دوسال پیش به مدت یک سال با همسرسابقم دوست بودم.بعد از گذشت یک سل باپیشنهدی از طرف اون مواجه شدم.اون پیشنهاد یه عقد موقت به مدت یک سال بهم دار و بعدش ازدواج.
منم قبول کردم و پدر ومادر من هم اصلا رضیت نداشتن..بدلیل وابستگی که تو این یکسال بهش داشتم بخاطرش جلوی پدر ومادرم ایستادم و پیشنهادشو به مدت یکسال قبول کردم..
مادر و پدرم بعد از گذشت چند روز با من و همسرم رفتارشون نرم شد..عید همین امسال به من پیشنهاد داد که عروسی بگیریم و منم دیگه درس نخونم اما با واکنش تندی از طرف من و خونوادم مواجه شد.بعد از این پیشنهاد و مخالفت من و اینکه قرار ازدواج باشه برای تابستون اخلاقش کاملا تغییر کرد..لان چند روزی میشه از باطل شدن عقدمون میگذره و اون برای همیشه منو ترک کرد و دلیلشم هیچ موقع نفهمیدم..خواهش میکنم کمکم کنید..بعد از چند روزه که از باطل شدن عقدمون میگذره و من به همه چی فک کردم حتی خودکشی..دارم دق میکنم خواهش میکنم کمکم کنید.