نمایش نتایج: از 1 به 25 از 25

موضوع: خیانت همسرم

3109
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیانت همسرم

    سلام .من دنیا هستم.خیلی خوشحال میشم به من مشاوره بدید و منو به آرامش برسونید.
    من یه دختر 7ساله دارم .عاشق شوهر و بچه و زندگیم بودم.اما سه سال پیش یکروز چت ************ی همسرم رو با کسی در یاهو دیدم .شوک بدی بهم وارد شد و داغون شدم وقتی اون چت رو خوندم.از اون چت مشخص بود که رابطه داشتن چون خاطره ای از قبل را با هم مرور کردند.وقتی موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم اول حاشا کرد اما بعد که اصرار منو دید شروع کرد به دروغ گفتن ..دروغهایی که کاملا مشخص بود برای خلاصی خودش داره ميگه .چون بعدش کارهایی کرد که همه چی و حتی اون شخص رو محو کنه و اثری ازش نزاره که من چیزی برای اثبات خیانتش نداشته باشم....من با اون حاله داغونم و افسردگی شدیدی که گرفتم و گریه های هر روزه ام فقط بخاطر دخترم بهش فرصت دوباره دادم.... اما همچنان بخاطر ضربه روحی بزرگی که خوردم خیلی افسرده بودم و بخاطر از دست دادن اعتمادی که به شوهرم داشتم و بخاطر از دست دادن زندگیمون و احتراممون گریه میکردم و حال خرابی داشتم ..
    بماند که چه چیزهایی پیش اومد و ناراحتی قلبی که گرفتم و اون همه ی حال و روز داغون منو میدید و فقط قول داد دیگه هیچوقت بهم خیانت نکنه و منو ناراحت نکنه ..اما حدودا یکسال پیش بخاطر مخفی کردن موبایلش و عوض کردن رمز گوشیش و اینکه هیچوقت گوشیشو نمیزاشت دست بزنم بهش شک کردم و خواستم ایندفعه بی گدار به آب نزنم و آخرش مچشو گرفتم و باز همه ی اون گریه ها و ناراحتیام تکرار شد..حتی میخواستم از فشار روحی خودمو بکشم و باز قول داد که دیگه تکرار نکنه .اما نمیدونم واقعا چرا وقتی اون حاله خرابه منو میدید چرا تمومش نمیکرد و قول الکی میداد و باز با اون دختره که یه روزی شاگردش بود ادامه میداد.
    به من قول داده بود اما یک روز من پوشه ای از عکسهای ************ی اون دختر رو در کامپیوتر پیدا کردم که از تاریخهای ارسال عکس مشخص بود که بعد از قول دادنش که دیگه تکرار نمیکنه و میچسبه به زندگیش باز هم با اون دختر ادامه داده و عکسهای ************ی هم داده و هم از اون گرفته ..میتونم بگم من بعد از دیدن اون عکسها کاملا نابود شدم .شکستم ..خورد شدم .تو روخدا کمکم کنید و منو راهنمایی کنید که چه باید بکنم .الان از موقعی که فهمیدم یکماه و نیم گذشته ولی بخاطر دخترم هیچ اقدامی نکردم و حتی دردم رو به کسی نگفتم و فقط ریختم توو دلم و ذره ذره داره آبم میکنه این مشکل.
    بعد از پیدا کردن عکسها فهمیدم که اون اتفاق سه سال پیش هم همین دختر بود و سه ساله همسرم منو بازیچه ی زندگیش کرده و نابود شدن منو میدیده ولی باز به ارتباطش با اون دختر ادامه میداده ..من میتونم بگم که کاملا بی اعتماد شدم به همسرم و حتی ازش بدم اومده و هیچ حسی بهش ندارم.فقط به عنوان یه همخونه دارم زندگی میکنم باهاش و باید بگم که بازهم گریه و ناراحتی ولم نمیکنه و هر روز ناراحتی میکنم که زندگیمو از دست دادم ..همسرم بهم میگه پشیمونه و ازم فرصت میخواد تا زندگیمون رو بسازه اعتماد رفته رو برگردونه ..اما من کاملا مایوس شدم ازش و ناامیدم بهش.اصلا ذره ای حرفهاشو قبول ندارم و نمیتونم دوباره اعتماد کنم چون میترسم دوباره بشکنه دلم و از اینی که هستم داغونو داغونتر بشم
    ..ازتون خواهش میکنم راهنمایی کنید منو که چکار کنم ? واقعا سردرگم و افسرده ام ..
    ممنونم از شما که برای خوندن داستان زندگی و در واقع مشکل زندگی من وقت گذاشتید

  2. کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15607
    نوشته ها
    615
    تشکـر
    1,907
    تشکر شده 458 بار در 284 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط donya asemani نمایش پست ها
    سلام .من دنیا هستم.خیلی خوشحال میشم به من مشاوره بدید و منو به آرامش برسونید.
    من یه دختر 7ساله دارم .عاشق شوهر و بچه و زندگیم بودم.اما سه سال پیش یکروز چت ************ی همسرم رو با کسی در یاهو دیدم .شوک بدی بهم وارد شد و داغون شدم وقتی اون چت رو خوندم.از اون چت مشخص بود که رابطه داشتن چون خاطره ای از قبل را با هم مرور کردند.وقتی موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم اول حاشا کرد اما بعد که اصرار منو دید شروع کرد به دروغ گفتن ..دروغهایی که کاملا مشخص بود برای خلاصی خودش داره ميگه .چون بعدش کارهایی کرد که همه چی و حتی اون شخص رو محو کنه و اثری ازش نزاره که من چیزی برای اثبات خیانتش نداشته باشم....من با اون حاله داغونم و افسردگی شدیدی که گرفتم و گریه های هر روزه ام فقط بخاطر دخترم بهش فرصت دوباره دادم.... اما همچنان بخاطر ضربه روحی بزرگی که خوردم خیلی افسرده بودم و بخاطر از دست دادن اعتمادی که به شوهرم داشتم و بخاطر از دست دادن زندگیمون و احتراممون گریه میکردم و حال خرابی داشتم ..
    بماند که چه چیزهایی پیش اومد و ناراحتی قلبی که گرفتم و اون همه ی حال و روز داغون منو میدید و فقط قول داد دیگه هیچوقت بهم خیانت نکنه و منو ناراحت نکنه ..اما حدودا یکسال پیش بخاطر مخفی کردن موبایلش و عوض کردن رمز گوشیش و اینکه هیچوقت گوشیشو نمیزاشت دست بزنم بهش شک کردم و خواستم ایندفعه بی گدار به آب نزنم و آخرش مچشو گرفتم و باز همه ی اون گریه ها و ناراحتیام تکرار شد..حتی میخواستم از فشار روحی خودمو بکشم و باز قول داد که دیگه تکرار نکنه .اما نمیدونم واقعا چرا وقتی اون حاله خرابه منو میدید چرا تمومش نمیکرد و قول الکی میداد و باز با اون دختره که یه روزی شاگردش بود ادامه میداد.
    به من قول داده بود اما یک روز من پوشه ای از عکسهای ************ی اون دختر رو در کامپیوتر پیدا کردم که از تاریخهای ارسال عکس مشخص بود که بعد از قول دادنش که دیگه تکرار نمیکنه و میچسبه به زندگیش باز هم با اون دختر ادامه داده و عکسهای ************ی هم داده و هم از اون گرفته ..میتونم بگم من بعد از دیدن اون عکسها کاملا نابود شدم .شکستم ..خورد شدم .تو روخدا کمکم کنید و منو راهنمایی کنید که چه باید بکنم .الان از موقعی که فهمیدم یکماه و نیم گذشته ولی بخاطر دخترم هیچ اقدامی نکردم و حتی دردم رو به کسی نگفتم و فقط ریختم توو دلم و ذره ذره داره آبم میکنه این مشکل.
    بعد از پیدا کردن عکسها فهمیدم که اون اتفاق سه سال پیش هم همین دختر بود و سه ساله همسرم منو بازیچه ی زندگیش کرده و نابود شدن منو میدیده ولی باز به ارتباطش با اون دختر ادامه میداده ..من میتونم بگم که کاملا بی اعتماد شدم به همسرم و حتی ازش بدم اومده و هیچ حسی بهش ندارم.فقط به عنوان یه همخونه دارم زندگی میکنم باهاش و باید بگم که بازهم گریه و ناراحتی ولم نمیکنه و هر روز ناراحتی میکنم که زندگیمو از دست دادم ..همسرم بهم میگه پشیمونه و ازم فرصت میخواد تا زندگیمون رو بسازه اعتماد رفته رو برگردونه ..اما من کاملا مایوس شدم ازش و ناامیدم بهش.اصلا ذره ای حرفهاشو قبول ندارم و نمیتونم دوباره اعتماد کنم چون میترسم دوباره بشکنه دلم و از اینی که هستم داغونو داغونتر بشم
    ..ازتون خواهش میکنم راهنمایی کنید منو که چکار کنم ? واقعا سردرگم و افسرده ام ..
    ممنونم از شما که برای خوندن داستان زندگی و در واقع مشکل زندگی من وقت گذاشتید
    سلام و متاسفم که چنین مشکلی براتون بوجود اومده واقعا درد ناکه که خیانت شوهرتون رو ببینید . معذرت میخوام رک حرف میزنم . شوهر شما اینطور که پیداس یک هوسباز هست . شما خیلی زن خوبی هستید که تا الان تحملش کردید من تصورشم بران سخته که همسرم بهم خیانت بکنه اونم نه یک بار . اشتباه شما اینه که با کسی در میون نگذاشتی به خانوادت اعتماد کن اونا بهترین آرامش رو بهت میدن . شما زیادی شل گرفتی که اون بازم قول میده و خیانت میکنه. فک نمیکنم این مرد دیگه مرد قابل اعتمادی براتون بشه چون فرصت بهش زیاد دادید و خیلی بیلیاقت بوده قدر شمارو ندونسته . میدونم شما فکر دخترتم هستی ولی خودت چی؟ جوونیت چی؟ این روحیه داغونت؟ بعضی وقتی کاری جز جدا شدن نیست

  4. کاربران زیر از ramesh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15607
    نوشته ها
    615
    تشکـر
    1,907
    تشکر شده 458 بار در 284 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط donya asemani نمایش پست ها
    سلام .من دنیا هستم.خیلی خوشحال میشم به من مشاوره بدید و منو به آرامش برسونید.
    من یه دختر 7ساله دارم .عاشق شوهر و بچه و زندگیم بودم.اما سه سال پیش یکروز چت ************ی همسرم رو با کسی در یاهو دیدم .شوک بدی بهم وارد شد و داغون شدم وقتی اون چت رو خوندم.از اون چت مشخص بود که رابطه داشتن چون خاطره ای از قبل را با هم مرور کردند.وقتی موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم اول حاشا کرد اما بعد که اصرار منو دید شروع کرد به دروغ گفتن ..دروغهایی که کاملا مشخص بود برای خلاصی خودش داره ميگه .چون بعدش کارهایی کرد که همه چی و حتی اون شخص رو محو کنه و اثری ازش نزاره که من چیزی برای اثبات خیانتش نداشته باشم....من با اون حاله داغونم و افسردگی شدیدی که گرفتم و گریه های هر روزه ام فقط بخاطر دخترم بهش فرصت دوباره دادم.... اما همچنان بخاطر ضربه روحی بزرگی که خوردم خیلی افسرده بودم و بخاطر از دست دادن اعتمادی که به شوهرم داشتم و بخاطر از دست دادن زندگیمون و احتراممون گریه میکردم و حال خرابی داشتم ..
    بماند که چه چیزهایی پیش اومد و ناراحتی قلبی که گرفتم و اون همه ی حال و روز داغون منو میدید و فقط قول داد دیگه هیچوقت بهم خیانت نکنه و منو ناراحت نکنه ..اما حدودا یکسال پیش بخاطر مخفی کردن موبایلش و عوض کردن رمز گوشیش و اینکه هیچوقت گوشیشو نمیزاشت دست بزنم بهش شک کردم و خواستم ایندفعه بی گدار به آب نزنم و آخرش مچشو گرفتم و باز همه ی اون گریه ها و ناراحتیام تکرار شد..حتی میخواستم از فشار روحی خودمو بکشم و باز قول داد که دیگه تکرار نکنه .اما نمیدونم واقعا چرا وقتی اون حاله خرابه منو میدید چرا تمومش نمیکرد و قول الکی میداد و باز با اون دختره که یه روزی شاگردش بود ادامه میداد.
    به من قول داده بود اما یک روز من پوشه ای از عکسهای ************ی اون دختر رو در کامپیوتر پیدا کردم که از تاریخهای ارسال عکس مشخص بود که بعد از قول دادنش که دیگه تکرار نمیکنه و میچسبه به زندگیش باز هم با اون دختر ادامه داده و عکسهای ************ی هم داده و هم از اون گرفته ..میتونم بگم من بعد از دیدن اون عکسها کاملا نابود شدم .شکستم ..خورد شدم .تو روخدا کمکم کنید و منو راهنمایی کنید که چه باید بکنم .الان از موقعی که فهمیدم یکماه و نیم گذشته ولی بخاطر دخترم هیچ اقدامی نکردم و حتی دردم رو به کسی نگفتم و فقط ریختم توو دلم و ذره ذره داره آبم میکنه این مشکل.
    بعد از پیدا کردن عکسها فهمیدم که اون اتفاق سه سال پیش هم همین دختر بود و سه ساله همسرم منو بازیچه ی زندگیش کرده و نابود شدن منو میدیده ولی باز به ارتباطش با اون دختر ادامه میداده ..من میتونم بگم که کاملا بی اعتماد شدم به همسرم و حتی ازش بدم اومده و هیچ حسی بهش ندارم.فقط به عنوان یه همخونه دارم زندگی میکنم باهاش و باید بگم که بازهم گریه و ناراحتی ولم نمیکنه و هر روز ناراحتی میکنم که زندگیمو از دست دادم ..همسرم بهم میگه پشیمونه و ازم فرصت میخواد تا زندگیمون رو بسازه اعتماد رفته رو برگردونه ..اما من کاملا مایوس شدم ازش و ناامیدم بهش.اصلا ذره ای حرفهاشو قبول ندارم و نمیتونم دوباره اعتماد کنم چون میترسم دوباره بشکنه دلم و از اینی که هستم داغونو داغونتر بشم
    ..ازتون خواهش میکنم راهنمایی کنید منو که چکار کنم ? واقعا سردرگم و افسرده ام ..
    ممنونم از شما که برای خوندن داستان زندگی و در واقع مشکل زندگی من وقت گذاشتید
    کسانی رو دیدم که بچه داشتن و جدا شدن. میدونی چرا جدا شدن؟ چون دیگه هیچ راهی نداشتن همه راه هارو امتحان کردن برای یه زندگی خوب و سالم قید همه چیو زدن که آرامش داشته باشن . دیگه بریده بودن مثل شما خیانت دیدن بدی دیدن بی توجهی دیدن و خیلی چیزای بد دیگه ای . شما هم ببین اگه واقعا کاری از دستت بر نمیاد ازش جدا شو . تا مثل چی بیفته دنبالت که اشتباه کردم . بذار یکم قدر نبودنت رو بدونه

  6. کاربران زیر از ramesh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    خیلی ممنون دوست عزیز ...واقعا برام سخته تصمیمگیری..یجورایی سردرگمم. فکر میکنم اگه طلاق بگیرم هیشکی پشتیبانم نیست و حال و روزم بدتر میشه .ولی بارها به طلاق فکر کردم

  8. کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : خیانت همسرم

    فقط برای طلاق اقدام کن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  10. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15607
    نوشته ها
    615
    تشکـر
    1,907
    تشکر شده 458 بار در 284 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط donya asemani نمایش پست ها
    خیلی ممنون دوست عزیز ...واقعا برام سخته تصمیمگیری..یجورایی سردرگمم. فکر میکنم اگه طلاق بگیرم هیشکی پشتیبانم نیست و حال و روزم بدتر میشه .ولی بارها به طلاق فکر کردم
    خواهش میکنم . اولین کاری که میکنی این موضوع رو با خانوادت اگر مورد اعتمادت هستن درمیون بذار تا بهت کمک کنند‌ من بیشتر پدر رو ترجیح میدم چون مردا احساسی حرف نمیزنن ولی زنا اونم مادرتون ممکنه از رو احساسش حتی حرفی بزنه که شما خوشت نیاد . اگه خدای نکرده مشکلت درست نشد و تصمیم گرفتی طلاق بگیری نگران چی هستی خانواده داری که میتونی رو اونا حساب کنی میتونی کار کنی درآمد داشته باشی تو یک زن هستی زن درد و سختی رو تحمل میکنی والا ما که مردیم از اینکه تصور کنیم بچه میخوایم به دنیا بیاریم برامون ترسناکه . به زن بودنت افتخار کن و قوی باش الان زنای هستن که بهترین درآمد رو دارن و بهترین کار که مردا حسرت اون رو دارن . قوی باش خواهرم

  12. کاربران زیر از ramesh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    شما شاغل هستید ؟اگه پشتیبان و درامدی نداری بهتره فعلا به جدایی فکر نکنی
    سخته اما سعی کن بی تفاوت باشی دیگه هیچوقت پیش همسرت گریه نکن غرورتو نشکن.
    فقط بی تفاوت باش ...بخاطر دخترت تحمل کن.


    فعلا شاغل نیستم ..اما میدونم اگه جدا بشم میتونم کار و درآمد داشته باشم .متاسفانه انقدر روحیه حساسی پیدا کردم که ناخوداگاه گریه ام میگیره ..اما چشششم و ممنون از راهنماییتون دیگه غرورمو حفظ میکنم
    ویرایش توسط donya asemani : 06-11-2015 در ساعت 03:24 AM

  14. 2 کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ramesh نمایش پست ها
    خواهش میکنم . اولین کاری که میکنی این موضوع رو با خانوادت اگر مورد اعتمادت هستن درمیون بذار تا بهت کمک کنند‌ من بیشتر پدر رو ترجیح میدم چون مردا احساسی حرف نمیزنن ولی زنا اونم مادرتون ممکنه از رو احساسش حتی حرفی بزنه که شما خوشت نیاد . اگه خدای نکرده مشکلت درست نشد و تصمیم گرفتی طلاق بگیری نگران چی هستی خانواده داری که میتونی رو اونا حساب کنی میتونی کار کنی درآمد داشته باشی تو یک زن هستی زن درد و سختی رو تحمل میکنی والا ما که مردیم از اینکه تصور کنیم بچه میخوایم به دنیا بیاریم برامون ترسناکه . به زن بودنت افتخار کن و قوی باش الان زنای هستن که بهترین درآمد رو دارن و بهترین کار که مردا حسرت اون رو دارن . قوی باش خواهرم
    میدونم خانواده ام از جدا شدن منع میکنن منو .بخاطر همین چیزی نگفتم بهشون .خیلی دوست داشتم کسی مشاوره بده بهم و کمکم کنه تا اینکه امشب این سایت را پیدا کردم ..خیلی ممنونم که بهم قوت قلب میدید

  16. کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    الان چی ؟ نمیتونی کار داشته باشی ؟
    رشته هنری خوندم و میتونم کلاس آموزشی بگیرم و تدریس کنم و حتی خیاطی هم میکردم که بخاطر روحیه خرابم گذاشتم کنار

  18. کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15307
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    1,185
    تشکر شده 204 بار در 134 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    سلام
    لطفا قبل از طلاق ، ب عواقبش فکر کنيد.ببينيد ميتونيد درامد داشته باشيد؟از پس هزينه ها بر مياييد!؟تحمل ناراحتي و يا حتي طرد از طرف خانواده تون رو داريد!؟
    نبايد مثال اين اين ضرب المثل باشيم ک ميگه طرف بيرون گود نشسته و ميگه لنگش کن...
    سخته جدايي و بخصوص اينکه شما اگه بخوايد جدا شيد بايد با خانواده خودتون هم مقابله کنيد.
    بنظرم ي مشاوره حضوري بريد و مشکلتون رو بازگو کنيد و مسلما بعدش ب همراه شوهرتون تشريف ببريد تا ان شالله حل شه.اگه نشد بعد واس طلاق اقدام کنيد

  20. کاربران زیر از atoosa66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15305
    نوشته ها
    27
    تشکـر
    2
    تشکر شده 15 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    به نام آنکه که خودم و خانواده ام را به دست او سپرده ام
    دنیا خانم چه تصمیم به جدایی بگیرید و چه تصمیم به موندن توی زندگی داشته باشید نیاز به یه پشتوانه دارید
    شما الان در شرایطی به سر میبرید که دارید همزمان به چند مسئله فکر میکنید
    1- آینده دخترتون
    2- اینکه ممکنه بعد از رفتن ایشون تنها بشید در صورتی که شاید بشه بهش اعتماد کرد
    3- آیا شما درقبال آینده دخترتون مسئولید یا خیر
    4- اگر دوباره خیانت کنه چی؟؟
    5- پس این همه مدت که من توی زندگیم لذت نمیبردم به این خاطر بوده
    و چیزهای دیگه که اینا شاید مهمترین هاشون بوده باشن
    به نظر من شما واقعا نیاز دارید که در ابتدا تنهایی و سپس به همراه همسرتون نزد روان پزشک برید برای خدتون هم که شده خواهش میکنم این مسئله رو جدی بگیرید و اگر هم میخواید جدا بشید با دلیل و منطق هم به خودتون ثابت کنید که چرا دارید جدا میشید و هم به همسرتون ثابت کنید که تمامی این مشکلات به خاطر هوس بازی ایشون بوده
    واقعا برادرانه ازتون میخوام سراغ یه راون پزشک برید.
    این سایت ها برای جلوگیری از مشکلات خیلی مفیدن اما وقتی مشکل پیش بیاد حتما نیاز به درمان داره
    یا علی
    من براتون دعا میکنم
    بهترین زمان دعا در زمان سحر و قبل از نماز صبح هستش

  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15064
    نوشته ها
    123
    تشکـر
    0
    تشکر شده 62 بار در 49 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت همسرم

    سلام . دوستم شرایطت خیلی سخته خیلی سخت . اما طلاق اون طور که دوستان می گن راحت نیست . حرف زدنش خیلی راحته اما خود طلاق بدترین راه ممکنه. بخدا نمی دونم چی بگم یه این مردها.... نمی گم قدرتون می دونه یا نمی دونه و اینها . من اگه خدایی نکرده جای تو باشم سعی می کنم وقت بزارم و دختره رو پیدا کنم با خودش کاری ندارم تعقیبش می کنم و خانوادشو پیدا می کنم و مستقیم شاید برم پیش اونا و واقعیت رو با عکسها رو کنم شایدم با خود دختره صحبت کنم اما نه با گریه تمام سعیم رو می کنم قوی جلوه کنم . ضمنا قبل از همه اینها خوب بررسی کن شناسنامه شوهرت اسمی چیزی یا حتی شناسنامه دیگری داره یا خیر . ببین می تونی چنین اطلاعاتی رو پیدا کنی .چون اگه زنش باشه یا صیغش باشه شرایط رو سخت تر می کنه.
    شایدم با عکسها برم پیش دختر و تهدیدش کنم که عکساتوبه خانوادت می رسونم .
    تازه به این موضوع فکرمیکم آیا من جایی ،وقتی ، چیزی رو کم گذاشتم .
    دوستم بازم میگم شریط طلاق تو جامعه ما سخته سخته شوخی نیست این تصمیم مصادفه با مشکلات زیادیه. اول راههای دیگه روبررسی کن .امیدوارم خیر باشه برات

  23. کاربران زیر از نازنین 1394 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17446
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    بنظر من جدا شدن راه خوبی نیست ، الان همه مردا و جامعه به اون سمت داره میره ، شوهرت رو تهدید کن که ابروشو میبری ، یا التماسش کن بخاطر اینده دخترتون از کاراش دست برداره ، فقط تو خودت نریز و به خانواده شوهرت بگو تا یکم اونها هم سرزنش اش کنن و امادگی داشته باشن ، برو اون دختر رو پیدا کن حقشو کف دستش بذار، نمیدونم هرکاری که دلت میگه و بهت ارامش میده رو انجام بده

  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17446
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    یه نرم افزار از نوع parental control رو کامپیوترش نصب کن پسوردهای ایمیل هاشو پیدا کن و ازش مدرک نگه دار و دقیقا سر از کارش در بیار.ما زنا تا کی باید مظلوم باشیم و بذاریم اقایون هر غلطی میخوان بکنن ،البته باید انتظار دیدن هر چیزی رو داشته باشی و با شوهرت جور دیگه حرفاشو تصفیه کنی
    نرم افزارهای مشابه زیادن یکی اش مثلا اینه ادرس دانلودش
    Hidetools Parental Control 8.1.2.270 کنترل پنهانی کارهای انجام شده در ویندوز - دانلود رایگان نرم افزار

  26. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14777
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    443
    تشکر شده 147 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت همسرم

    واقعاناراحت شدم بابت این اتفاق
    یه سوال .‌‌.به نظرتون چی باعث شده که شوهرتون به خیانت رو بیاره مثلا در کل ذاتش اینه یا درطول این سال های زندگیتون شما کم و کسری واسشون نذاشتین؟
    در کل منظورم اینه اول با همسرتون پیش یه مشاور برین و دلیل خیانتشون رو ریشه یابی کنید اگه پای دخترتون وسط نبود همون اول طلاق میگرفتین بهتر بودولی الان شما یه دختر دارین پس ددر درجه اول واسه شوهر و زندگیتون تلاش کنین نزارین یکی از اون ور بیاد و مفت زندگی که شما واسشکلی زحمت کشیدین رو صاحب شه
    اول سعی کنین دلیل این خیانت رو بفهمید اگه دلیلش به شما برمیگرده که سعی کنید جبرانش کنین اگه هم شوهرتون ذاتا خیانت کاره که اول با خانوادتون در میون بزارین و بعد جدا شین

  27. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16510
    نوشته ها
    225
    تشکـر
    76
    تشکر شده 143 بار در 94 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    سلام دوست عزیز
    منم با حرفای مینا جان موافقم
    بی گدار به آب نزن

  28. کاربران زیر از helenbahar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6620
    نوشته ها
    203
    تشکـر
    122
    تشکر شده 252 بار در 118 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت همسرم

    دوست عزیز متاسفم به خاطر مشکلاتتون.من در مقامی نیستم که بشما توصیه به طلاق بکنم یا نکنم .تنها نظری که دارم فقط اینه که:
    اولا سعی کنید قبل هر کاری حتما شغل و درآمدی داشته باشید.برید دنبال کار و خودتون و از لحاظ مالی مستقل کنین.این کار چه طلاق بگیرید چه نگیرید به نفعتونه و براتون از جهات زیادی مفیده.
    دوما حتما به روانشناس حاذق و متعاقب اون به روانپزشک مراجعه کنید.شما دچار بیماری اضطراب شدید.اضطراب باعث خشم و افسردگی هم میشه که شراطو بدتر هم میکنه و اگه مزمنش کنید منجر به پنیک و حملات اضطرابی میشه که واقعا سخت خواهد بود.
    سوما اینکه میگید به خاطر بچه تون تحمل میکنید : لطفا این اشتباهو نکنید که زندگی در هر شرایطی و باهم بودن به هر قیمتی به نفع بچتونه.گاهی تو برخی زندگی ها آسیبی که به بچه میرسه خیلی خیلی بیشتر از آسیبی هست که طلاق بهش وارد میکنه.و انتخای بین بد و بدتره.اگه قراره طلاق نگیرید و اینجوری با این شراایط روحی ادامه بدید مطمن باشید دارید جز بیشتر از خودتون بچه تونو نابود میکنید.اگه طلاق نگیرید باید شرایطو کلا تغییر بدید وگرنه زندگی با این شرایط سمه

  30. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17456
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    شکی نیست که همسرت یه ادم هوس باز و تنوع طلبه ولی یه چیزی رو بخاطر داشته باش که همه مردا بخاطر ماهیت جنسیشون تنوع طلب و علاقه مند به چندهمسری هستن و این مسئله رو با تعداد زیاد اسپرم هایی که برای باروری فعال می کنن ثابت کردن بالعکس زن ها وفادار و علاقه مند به تک همسری هستن
    اگر برای مردا فراهم می شد همشون قاطی این جریان چند همسری می شدن هر چند که اغلبشون با نجابت و وفاداری این آرزوی پنهان در دلشون رو سرکوب می کنن
    اما در خصوص مشکل شما. یه مسئله ای که هست همسرت قبل از این وقایع چقدر به شما نزدیک بود(عاطفی و احساسی و البته معاشقه)؟
    صادقانه اگر با خودت بخوای خلوت کنی اشتباهی در مقطعی از زندگیت مرتکب نشدی(منظورم تو برطرف کردن نیازهاشه) که باعث بشه ازت فاصله بگیره که این دختره از این خلاء عاطفی به نفع خودش استفاده کرده باشه؟
    یا نمی دونم در خصوص آراستگی و زنانگی هایی که همه مردها را جذب می کنه کم نگذاشتی که بالعکس این دختره...آره؟
    حرکت همسرت به هیچ عنوان صحیح نیست ولی اگر این مسائل را مشخص کنی بهتر میشه بهت کمک کرد. فدات بشم هیچ وقت مأیوس نشو

  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17281
    نوشته ها
    168
    تشکـر
    121
    تشکر شده 106 بار در 73 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط donya asemani نمایش پست ها
    سلام .من دنیا هستم.خیلی خوشحال میشم به من مشاوره بدید و منو به آرامش برسونید.
    من یه دختر 7ساله دارم .عاشق شوهر و بچه و زندگیم بودم.اما سه سال پیش یکروز چت ************ی همسرم رو با کسی در یاهو دیدم .شوک بدی بهم وارد شد و داغون شدم وقتی اون چت رو خوندم.از اون چت مشخص بود که رابطه داشتن چون خاطره ای از قبل را با هم مرور کردند.وقتی موضوع رو با همسرم در میان گذاشتم اول حاشا کرد اما بعد که اصرار منو دید شروع کرد به دروغ گفتن ..دروغهایی که کاملا مشخص بود برای خلاصی خودش داره ميگه .چون بعدش کارهایی کرد که همه چی و حتی اون شخص رو محو کنه و اثری ازش نزاره که من چیزی برای اثبات خیانتش نداشته باشم....من با اون حاله داغونم و افسردگی شدیدی که گرفتم و گریه های هر روزه ام فقط بخاطر دخترم بهش فرصت دوباره دادم.... اما همچنان بخاطر ضربه روحی بزرگی که خوردم خیلی افسرده بودم و بخاطر از دست دادن اعتمادی که به شوهرم داشتم و بخاطر از دست دادن زندگیمون و احتراممون گریه میکردم و حال خرابی داشتم ..
    بماند که چه چیزهایی پیش اومد و ناراحتی قلبی که گرفتم و اون همه ی حال و روز داغون منو میدید و فقط قول داد دیگه هیچوقت بهم خیانت نکنه و منو ناراحت نکنه ..اما حدودا یکسال پیش بخاطر مخفی کردن موبایلش و عوض کردن رمز گوشیش و اینکه هیچوقت گوشیشو نمیزاشت دست بزنم بهش شک کردم و خواستم ایندفعه بی گدار به آب نزنم و آخرش مچشو گرفتم و باز همه ی اون گریه ها و ناراحتیام تکرار شد..حتی میخواستم از فشار روحی خودمو بکشم و باز قول داد که دیگه تکرار نکنه .اما نمیدونم واقعا چرا وقتی اون حاله خرابه منو میدید چرا تمومش نمیکرد و قول الکی میداد و باز با اون دختره که یه روزی شاگردش بود ادامه میداد.
    به من قول داده بود اما یک روز من پوشه ای از عکسهای ************ی اون دختر رو در کامپیوتر پیدا کردم که از تاریخهای ارسال عکس مشخص بود که بعد از قول دادنش که دیگه تکرار نمیکنه و میچسبه به زندگیش باز هم با اون دختر ادامه داده و عکسهای ************ی هم داده و هم از اون گرفته ..میتونم بگم من بعد از دیدن اون عکسها کاملا نابود شدم .شکستم ..خورد شدم .تو روخدا کمکم کنید و منو راهنمایی کنید که چه باید بکنم .الان از موقعی که فهمیدم یکماه و نیم گذشته ولی بخاطر دخترم هیچ اقدامی نکردم و حتی دردم رو به کسی نگفتم و فقط ریختم توو دلم و ذره ذره داره آبم میکنه این مشکل.
    بعد از پیدا کردن عکسها فهمیدم که اون اتفاق سه سال پیش هم همین دختر بود و سه ساله همسرم منو بازیچه ی زندگیش کرده و نابود شدن منو میدیده ولی باز به ارتباطش با اون دختر ادامه میداده ..من میتونم بگم که کاملا بی اعتماد شدم به همسرم و حتی ازش بدم اومده و هیچ حسی بهش ندارم.فقط به عنوان یه همخونه دارم زندگی میکنم باهاش و باید بگم که بازهم گریه و ناراحتی ولم نمیکنه و هر روز ناراحتی میکنم که زندگیمو از دست دادم ..همسرم بهم میگه پشیمونه و ازم فرصت میخواد تا زندگیمون رو بسازه اعتماد رفته رو برگردونه ..اما من کاملا مایوس شدم ازش و ناامیدم بهش.اصلا ذره ای حرفهاشو قبول ندارم و نمیتونم دوباره اعتماد کنم چون میترسم دوباره بشکنه دلم و از اینی که هستم داغونو داغونتر بشم
    ..ازتون خواهش میکنم راهنمایی کنید منو که چکار کنم ? واقعا سردرگم و افسرده ام ..
    ممنونم از شما که برای خوندن داستان زندگی و در واقع مشکل زندگی من وقت گذاشتید
    وقتی مشکلت رو خوندم دقیقا مشکلات خودم برام مرور شد با این تفاوت که من فرزندی ندارم و این مورد برای 5 بار تکرار شده
    هرکار که به ذهنم میرسید انجام دادم این آخرین بار که دو هفته پیش بود حتی تمام وسایلم هم جمع کردم که برای همیشه از پیشش برم و اقدام به طلاق کنم ولی نذاشت مثل هر بار که بعد از فهمیدنم ابراز پشیمونی شدید میکنه الانم همینکارو کرد ولی فایده ایی نداره مثل روز برام روشنه که دوباره تکرار میشه
    ولی نمیدونم چرا دارم تلاش برای اصلاحش میکنم ، با وجود اینکه میدونم همسر شما و من بیش از اندازه هوس باز هستن که هم ابراز علاقه شدید به همسرشون میکنن هم بیرون از منزل با شخص دیگه ایی رابطه دارن
    نظر دوستان در مورد مشکلت رو حتما دنبال میکنم چون دقیقا مشکلمون مشابه هست ...

  32. کاربران زیر از manizhe بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط RANAA نمایش پست ها
    دوست عزیز متاسفم به خاطر مشکلاتتون.من در مقامی نیستم که بشما توصیه به طلاق بکنم یا نکنم .تنها نظری که دارم فقط اینه که:
    اولا سعی کنید قبل هر کاری حتما شغل و درآمدی داشته باشید.برید دنبال کار و خودتون و از لحاظ مالی مستقل کنین.این کار چه طلاق بگیرید چه نگیرید به نفعتونه و براتون از جهات زیادی مفیده.
    دوما حتما به روانشناس حاذق و متعاقب اون به روانپزشک مراجعه کنید.شما دچار بیماری اضطراب شدید.اضطراب باعث خشم و افسردگی هم میشه که شراطو بدتر هم میکنه و اگه مزمنش کنید منجر به پنیک و حملات اضطرابی میشه که واقعا سخت خواهد بود.
    سوما اینکه میگید به خاطر بچه تون تحمل میکنید : لطفا این اشتباهو نکنید که زندگی در هر شرایطی و باهم بودن به هر قیمتی به نفع بچتونه.گاهی تو برخی زندگی ها آسیبی که به بچه میرسه خیلی خیلی بیشتر از آسیبی هست که طلاق بهش وارد میکنه.و انتخای بین بد و بدتره.اگه قراره طلاق نگیرید و اینجوری با این شراایط روحی ادامه بدید مطمن باشید دارید جز بیشتر از خودتون بچه تونو نابود میکنید.اگه طلاق نگیرید باید شرایطو کلا تغییر بدید وگرنه زندگی با این شرایط سمه
    خیلی ممنونم دوست عزیز ..واقعا شرایط روحی سختی دارم و میدونم که به یه مشاور و روانپزشک نیاز داریم

  34. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط manizhe نمایش پست ها
    وقتی مشکلت رو خوندم دقیقا مشکلات خودم برام مرور شد با این تفاوت که من فرزندی ندارم و این مورد برای 5 بار تکرار شده
    هرکار که به ذهنم میرسید انجام دادم این آخرین بار که دو هفته پیش بود حتی تمام وسایلم هم جمع کردم که برای همیشه از پیشش برم و اقدام به طلاق کنم ولی نذاشت مثل هر بار که بعد از فهمیدنم ابراز پشیمونی شدید میکنه الانم همینکارو کرد ولی فایده ایی نداره مثل روز برام روشنه که دوباره تکرار میشه
    ولی نمیدونم چرا دارم تلاش برای اصلاحش میکنم ، با وجود اینکه میدونم همسر شما و من بیش از اندازه هوس باز هستن که هم ابراز علاقه شدید به همسرشون میکنن هم بیرون از منزل با شخص دیگه ایی رابطه دارن
    نظر دوستان در مورد مشکلت رو حتما دنبال میکنم چون دقیقا مشکلمون مشابه هست ...
    ناراحت شدم دوست عزیز که مشکل بزرگی مثه من دارید..از اینجور مردها باید دل کند و ذره ای هم دلسوزی براشون نکرد همونطور که اونا هم بدون در نظر گرفتن ناراحتی و نابودی ما به هوسشون ادامه میدن.امیدوارم که مشکل هر دونفریمون حل بشه و به آرامش برسیم

  35. 2 کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط khodadad نمایش پست ها
    شکی نیست که همسرت یه ادم هوس باز و تنوع طلبه ولی یه چیزی رو بخاطر داشته باش که همه مردا بخاطر ماهیت جنسیشون تنوع طلب و علاقه مند به چندهمسری هستن و این مسئله رو با تعداد زیاد اسپرم هایی که برای باروری فعال می کنن ثابت کردن بالعکس زن ها وفادار و علاقه مند به تک همسری هستن
    اگر برای مردا فراهم می شد همشون قاطی این جریان چند همسری می شدن هر چند که اغلبشون با نجابت و وفاداری این آرزوی پنهان در دلشون رو سرکوب می کنن
    اما در خصوص مشکل شما. یه مسئله ای که هست همسرت قبل از این وقایع چقدر به شما نزدیک بود(عاطفی و احساسی و البته معاشقه)؟
    صادقانه اگر با خودت بخوای خلوت کنی اشتباهی در مقطعی از زندگیت مرتکب نشدی(منظورم تو برطرف کردن نیازهاشه) که باعث بشه ازت فاصله بگیره که این دختره از این خلاء عاطفی به نفع خودش استفاده کرده باشه؟
    یا نمی دونم در خصوص آراستگی و زنانگی هایی که همه مردها را جذب می کنه کم نگذاشتی که بالعکس این دختره...آره؟
    حرکت همسرت به هیچ عنوان صحیح نیست ولی اگر این مسائل را مشخص کنی بهتر میشه بهت کمک کرد. فدات بشم هیچ وقت مأیوس نشو
    خیلی خوبه که نظرهای متفاوتی از دوستان دریافت میکنم ..یجورایی حس میکنم تنها نیستم و بهم قوت قلب و امید میده.نظر شما برام محترمه .اما باید بگم مردی که عادت به این کارها داشته باشه دیگه زیبایی زنش و خوب بودنش وبراورده کردن نیازهاش از طرف زنش براش ارزشی نداره

  37. کاربران زیر از donya asemani بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17485
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 9 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیانت همسرم

    .TE=khodadad;95837]شکی نیست که همسرت یه ادم هوس باز و تنوع طلبه ولی یه چیزی رو بخاطر داشته باش که همه مردا بخاطر ماهیت جنسیشون تنوع طلب و علاقه مند به چندهمسری هستن و این مسئله رو با تعداد زیاد اسپرم هایی که برای باروری فعال می کنن ثابت کردن بالعکس زن ها وفادار و علاقه مند به تک همسری هستن
    اگر برای مردا فراهم می شد همشون قاطی این جریان چند همسری می شدن هر چند که اغلبشون با نجابت و وفاداری این آرزوی پنهان در دلشون رو سرکوب می کنن
    اما در خصوص مشکل شما. یه مسئله ای که هست همسرت قبل از این وقایع چقدر به شما نزدیک بود(عاطفی و احساسی و البته معاشقه)؟
    صادقانه اگر با خودت بخوای خلوت کنی اشتباهی در مقطعی از زندگیت مرتکب نشدی(منظورم تو برطرف کردن نیازهاشه) که باعث بشه ازت فاصله بگیره که این دختره از این خلاء عاطفی به نفع خودش استفاده کرده باشه؟
    یا نمی دونم در خصوص آراستگی و زنانگی هایی که همه مردها را جذب می کنه کم نگذاشتی که بالعکس این دختره...آره؟
    حرکت همسرت به هیچ عنوان صحیح نیست ولی اگر این مسائل را مشخص کنی بهتر میشه بهت کمک کرد. فدات بشم هیچ وقت مأیوس نشو[/QUOTE]

    بایدباید بگم خوشبختانه و خدا رو صدهزار مرتبه شکر نعمت زیبایی شامل منم شده و کلا خیلی بفکر آراستگی و ظاهرم هستم و همینطور خیلی احساساتی و بقولا رمانتیک و عاشقه عاشق بودن هستم ..ولی متاسفانه میگن که محبت و مهربانی زیادی دله طرفو میزنه و اینجا حکایت زندگی منه .

  39. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17281
    نوشته ها
    168
    تشکـر
    121
    تشکر شده 106 بار در 73 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیانت همسرم

    [QUOTE=donya asemani;96366]ناراحت شدم دوست عزیز که مشکل بزرگی مثه من دارید..از اینجور مردها باید دل کند و ذره ای هم دلسوزی براشون نکرد همونطور که اونا هم بدون در نظر گرفتن ناراحتی و نابودی ما به هوسشون ادامه میدن.امیدوارم که مشکل هر دونفریمون حل بشه و به آرامش برسیم[/QUOTE
    امیدوارم عزیزم

  40. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیانت همسرم

    اگه نظر من رو میخوای باید بگم که اول به کاری مشغول شو و درآمد داشته باش و بعد سریعا طلاق بگیر.

    اما برای آینده دخترت هم که شده برو پیش مشاور. اون همه جوانب رو به صورت تخصصی در نظر میگیره و بهت راه حل میده

    به امید خدا مشکلت حل میشه. نزدیکه سحره... از ته قلبم براتون دعا کردم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد