صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 54

موضوع: مخالفت خانواده با خواستگارم

3322
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    مخالفت خانواده با خواستگارم

    سلام
    بین پدرمادرم و کسی که دوسش دارم گیرکردم
    از هردوطرف تحت فشارم.هردوطرفم واقعا دوست دارم.اخه من چه گناهی کردم که انقدر باید عذاب بکشم .اگه میتونید کمکم کنید.
    چهارساله که پسری که از قبل باهم رابطه داشتیم اومده خاستگاریم.ووووولی با مخالفت شدید خونوادم روبروام.اوناباپدر پسره مشکل دارن.میگن ادم درستی نیس.وخیلی بهش همیشه توهین میکنن.نمیدونم بایدچیکارکنم؟راهنماییم کنیدلطفا مرسی

  2. کاربران زیر از Doonya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خب خونواده ی شما ک سرسخت مخالف هستن. شما سعی کنین دلیل اینکه مرد خوبی نیست رو از خونوادت بخوای ک واست بازگو کنن. و اینکه بهشون بگو ک در مورد این آقا تحقیق کنن، اگه بفهمن ک این آقا مشکلی نداره شاید خونوادت نرم تر شن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    پرسیدم.دلیلشون اینکه قبل از انقلاب پدرش توشهرستان مارئیس شهربانی بوده و اون زمان برای شهرکلی اتفاق افتاده.خب به من چه که اینطوربوده؟
    میگن ماخانواده سرشناسی هستیم و باید جواب مردموبدیم که چرا تورو دادیم به این پسر.

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خود پسرروکامل میشناسن.خیلی دارم اذیت میشم دیگه تحمل ندارم

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خود پسره هیچ مشکلی نداره.ویه ادم مستقله وتوی یه شهر دیگه داره زندگی میکنه.دلیلشون فقط فقط باباشه.که اونم پیر ومریضه.اینم بگم شایدبدرد خورد مادرش فوت شده والان باباش داره بایه زن دیگه که بعد از بیماری سخت مادرش گرفته(الزایمر)زندگی میکنه

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    سعی کنین اگه این آقا رو میخواین با آرامش با خونوادت صحبت کنین ، بگین ک من نمیخوام با پدرش زندگی کنم، تازه پدرشونم ک مریض حال هستن ، بگین ک من کاری ب خونواده ش ندارم من فقط میخوام با این پسر ازدواج کنم
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    این حرفاروزدم.ساعتها نشستم باپدر مادرم صحبت کردم.کلی واسطه از طرف من وحتی اون پسراین وسط فرستاده شده.اصلابهم اهمیت نمیدن.بابام میگه دوست دارم نمی خوام بدبخت شی.ولی اخه چرابدبخت شم یه دیلی بیارن که حداقل بدونم حرفشون رویه حسابیه.مخالف اصلی مادرم هستن که الان ماه هاست باهاش قهرم وباهم حرف نمیزنم .من روپسره هیچ شکی ندارم.این وسط یه چیزی هست که خیلی ازارم میده مارابطه جنسی داشتیم

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نمیدونم دیگه بایدباخانوادم چطوربرخوردکنم.ازطرفیم بااینکه میدونم اون پسرمنوخیلی دوست داره.وتاالان خیلی کاراکرده که خانوادم راضی شن(حتی رفته به پای بابام افتاده وگریه کرده وبااینکه ادم مغروریه خودشوخوردکرده)ولی اونم دیگه تحمل نداره

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خب عزیزم اشتباه اصلی تو اینه بجای اینکه با مامانت حرف بزنی و بتونی قانعش کنی قهر کردی، پس باید با مامانت اول حرف بزنی و ایشون رو آروم کنی. مامانت آروم شه بابا هم تابع ایشون آروم میشن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    این قهرم مرحله اخرکارایی بوده که کردم.یه مدت میشنستم همش باهاش حرف میزدم وکلی اشک میریختم.

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    شباتادم صبح فقط اشک میریزم واقعا کم اوردم هیچ وقت فک نمیکردم زندگیم اینطورشه

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    من توزندگیم خیلی شادوسرزنده بوده.وقتی به قبلنم فک میکنم فقط دنبال دلیل میگرده که چراانقدر یه هوضربه خوردم.ارشدموگرفتم.سرکارم نمیرم درواقع دستم به هیج کاری نمیره.منی که اگه یه روز ورزش نمیکردم مریض بودم الان حتی از در یه باشگاهم رد نمیشم.از ایندم خییییلی میترسم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نمیدونم عزیزم ولی قهرتون با مادرتون کار درستی نیست، اگه این آقا واقعا شما رو میخوان باید خودی نشون بدن پیش خونوادت و ی طرفه از جانب تو نباشه حرفا
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    یه طرفه نیس.مرسی

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    مامانمم خودشه که دوس نداره بامن حرف بزنه.منم حرفی برای گفتن ندارم

  17. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    عزیزم من اون متنی ک نوشتین رابطه ی جنسی داشتین رو حالا دیدم، تا چ مرحله یی پیش رفتین؟؟؟؟
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  18. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خونوادتون در جریان این رابطه ی شما بودن؟؟ منظورم رابطه ی جنسیتون هست
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  19. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    مگه مرحله داره.رابطه داشتیم دیگه

  20. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نه.ولی پیش خودشون بهم مشکوکن

  21. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    یعنی شما حالا پرده ندارین؟؟؟؟
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  22. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    اعزیزم واضح تر صحبت کنین و حرفاتون رو کامل بگین، وقتی کم کم دارین میگین واقعا نمیشه ی جواب درستی رو پیدا کرد
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  23. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نه ندارم.ولی یه وقت فک نکنین به این دلیل می خوام باش ازدواج کنم.اصلللللللا.چون من دیگه نمیتونم کسه دیگه ایوتوزندگیم راه بدم

  24. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    واضح میگم.کمک میخوام که خانوادم راضی شن.

  25. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خونواده ی شما باید در جریان این مسئله باشن. وقتی در جریان قرار بگیرن دیگه مجبور میشن ک شما رو ب ایشون بدن.
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  26. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    میدونیداگه بدونن ابروم براهمیشه میره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  27. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    واقعا پرررررده نداری؟؟

    خانواادت مشکوک هستن؟؟؟
    تا قبل اینکه خودشون نفهمیدن خوددددت برو به مادرت بگو

    شاید دو سه تا کتک بززنن ولی بعدش مجبورن تورو بدن به این پسره

    هر اشتباهی تاوانی داره اگه فقط میخواید با این پسره ازدواج کنید به مادرت. بگو


    ولی انتطار اینم داشته باش که. بزننت
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  28. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    اینااونطوری نیستن .مامانم به ابجیم گفته بیادبامن حرف بزنه که اگه من اینطور مشکلی دارم برام درستش کن.

  29. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    اهل بزن بزن نیستن

  30. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    پس ابجیت بگو
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  31. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    ن عزیزم آبروتو نمیبرن، خونوادت هستن ، همین ک میگن خواهرتو فرستادن پس اهمیت داری واسشون ، ولی مطرحش کن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  32. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خوبه والا خانواده بی خیالی هم داری
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  33. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    به ابجیم گفتم.ولی بهشون نگفت.میدونی دونستن این موضوع فقط منوخراب میکنن.میگن پردتوترمیم میکنیم اینوول کن

  34. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خوبه والا خانواده بی خیالی هم داری
    بله ولی ازینورم سخت گیرن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  35. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    حالامن چیکارکنم؟


  36. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سوگل1 نمایش پست ها
    بله ولی ازینورم سخت گیرن


    سخت گیری کجاش سخت گیرن براشون مهم نیست هه
    چه بییخال که با یه پرده دوختن همه چیز حل



    پسره بره به پلیس بگه من پرد این دختره رو زدم
    خانوادش نمیذارن ازدواج کنبم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  37. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    اره همیشه بهم میگه بیا بریم صیغه کنیم من ببرم برا بابات نشونش بدم.ولی بخدا میدونم 2ساعت عذامیگیرن بعد میبرن باطلش می کنن

  38. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    کارایی که تاحالاکردم برارضایتشون چندتاشوبگم؟


  39. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    به طورجداگانه مادربزرگم-2تاخاله-عمو-پدرپسره-دامادشون چندین بار-یکی ازدوستای مشترک بابا واونا-دایی مامانم که بزرگه فامیله-نماینده دکترانوشه تومنطقمون-خواهراشو... تاالان وساطت کردن

  40. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    راست میگه پریماه باید پسره بگه با تو ارتباط داشته و میخواد حالا تو رو بگیره و از ین طریق اقدام کنی، اینجوری ب عقدت در میارنت . بعدشم من حس میکنم خونوادت دارن خودشون بیش از حد میگیرن و ی جورایی حساس شدن روو این موضوع( ب نوعی خودشونو میگیرن9 البته عذر میخوام ک رک گفتم
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  41. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    پریماه منظورم از سختگیری این بود ک نمیذارن این بره سر زندگیش
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  42. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14456
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    6
    تشکر شده 575 بار در 298 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    من گمان میکنم خونواده شما یه حدسهایی راجع به رابطه جنسی شما با اون آقا زدن، الانم نگرانن که شما فقط واسه این مساله اصرار داری با ایشون ازدواج کنی. چون اگه غیر از این باشه، اینقدر رو مخالفتشون پافشاری نمیکردن.
    شما یه راه بیشتر نداری، صادقانه مساله رو باهاشون در میون بذاری. اشتباهی مرتکب شدی و کاریش هم نمیشه کرد.
    اما قبلش با خودت صادق باش. واقعا اگه این مسئله بین شما پیش نیومده بود هم راضی به این وصلت بودی؟
    فکر کن اون آقا اصلا به خاطر شما، به پدرتون التماس نکرده.
    واسطه ای هم درکار نبوده.
    رابطه ای هم نداشتین.
    حالا بشین فکر کن ببین این آدم واقعا ارزش داره به خاطرش جلوی خونواده ت وایستی؟ اگه رابطه نداشتین هم اینقدر اصرار به ازدواج با ایشون داشتی؟ اگه فقط از ترس آینده مبهمی که به خاطر این رابطه ممکنه داشته باشی، میخوای با ایشون ازدواج کنی، توصیه میکنم ابدا اینکار رو نکنی چون ممکنه از چاله دربیای و تو چاه عمیقتری بیفتی.
    در هر حال امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.

  43. 2 کاربران زیر از talieh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط talieh نمایش پست ها
    من گمان میکنم خونواده شما یه حدسهایی راجع به رابطه جنسی شما با اون آقا زدن، الانم نگرانن که شما فقط واسه این مساله اصرار داری با ایشون ازدواج کنی. چون اگه غیر از این باشه، اینقدر رو مخالفتشون پافشاری نمیکردن.
    شما یه راه بیشتر نداری، صادقانه مساله رو باهاشون در میون بذاری. اشتباهی مرتکب شدی و کاریش هم نمیشه کرد.
    اما قبلش با خودت صادق باش. واقعا اگه این مسئله بین شما پیش نیومده بود هم راضی به این وصلت بودی؟
    فکر کن اون آقا اصلا به خاطر شما، به پدرتون التماس نکرده.
    واسطه ای هم درکار نبوده.
    رابطه ای هم نداشتین.
    حالا بشین فکر کن ببین این آدم واقعا ارزش داره به خاطرش جلوی خونواده ت وایستی؟ اگه رابطه نداشتین هم اینقدر اصرار به ازدواج با ایشون داشتی؟ اگه فقط از ترس آینده مبهمی که به خاطر این رابطه ممکنه داشته باشی، میخوای با ایشون ازدواج کنی، توصیه میکنم ابدا اینکار رو نکنی چون ممکنه از چاله دربیای و تو چاه عمیقتری بیفتی.
    در هر حال امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری.
    ایشون گفتن ک واسه این قضیه ی پرده نیست ک ایشون رو میخوان، کلا این آقا رو واسه زندگی انتخاب کردن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  45. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  46. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    چهارساله که دارم راجب این اقافک میکنم.من27 سالمه وفک میکنم انقدر به بلوغ رسیدم که بدون زندگی چیه و ادم برای زندگی بایه انسان دیگه ،باید چه ملاکایی داشته باشه.مطمئن باشید که هر شب دارم به همه ی جنبه های مشکلم فک می کنم. وبا اطمینان انتخاب کردم و این میون تنها چیزی که اصلا برام اهمیت نداره مسئله بکارتمه.که بخوام واسش انقدر پافشاری کنم.من فقط و فقط اینومیدونم که اگه باایشون ازدواج نکنم دیگه هیچ وقت خوشبخت نمیشم چون اگه با کسه دیگه ایم بعد از سال ها وبه مقتضیات زمان ازدواج کنم.همش توفکر عشقم خواهم بود.اینوکامل مطمئنم

  47. کاربران زیر از Doonya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    تنها کار بنظر من همینه که این آقا بگن ب خونوادت یا از طریق پزشکی قانونی ، حالا نامه یا هر چیزی ک هست بیارن و بگن با شما ارتباط داشتن و واقعا حالا شما رو میخوان . شاید ازین طریق خونوادت قبول کنن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  49. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نمیتونم اینطور ابروی خودموببرم

  51. کاربران زیر از Doonya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    شماخیلی راحت راجبش حرف میزنیدولی اینطورنیس

  53. کاربران زیر از Doonya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14528
    نوشته ها
    116
    تشکـر
    52
    تشکر شده 158 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    فقط به مامانت بگو
    بعدش مامانت باباتو راضی میکنه

  55. کاربران زیر از شقایق21 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16504
    نوشته ها
    29
    تشکـر
    0
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    نمیتونم.میدونمم این حرف فقط اشوداغترمیکنه یکم واقع بین باشید.

  57. کاربران زیر از Doonya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14528
    نوشته ها
    116
    تشکـر
    52
    تشکر شده 158 بار در 84 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    خب شما میگین از هر راهی استفاده کردی...صحبت و واسطه و ...

  59. کاربران زیر از شقایق21 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : از لحاظ روحی خیلی پریشونم

    آبرو؟؟؟؟ ن بابا ب قول خودت عزاشون واسه دو ساعته. آبروت نمیره خونوادت هواتو دارن
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  61. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-04-2019, 05:20 PM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد