سلام ،
من چندوقت پیش به اصرار خانوادم با پسر یکی از اقوام ازدواج کردم .پسر ظاهرا خوبیه ولی من هیچ حسی بهش ندارم .وقتی بهم زنگ میزنه ،پیام میده عصبی میشم چه برسه به اینکه بیاد دنبالم که بریم بیرون
همه میگن پسر سالمیه باش بمون .ولی از نظر احساسی نمیتونم هیچ رابطه ای باش برقرار کنم و وقتی که برای رفع نیازهاش میاد سمتم واقعا میخوام بمیرم و هیچ لذتی نمیبرم . همش فکر میکنم زندگیمو نابود کرده .
آیا با گذر زمان درست میشه یا باید طلاق بگیرم؟