من این مطلب رو در ادامه تاپیک جمع هراسی نوشتم ولی متاسفانه پاسخی داده نشد برای همین با یک موضوع جدید دوباره می نویسمش
29 سال دارم و فعلن بی کارم
جمع هراسی من تبدیل به فرد هراسی شده منظورم اینه حتی بعضی مواقع تو گفتگوهای دونفره هم این وضعیت برام پیش میاد چه برسه صحبت کردن برای جمع,این قضیه تبدیل شده به یزرگترین مشکل زندگی من و باعث شده خیلی جاها مخصوصا تو موقعیت های کاری که خیلی مهم بودن مثل یک احمق به نظر برسم هیچ کنترلی روی این حالت ندارم ممکنه یک دفعه وسط گفتگو شروع بشه و کم کم به اوج خودش برسه صورتم برافروخته میشه گاهی اشک تو چشام جمع میشه و دستام و صدام میلرزه ضربانن قلبم بالا میره و دیگه نمی تونم فکرمو متمرکز کنم واقعا تا ترک نکنم اون محیط رو خوب نمیشم بعدشم به شدت سرخورده و افسرده میشم و فشار عصبی زیادی رو بابت وضعیتی که پیش اومده تحمل می کنم وضعیت افتضاحیه ,اعتماد به نفسم افتاده کف پاهام و سعی می کنم تا جای ممکن از دور هم جمع شدنها فرار کنم همه اینها باعث تنهایی و افسردگی بیشترم شده سعی کردم باهاش مبارزه کنم ولی نمی شه کنترلش کرد هیچ حساب و کتابی نداره
دلم میخاد از شر این قضیه زودتر راحت بشم لطفا کمکم کنید