پشیمانی از خیانت

[سامیارین]

سلام ،میخواستم
مشاوره بگیرم ازتون ،لطفا کمکم کنینمن پنج سال با شوهرم دوست بودم و سه سال هم هست که ازدواج کردیم، تو این 8 سال کوچکترین خطایی از ایشون ندیدم، بسیار پسر پاک ،نجیب،مهربون وعاشق به معنای واقعی هست،اما به تازگی زندگیم با یه بحران روبرو شدهچند روز پیش یه شماره نا آشنا به گوشیم زنگ میزنه و من طبق عادت همیشه بر نداشتم،شب که اومدم خونه به شوهرم اون شماره رو نشون دادم، بعد از چند دقیقه سراسیمه اومد طرفم و گفت عزیزم من یه غلطی کردمو مثل سگ پشیمونم، تو beetalk واسه بازی و سرگرمی و کنجکاوی سر حرفو با یه خانوم باز کردم و به حساب اینکه اونم جواب نمیده مشغول شدم،اما اونم جواب دادو هی کش پیدا کرد،گفت داره طلاق میگیره و شوهرش کتکش میزنه و از این حرفا،یه روز (پس فرداش)که طرف خیابون گرگان بودم اون زن زنگ میزنه که میخام ببینمت،منم رفتم،اون از دادگاهش گفت منم هی گفتم من این کاره نیستم و زنمو دوس دارم زندگیمو دوس دارمو خواستم تموم کنه،(که ایم گفته هارو خود زنه هم تایید میکنه برای من)،تا دوشنبه گذشته که میگه دوباره زنگ زد که با خونوادم حرفم شده و حالم خوب نیس،ایشونم به گفته خودش دلش سوخته رفته دنبالش دوباره اون داستانو گفته اینم گفته من زندگی دارم،انا ایندفعه شوهرم چون باید صبح قرص میخورده قرصشم خونه بوده با اون میاد خونه قرص میخوره و 10 دقیقه بعد میرن تا اونو بزاره خونشو از بعد اون هرچی اون زن زنگ میزنه ایشون جواب نمیدن یا میگن همینجا کافیه،طوری که میگه قبل اینکه توبفهمی من کاتش کردم،کل این ماجرا هم 1هفته طول کشیده.حالا مدام روز و شب کار شوهرم شده گریه،میگه بخدا من نمیدونم اصلا چیشد،انگار خودم نبودم،دست خودم نبود،زبون خودم نبود،بدون قصد این کارو کردم نمیدونم چه جوری تا اینجا پیش رفت،ترو خدا منو ببخش،من جز تو کسیو ندارم و الان بهت پناه آوردم،کمکم کن از این چاه بیان بیرون و به زندگیم برگردم،من جزتو کسی رو دوس ندارم و بهش فکر نمیکنم،تواگه منو نخای من میمیرم،بدون تو زندگی رو نمیخام،من تودوران مجردیمم این کارو نکرده بودم چه برسه به الان،یه فرصت دیگه بهم بده و...شما میگین ببخشم؟نکنه اگه ساده بگذرم تکرار کنه؟تمام اپلیکیشن هارم پاک کرده از گوشیش میگه سیم کارتمم عوض میکنمببخشید طولانی شد،به کسی نمیتونستم بگمیه چیز دیگه،تا الانم من اصلا ازش دروغ نشنیدم،اینم میگه نگفتم که ناراحت نشی چون قبلش تموم شده بود،اون زنه هم میگه راست میگه،همش میگفت من زن و زندگیمو دوس دارم اما من احمق بازم زنگ زدم،زندگیتو خراب نکن و...اما اینکه چرا به من زنگ میزده رو نمیفهممشوهرم 2 ماه هم هست که بیکار شده،میگه باور کن اوضاع روحی خوبی نداشتم نمیدونم چیشد اینجوری شد

[سیندخت]

اگه بار اولش بوده ببخشش اما خیلی صریح نگو و ازش بخواه کاملاً همه چیز رو تموم کنه با اون خانوم .بی اعتماد نشو اما بیشتر حواست بهش باشه و بیشتر با هم باشید

[بهشت]

شوهرته دوستش داری پس باید ببخشیش
ولی یه سوال شماره شما دست اون زن چکار میکرده؟
این خیلی مهمه
شاید همسرت شماره شما رو داده که شما به اون خانم کمک کنی(مثبت اندیشی) و یا قضیه یکم بیشتره و یه چیزایی سانسور شده (منفی اندیشی)

[سوگل1]

عزیزم وقتی شوهرتون اینجوری صحبت کردن بنظرم قابل بخشش هست طول این 8 سالم چیز ک ازشون ندیدین
ولی خب اگرم میخواستن میتونستن پنهون کاریشون رو ادامه بدن یا حتی بگن اون شماره مزاحمه ک بهت زنگ زده و بیخیالش شو
ولی نخواستن و نیت شاید بدی نسبت ب این قضیه نداشتن
ازشون بخواین دیگه سمتوسوی همچین مسائلی حتی کمک کردن نرن
حتی شماره شونو عوض کنن
و واقعا ی فرصت دیگه بهشون بدین
چون دوستون دارن

[Bita moein]

سلام ،میخواستم
مشاوره بگیرم ازتون ،لطفا کمکم کنینمن پنج سال با شوهرم دوست بودم و سه سال هم هست که ازدواج کردیم، تو این 8 سال کوچکترین خطایی از ایشون ندیدم، بسیار پسر پاک ،نجیب،مهربون وعاشق به معنای واقعی هست،اما به تازگی زندگیم با یه بحران روبرو شدهچند روز پیش یه شماره نا آشنا به گوشیم زنگ میزنه و من طبق عادت همیشه بر نداشتم،شب که اومدم خونه به شوهرم اون شماره رو نشون دادم، بعد از چند دقیقه سراسیمه اومد طرفم و گفت عزیزم من یه غلطی کردمو مثل سگ پشیمونم، تو beetalk واسه بازی و سرگرمی و کنجکاوی سر حرفو با یه خانوم باز کردم و به حساب اینکه اونم جواب نمیده مشغول شدم،اما اونم جواب دادو هی کش پیدا کرد،گفت داره طلاق میگیره و شوهرش کتکش میزنه و از این حرفا،یه روز (پس فرداش)که طرف خیابون گرگان بودم اون زن زنگ میزنه که میخام ببینمت،منم رفتم،اون از دادگاهش گفت منم هی گفتم من این کاره نیستم و زنمو دوس دارم زندگیمو دوس دارمو خواستم تموم کنه،(که ایم گفته هارو خود زنه هم تایید میکنه برای من)،تا دوشنبه گذشته که میگه دوباره زنگ زد که با خونوادم حرفم شده و حالم خوب نیس،ایشونم به گفته خودش دلش سوخته رفته دنبالش دوباره اون داستانو گفته اینم گفته من زندگی دارم،انا ایندفعه شوهرم چون باید صبح قرص میخورده قرصشم خونه بوده با اون میاد خونه قرص میخوره و 10 دقیقه بعد میرن تا اونو بزاره خونشو از بعد اون هرچی اون زن زنگ میزنه ایشون جواب نمیدن یا میگن همینجا کافیه،طوری که میگه قبل اینکه توبفهمی من کاتش کردم،کل این ماجرا هم 1هفته طول کشیده.حالا مدام روز و شب کار شوهرم شده گریه،میگه بخدا من نمیدونم اصلا چیشد،انگار خودم نبودم،دست خودم نبود،زبون خودم نبود،بدون قصد این کارو کردم نمیدونم چه جوری تا اینجا پیش رفت،ترو خدا منو ببخش،من جز تو کسیو ندارم و الان بهت پناه آوردم،کمکم کن از این چاه بیان بیرون و به زندگیم برگردم،من جزتو کسی رو دوس ندارم و بهش فکر نمیکنم،تواگه منو نخای من میمیرم،بدون تو زندگی رو نمیخام،من تودوران مجردیمم این کارو نکرده بودم چه برسه به الان،یه فرصت دیگه بهم بده و...شما میگین ببخشم؟نکنه اگه ساده بگذرم تکرار کنه؟تمام اپلیکیشن هارم پاک کرده از گوشیش میگه سیم کارتمم عوض میکنمببخشید طولانی شد،به کسی نمیتونستم بگمیه چیز دیگه،تا الانم من اصلا ازش دروغ نشنیدم،اینم میگه نگفتم که ناراحت نشی چون قبلش تموم شده بود،اون زنه هم میگه راست میگه،همش میگفت من زن و زندگیمو دوس دارم اما من احمق بازم زنگ زدم،زندگیتو خراب نکن و...اما اینکه چرا به من زنگ میزده رو نمیفهممشوهرم 2 ماه هم هست که بیکار شده،میگه باور کن اوضاع روحی خوبی نداشتم نمیدونم چیشد اینجوری شد

عزیزم اشتباه در تمام مراحل زندگی رخ میده ولی مهم اینجاست که ازش درس گرفت و تکرارشون نکرد

چیزی که الان اهمیت داره اینه که نباید اجازه بدید بیشتر از این شوهرتون غرورش رو بشکنه چون در اینده میتونه عوارض بدی داشته باشه

سیم کارت و تمام وسایلی که شاید ایشون ردی از خودش به جا گذاشته رو از بین ببرید

همینکه با شما صدااقت داشته بسیار عالیه و بهتره موضوع رو بزرگ منشانه درک کنید و به فراموشی بسپارید

[atoosa66]

سلام
سيم کارت هردوتون رو عوض کنيد و قبلي ها رو دور بندازيد.بذاريد متوجه شه ک ناراحتيد چندروزي سر سنگين رفتار کنيد ولي قهر نکنيد.

[e.v]

سلام
علاوه بر تایید حرفهای دوستانم:
سعی نکن این قضیه زیاد بینتون باز و یا تکرار بشه چون قبح این کار شکسته و عادی می شه.
یکبار با قاطعیت باهاش صحبت کن برای اتمام حجت ولی دیگه بعد از اون به روش نیار.متاسفانه خیلی زیادن افرادی که با چرب زبونی می تونن زندگی آدمهایی مثل شوهرتون رو از مسیر خارج کنن، تو سختی های همسرتون شما وظیفتون سنگین تر میشه.

[fariba.m]

به نظر منم سیم کارتاتون رو عوض کنید عزیزم انسان جایز الخطاست وقتی میگه پشیمونه حتما پشیمونه خودت بهش انرژی بده دوباره برگرده سرکارش بگو که بخشیدیش ولی دفعه ای دیگه ای تو کار نباشه