خيلي مهمه با موضوعات زندگي خوب كنار بيايم...
حتي اگه ما در ايجادش دخيل نباشيم.ديدي وقتي عروسي ميري چقدر از ته دل خوشحالي.آيا براي مراسم عذاداري ديگران مثلا ي فاميل درجه 3...يا اصلا غريبه...
بزاريد ي مطلب بگم براتون ولي قصد نارحت كردنتونو ندارم...بهتره با موضوعات بهتر برخورد كنيم
چند لحظه پیش یه خبری رو دیدم که واقعا منو بهم ریخت … بدجور تحت تاثیر قرار گرفتم … و دیگه نتونستم کاری رو که انجام میدادم ادامه بدم … نمی دونم گناه این فرشته ها چیه …درگیر شدم
این کودکان همه مبتلا به ویروس ایدز هستند. بخاطر پدر مادرشون که ایدز داشتند … با همکاری بنیاد احیای ارزش ها برای این کودکان جشنی برگزار شد با شعار “من را هم بغل کنید“…این کودکان آغوش نیاز داشتند…چرا؟
چون طرد میشوند … یک اتیکت بیمار به آنها زده شده… نتیجه اش شد بی مهری به این کودکان… فرار کردن مردم از آنها…و چه و چه…بیایید مهربان تر باشیم…کودکان مبتلا به ایدز هم نیاز به مهر و محبت دارن…
همین که حمیدرضای ۷ ساله که با ویلچر می آید بالا و برای حاضران بریده بریده قرآن میخواند دیگر نمیتوانی جلوی اشکهایت را بگیری. باید با گوشت و پوست و خون رنج این بچه ها را حس کنی تا بتوانی از دردهای زیادی که میکشند آگاه شوی.هیچ وقت نمی تونیم حالشون رو درک کنیم …
فقط میتونیم براشون آرزوی بهترينها رو بكني
واگه ي روزي اومدن كنارتون همراهيشون كنيد ن تردددد
به نقل از سايت موفقيت البته با كمي تصرف ادبي