نوشته اصلی توسط
kimiaaaa
سلام بچه ها..سال قبل یه آقایی از اقوام اومدن خواستگاری من..خانواده ی بسیار نجیب و خوشنام و خوبی هستن توی شهرشون..اما مشکل اینجا بود که اختلاف سنی ای 14 سال با هم داشتیم..شرایطشون هم خیلی خوب بود دانشجوی دکترا بودن و رئیس یک اداره دولتی بودن و وضعیت مالی نسبتا مناسبی هم داشتن تنها پسر خانواده هم بودن و خیلی عزیزدردانه ی مادر و خواهرها بودن..من سال قبل 29 سالم بود و ایشون 43 سال...خیلی عجله داشتن که زود بله رو بگیرن و عقد کنیم اما من با اصرار خیلی زیاد مهلت خواستم و ایشون نهایتا 1 ماه رو در نظر گرفتن..که بنظرم خیلی کم بود..البته ایشون ساکن یه شهر دیگه بودن و من ساکن تهران..در طول این یک ماه ما دو بار همدیگه رو دیدیم فقط و فقط از طریق اس ام اس ارتباط داشتیم با هم...ایشون در این یک ماه بارها سر مسائل جزیی ای که فقط میشه اسمشو اختلاف نظر گذاشت به حالت قهر حداقل برای چند ساعت و یک بار حتی برای 2 روز رابطه رو کات میکرد و خبری ازش نبود..مثلا من یکبار بهش سر یک مساله ایی گفتم که این برخورد شما نوعی بی احترامی هست..ایشون بقدری از این جمله ناراحت شد که تا 2 روز پیداش نبود و روز دوم باز هم من بودم که بهش اس ام اس دادم و از قهر درآوردمش..نهایتا دیدم که انگار دست بردار نیستن از این رفتارها چون یکی دوبار دیگه هم پیش اومد بعد از اون...وقتی مهلت یک ماهه تموم شد من واقعا احساس کردم خیلی کم بوده این مدت و ازش مهلت بیشتری خواستم اما ایشون قبول نمی کرد و می گفت براش امکان پذیر نیست چنین چیزی و میخواستی همون روز خواستگاری مهلت بیشتری تعیین کنی ...من هم با در نظر گرفتن همه ی شرایط و شناخت خلق و خو و روحیات ایشون در نهایت جواب منفی دادم بهش و از قضا خیلی هم بهش برخورد و توقع این رو نداشت..و زمانی که داشتیم به کلی رابطه رو کات میکردیم برگشت گفت که تو به من مدیونی و بابت این جوابت باید پاسخگوی خداوند باشی چون خیلی از نظر عاطفی منو به خودت وابسته کردی..کلا از نظر من ایشون مردی بود که نازک تر از گل نباید میشنید وگرنه زود قهر میکرد و حداقل سه چهار ساعت به هیچ وجه خبری نبود ازش..میخوام ببینم که آیا من واقعا به ایشون مدیونم ؟ به نظرتون حق با ایشون بوده ؟؟ همش فکر میکنم نفرین کرده منو یا دلش شکسته ...البته خود من اصلا پشیمون نیستم از جواب رد دادن بهش..امامیخوام نظر دوستان رو هم بدونم...