشون خاهرش صداش کرد.فهمید که یه دختر پیش برادرشه. من سریع از خونشون زدم بیرون و کسی منو ندید. فرداش بهم زنگ زد و گفت خاهرم فهمیده.ولی تو رو ندید و من حالا میخوام اعتمادشون و جلب کنم تا یک هفته بهت زنگ نمیرنم.حالا ده روز گذشت و نه زنگ زد .ن وقتی بهش زنگ میزنم انتن میده.بنظرتون من پیش اون با رفتن به خونشون خودمو کوچیک کردم؟؟ خودش زیاد اسرار کرد.چرا بهم زنگ نمیزنه.من هیچ سرگرمی ندارم و خیلی بهش فک میکنم و زنگ میزنم اما انتن نمیده دلم تنگ میشه و شور میزنه..آخرش چی میشه؟؟

اگر فکر میکنید نداشتن سرگرمی توجیح خوبی برای کار شماست سخت در اشتباهید

شما چطور تونستید به فردی اعتماد کنید که هیچ قول و قراری برای زندگی مشترک باهاش ندارید ؟

شاید این لطف خداوند بوده که شما رو از این موقعیت رهایی داده چون اگر کمی روزنامه بخونید متوجه خواهید شد

که همین اعتماد های بی مورد و کور جان دخترهارو گرفته و شما خیلی راحت به این فرد اعتماد کردید

نکته ای رو به یاد داشته باشید که پسرها در این موقعیت ها میتونن نظرشون رو عوض کنن پس در این مورد پیشگویی برای خودتون نداشته باشید

[fateme.68]

سلام
تاوقتی ک خودش تماس نگرفته نه باهاش تماس بگیر و نه بهش پیام بده
اگه وقت آزادت زیادهست و فکرت درگیرشه، بهتره خودت را با کلاس و ورزش و تفریح وقتت راپرکن
شاید اصلا قصد ایشون ازدواج باشما نبوده و فقط قصد سواستفاده داشته
شایدم بااین پیشنهاد ک بری خونش، میخواسته امتحانت کنه ک شما این اشتباه کردین
بسپار دست خدا و فعلا بیخیالش باش

[tavassol]

ممنون از همه امروز به لطف خدا قطع رابطه کردم و خودمو با ورزش سرگرم کردم.خداردوشکر که باهاش نیستم چون اصلا شبیه هم نبودیم

[sepideh.t]

خیلی شانس آوردی که نجات پیدا کردی

البته شایدم خواسته امتحانت کنه ببینه دختری هستی که خونه بری یا نه و چون دیده رفتی، دیگه نمیخواد باهات ادامه بده