نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: مشاوره خانواده مشکل پدر

1173
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    347
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشاوره خانواده مشکل پدر

    سلام. وقت بخیر.
    من دختری 25ساله و مجردم که با خانوادم زندگی می کنم. یه برادرم دارم که 33 سالشه و مجرده. پدر من آدمی بی خیال بود من و برادرم خیلی به این زندگی کمک کردیم هم مالی و هم معنوی. زندگی رو به حد معمولی رسوندیم ولی هر کاری تو این زندگی انجام می دیدم نتیجه نمی گیریم. تقریبا بعد از 10 سال تلاش توی این زندگی هیچی بدست نیاوردیم و هیچ سرانجامی نداریم.پدر من مشکلات شخصیتی هم داره مه ریشه در کودکیش داره. و دامن گیر ما هم شده. طوری که هر کار مثبتی ما انجام می دیم, پدرم خیلی راحت همه رو خراب می کنه و از بین می بره. با ابن اوضاع ما دربست در اختیار خانواده ایم
    که این مشکلات مادرم رو از همه بیشتر اذیت می کنه.
    حالا سوالم از شما اینه که ما باید همینجوری ادامه بدیم یا پدر رو به حال خودش رهاکنیم یا درمان شدنیه؟

  2. کاربران زیر از student بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاوره خانواده مشکل پدر

    نقل قول نوشته اصلی توسط student نمایش پست ها
    سلام. وقت بخیر.
    من دختری 25ساله و مجردم که با خانوادم زندگی می کنم. یه برادرم دارم که 33 سالشه و مجرده. پدر من آدمی بی خیال بود من و برادرم خیلی به این زندگی کمک کردیم هم مالی و هم معنوی. زندگی رو به حد معمولی رسوندیم ولی هر کاری تو این زندگی انجام می دیدم نتیجه نمی گیریم. تقریبا بعد از 10 سال تلاش توی این زندگی هیچی بدست نیاوردیم و هیچ سرانجامی نداریم.پدر من مشکلات شخصیتی هم داره مه ریشه در کودکیش داره. و دامن گیر ما هم شده. طوری که هر کار مثبتی ما انجام می دیم, پدرم خیلی راحت همه رو خراب می کنه و از بین می بره. با ابن اوضاع ما دربست در اختیار خانواده ایم
    که این مشکلات مادرم رو از همه بیشتر اذیت می کنه.
    حالا سوالم از شما اینه که ما باید همینجوری ادامه بدیم یا پدر رو به حال خودش رهاکنیم یا درمان شدنیه؟
    سلام
    به مشاور خوش آمدید
    توی صحبتهاتون گفتین که "پدر من مشکلات شخصیتی هم داره همه ریشه در کودکیش داره. و دامن گیر ما هم شده. طوری که هر کار مثبتی ما انجام می دیم, پدرم خیلی راحت همه رو خراب می کنه و از بین می بره" اولا اینکه از کجا متوجه شدین که مشکلات ایشون ریشه در کودکیشون داره؟ و منظورتون از اینکه خیلی راحت کارهای مثبت شما رو خراب میکنه چیه؟
    سن پدرتون و شغلشون؟
    آیا پدر سابقه ی بیماری روانی دارن؟
    آیا به روانشناس یا روانپزشک مراجعه داشتن؟
    آیا توی خانوادتون و فامیل کسی هست که سابقه ی بیماری روانی داشته باشه؟
    داروی خاصی مصرف نمی کنن؟
    بیماری جسمی چطور؟
    مادرتون از نظر جسمی و روانی مشکلی ندارن؟

    در کل لطفا از حالات و رفتارهای ایشون بیشتر برامون شرح بدین تا بتونیم بهتر راهنماییتون کنیم
    ویرایش توسط Ravanshenas : 10-13-2013 در ساعت 10:40 PM

  4. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    347
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشاوره خانواده مشکل پدر

    سلام. ممنون که پیغام رو خوندید و جواب دادید
    پدرم همیشه از کودکیش میگه که همیشه پدرو مادرش با هم دعوا داشتند و پدرش زود فوت کرده و خواهراش حقش رو خوردن و همیشه آرزوی خیلی چیزها به دلش مونده. پدرم خیلی سختی کشیده ولی فکر می کنه همیشه دیگران باید براش کاری انجام بدن تا اون خوشبخت بشه که شامل حال من و برادرم و مادرم هم می شه.کارای مثبت یعنی اینکه من و برادرم هر وقت کمبودی بود ما خیلی محکم بودیم و پدرمون خیلی زود جا میزد و ناتوانی خودش رو اعلام می کرد. مشکل خونه خریدن-مریض شدن مادرمون (جسمی نه روحی)- ازدواج برادرم که هنوز انجام نشده -تحصیلات ما و کلا همه مسائل زندگی روزمره. هیچ اتفاقی تو زندگی ما نمی افته چون بابامون از مخارج زندگی می ترسه و هیچ کاری نمی خواد انجام بده. اگر هم خودمون بخواهیم انجم بدیم باید کلی غر بشنویم که کلا از انجامش منصرف می شیم
    پدرم 59 ساله و راننده هستند (نزدیک 15 سال پدرم عکاس بودند که باز هم بخاطر همین مشکلاتشون یه شغل کم دردسرتر انتخاب کردند)
    هیچ سابقه بیماری روانی ندارن, مادرم هم همینطور.(مامان بیماری عروقی دارن)
    بیمار روانی تو فامیل نداشتیم - نداریم
    پدر هم هیچ دارویی مصرف نمی کنن و سالم هستند
    مادرم تو این زندگی خیلی آسیب دید چون خیلی سختی رو تحمل کرد (هم تحمل زبان بد همسر و هم سختی زندگی)
    بابای من زبون بدی دارن بد اخلاقند حرمت نگه نمی داره همش فکر می کنه مادرم در حقش خیانت میکنه
    پدرم خیلی دروغ میگه. حتی در موارد جزیی.
    مادرم هم زن سنتی و مومنی هست که تحمل این حرف ها براش خیلی گرون تموم می شه. ولی سعی می کنه آبروداری کنه.
    پدر ما در کل آدمیه که یه "نه" اول همه ی کاراش می ذاره و خودش رو راحت می کنه و فکری به حال اطرافیانش نمی کنه .
    و فقط ما مدارا می کنیم, ولی من از روزی می ترسم که صبر همه ما تموم بشه.
    ممنون که پیگیری می کنید.

  6. کاربران زیر از student بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاوره خانواده مشکل پدر

    نقل قول نوشته اصلی توسط student نمایش پست ها
    سلام. ممنون که پیغام رو خوندید و جواب دادید
    پدرم همیشه از کودکیش میگه که همیشه پدرو مادرش با هم دعوا داشتند و پدرش زود فوت کرده و خواهراش حقش رو خوردن و همیشه آرزوی خیلی چیزها به دلش مونده. پدرم خیلی سختی کشیده ولی فکر می کنه همیشه دیگران باید براش کاری انجام بدن تا اون خوشبخت بشه که شامل حال من و برادرم و مادرم هم می شه.کارای مثبت یعنی اینکه من و برادرم هر وقت کمبودی بود ما خیلی محکم بودیم و پدرمون خیلی زود جا میزد و ناتوانی خودش رو اعلام می کرد. مشکل خونه خریدن-مریض شدن مادرمون (جسمی نه روحی)- ازدواج برادرم که هنوز انجام نشده -تحصیلات ما و کلا همه مسائل زندگی روزمره. هیچ اتفاقی تو زندگی ما نمی افته چون بابامون از مخارج زندگی می ترسه و هیچ کاری نمی خواد انجام بده. اگر هم خودمون بخواهیم انجم بدیم باید کلی غر بشنویم که کلا از انجامش منصرف می شیم
    پدرم 59 ساله و راننده هستند (نزدیک 15 سال پدرم عکاس بودند که باز هم بخاطر همین مشکلاتشون یه شغل کم دردسرتر انتخاب کردند)
    هیچ سابقه بیماری روانی ندارن, مادرم هم همینطور.(مامان بیماری عروقی دارن)
    بیمار روانی تو فامیل نداشتیم - نداریم
    پدر هم هیچ دارویی مصرف نمی کنن و سالم هستند
    مادرم تو این زندگی خیلی آسیب دید چون خیلی سختی رو تحمل کرد (هم تحمل زبان بد همسر و هم سختی زندگی)
    بابای من زبون بدی دارن بد اخلاقند حرمت نگه نمی داره همش فکر می کنه مادرم در حقش خیانت میکنه
    پدرم خیلی دروغ میگه. حتی در موارد جزیی.
    مادرم هم زن سنتی و مومنی هست که تحمل این حرف ها براش خیلی گرون تموم می شه. ولی سعی می کنه آبروداری کنه.
    پدر ما در کل آدمیه که یه "نه" اول همه ی کاراش می ذاره و خودش رو راحت می کنه و فکری به حال اطرافیانش نمی کنه .
    و فقط ما مدارا می کنیم, ولی من از روزی می ترسم که صبر همه ما تموم بشه.
    ممنون که پیگیری می کنید.
    توى پست اولتون گفته بوديد " حالا سوالم از شما اینه که ما باید همینجوری ادامه بدیم یا پدر رو به حال خودش رهاکنیم یا درمان شدنیه؟" حالا اگه قرار باشه درمانى هم درپيش باشه, آيا پدرتون براى درمانش همکارى ميکنه؟ اصلا مگه قبول ميکنن که بيمارن؟

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1215
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    21
    تشکر شده 56 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاوره خانواده مشکل پدر

    yeki az dostane man hamin moshkelo dasht vali pedaresh be hich serati mostaghim nabod fek nemikonam kasi ba in sen ghasde taghire khodesho dashte bashe vali bazam sohbat ba pedareton vase hale moshkel lazeme

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد