تلقین به خود بیمار بینی

[nirvana]

با سلام
من دچار مشکل خود بیمار بینی هستم و همیشه فکر میکنم که یه بیماری بد دارم ، جالب اینجاست که چنان به خودم تلقین میکنم که همون بیماری رو هم میگیرم با تلقینی که به خودم میکنم. لطفا منو راهنمایی کنیید که بتونم از شر این وسواس فکری رهایی پیدا کنم.با تشکر

[Ravanshenas]

با سلام
من دچار مشکل خود بیمار بینی هستم و همیشه فکر میکنم که یه بیماری بد دارم ، جالب اینجاست که چنان به خودم تلقین میکنم که همون بیماری رو هم میگیرم با تلقینی که به خودم میکنم. لطفا منو راهنمایی کنیید که بتونم از شر این وسواس فکری رهایی پیدا کنم.با تشکر

باسلام
به مشاور خوش آمدید
خودبیمارانگاری با وسواس فکری فرق داره و اینها دو بیماری کاملا متفاوت از یکدیگرند
بنابراین ازتون میخوام کمی بیشتر از شرایطتون توضیح بدین تا بتونیم راهکارهای مناسب رو بهتون ارائه کنیم

[nirvana]

با سلام
مثلا من یه سرفه کردن کوچیک رو چنان بزرگش کردم که به خودم تلقین میکردم که دیگه این سرفه کردن خوب نمیشه و من سل دارم همین موضوع 7 ماه همراه من بود من هرچی دکتر میرفتم دکتر میگفت چیزیت نیست ولی من گوش نمیکردم.تا اینکه یه بیماری دیگه به خودم تلقین کردم تا سرفه کردن از یادم رفت .خودم میدونم که این کارم تلقین ولی باز ادامه میدم دسته خودم نیست.از بچه گی هم کارای عجیبی میکرد که انگار تحمیل شده بوده به من .خواهش میکنک کمکم کنید .

[Ravanshenas]

با سلام
مثلا من یه سرفه کردن کوچیک رو چنان بزرگش کردم که به خودم تلقین میکردم که دیگه این سرفه کردن خوب نمیشه و من سل دارم همین موضوع 7 ماه همراه من بود من هرچی دکتر میرفتم دکتر میگفت چیزیت نیست ولی من گوش نمیکردم.تا اینکه یه بیماری دیگه به خودم تلقین کردم تا سرفه کردن از یادم رفت .خودم میدونم که این کارم تلقین ولی باز ادامه میدم دسته خودم نیست.از بچه گی هم کارای عجیبی میکرد که انگار تحمیل شده بوده به من .خواهش میکنک کمکم کنید .

توی پست قبلیتون گفته بودین که

جالب اینجاست که چنان به خودم تلقین میکنم که همون بیماری رو هم میگیرم

خب پس حالا با این توضیحات معلوم شد که اینطور نیست و درواقع شما با تلقین هم به اون بیماری مبتلا نمی شید و این فقط تصور شماست که بیمار هستید و همونطور که تمامی پزشکان هم تأیید کردن شما در واقع هیچ بیماری ای ندارید .
پس شما به احتمال زیاد میتونید مبتلا به خودبیمارانگاری باشید.

خودبيمارانگاري‌ عبارت‌ است‌ از اختلالي‌ كه‌ در آن‌ فرد اعتقاد زيادي دارد كه‌ مبتلا به‌ يک‌ بيماري‌ جدي‌ يا مرگبار است‌، علي ‌رغم‌ اين‌ كه‌ معاينات‌ و بررسيهاي‌ کامل پزشكي‌، هيچ‌ مشكلي‌ را نشان‌ نمي دهند.
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می‌شود که حدود شش‌ماه از آغاز آن بگذرد و با‌وجود تأیید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم‌چنان بر بیمار بودن خود اصرار ‌‌ورزد و درنهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک‌ها و درمانگاه‌های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو می‌کشاند که از آن به سندرم بیمار خیالی نیز یاد می‌شود. دو علت عمده‌ی این بیماری، یکی اضطراب می‌باشد و دیگری افسردگی.
افرادی که دچار این بیماری هستند از اختلالات روانی دیگری نیز رنج می‌برند. دوسوم این افراد دارای افسردگی حاد، اختلال اضطراب، اختلال وسواس فکری- عملی و اضطراب فراگیر هستند.
چنين فردي معمولا در مورد بيماري ‌ها، تشخيص‌ و درمان‌ آن ها اطلاعات‌ زيادي‌ كسب‌ مي ‌كند، زيرا به‌ پزشكان‌ زيادي‌ مراجعه‌ مي کند و تحت‌ بررسي ‌هاي‌ زيادي‌ قرار مي ‌گيرد.

پیشنهادم مراجعه به روانشناس جهت رفتار درمانی شناختی و همزمان مراجعه به روانپزشک به منظور دارودرمانی است.

[nirvana]

ممنون که کمک کردین حتما به شما اطلاع میدم با سپاس

[هلند]

بيماري خودبيمارانگاري
با سلام
من چندين سال كه دچار اين بيماري هستم ولي دو سال كه شديد شده طوري كه اين دو سال داروهاي ضد وسواس مي خوردم با تجويز روانپزشك الان چند ماهي است داروها را قطع كردم كمي بهتر شدم ولي نه كامل چون مي خواستم بدون دارو با اين مشكل مبارزه كنم ولي الان هر وقت افكار بيماري مياد تو ذهنم وقتي براي همسرم يا خانواده ام مطرح مي كنم همه ميگن چيزيت نيست خوب ميشي احساس مي كنم بي توجه شدند همين باعث ميشه من بيشتر برم تو لاك خودم احساس ميكنم كلا گوشه گير شدم ديگه نمي دونم چكار بايد بكنم آيا افكارم را پيش خودم نگه دارم يا ......
من ايران زندگي نمي كنم و دسترسي به مشاور كه بتونم راحت صحبت كنم ندارم
از شما راهنمايي مي خواهم
با تشكر