سلام ... الان که دارم اینو مینویسم حالم خیلی بده ...
بزارین داستان رو از اول بگم ...من 17 سالمه و ساکن خوزستان هستم . اسمم مسعود هست
وقتی میخواستم به مدرسه برم اولش خیلی عالی بود !! یعنی تو دوران ابتدایی خیلی بچه خوش حالی بودم
ابتدایی تموم شد ...رفتم دوران راهنمایی . اولین سال راهنمایی یعنی اول راهنمایی که بودم خیلی اذیت میشدم خیلی ... این مسخره شدنم 2 دلیل داشت :
1- فامیلی یا نام خانوادگیم خیلی خیلی مسخره و بد بود . برای همین همه مسخره م میکردن .
2- یه پسر بود که همش منو اذیت میکرد .. خب این واسه اول راهنمایی بودن
وقتی میخواستم برم دوم راهنمایی اون پسری که همش منو اذیت میکرد رفته بود ولی اونایی که نام خانوادگی م رو مسخره میکردن هنوز بودن . یکم کم تر شده بود یعنی یکم کمتر مسخره میکردن ولی بازم
وقتی رفتم سوم راهنمایی یکم تغییر کرده بودم ! دیگه 2 نفر فقط منو مسخره میکردن و اعتماد به نفس نسبتا بالایی داشتم .
ولی وقتی سال سوم راهنمایی تموم شد تابستون شد همش تو فکر اذیت ها و مسخره کردن های اون بچها بودم وخیلی عذاب میکشیدم ! همش گریه! به هیچ کس هم نمیگفتم! چون میترسیدم مسخرم کنه حتی پدر مادرم! همینجوری عذاب میکشیدم و اون موقع ها رو یادم میوردم ... همش میگفتم همه ی اونا تقصیر من بوده! چون واقعا تقصیر من بودن ... چون من به اون بچها رو دادم! خودمو مظلوم نشون دادم و گذاشتم هرکاری بکنن و بیشتر از این عذاب میبردم با اجبار بسیار بالاخره نام خانوادگیم رو عوض کردم ... و یه چیز عالی گذاشتم که قابل مسخره کردن نیست!
رفتم اول دبیرستان اون موقع چون فامیلیم اصلا بد نبود دیگه هیچکس فامیلی م رو مسخره نمیکرد و اصلا کلا هیچکس مسخره م نمیکرد ولی چند تا از دوستای صمیمی م و چند نفر دیگه چون من چاقم من و یکم مسخره میکنن تو محله هم همینطور! همه مسخره میکنن !!کلا روابطم با هیچکس خوب نیست! حتی بلد نیستم حرف بزنم! واقعا نمیدونم چی بگم!! خیلی خجالتی هستم! از دعوا خیلی میترسم وقتی کسی میاد پیشم منو بزنه هیچ کاری نمیکنم! با اینکه میتونم بزنمش ولی اعتماد به نفسم نمیزاره کلا ضربان قلبم میره بالا و خیلی میترسم.افسردگی م تموم شده بودولی الان با اومده سراغم توروخدا راهنماییم کنیددیگه نمیدونم چیکار کنم!!تو دنیا همه مسخره م میکنندلم میخواد مثل پسرای دیگه باشم ... ولی نمیتونم