نوشته اصلی توسط
ashkanhasani
سلام.وقت بخیر
من 3 سال هست با یکی از همکارانم دوست هستم و نزدیک به 1 سال هست که تصمیم ازدواج گرفته ایم.از لحاظ فرهنگی و طبقاتی خانواده من نسبت به خانواده دختر در درجه بالاتری قرار دارند.زمانی که من بحث ازدواج با این دختر رو با خانواده ام مطرح کردم آنها به دلیل اختلاف طبقاتی و اینکه آنها در پایین شهر هستند و فرهنگ پایین تری دارند مخالفت کردن و بعد ها با کلی اصرار من رضایت به رفتن به خانه آنها جهت آشنایی خانواده ها دادند.هفته پیش که به منزل آنها رفتیم دیگر کاملا مخالف هستند و می گویند از لحاظ فرهنگی به هیچ عنوان به ما نمی خورند و رویشان نمی شود بخواهند این خانواده را به فامیل های خود نشان دهند.هرچند این حرف ها بیشتر اغراق هستش چون واقعا اینطور هم که خانواده من میگن نیستن.یک خانواده معمولی از قشر کمی از متوسط پایین جامعه هستند.من دختره رو دوست دارم و دختر خوب و تحصیل کرده ای هستش.خانواده من هم می گویند دختر خوبی هست.ولی به دلیل خانواده او با این ازدواج مخالف هستند.گناه این دختر چیه که حالا تو یک خانواده سطح پایین به دنیا اومده.آیا من باید بیام به خاطر خانوادش اون رو خوردش کنم و ازش جدا بشم؟یک لحظه تصور این کار رو میکنم تمام وجودم یخ میشه.چون واقعا دختر خوبی هست و دوستش دارم.از این سمت هم مخالفت خانوادم رو دارم.خانوادم میگن با یکی در سطح خودمون ازدواج کن.دارم نابود میشم از فشار عصبی.ممنون میشم یک راهنمایی بفرمایین.