نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: آوار همه مشکلات باهم

864
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    484
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    آوار همه مشکلات باهم

    سلام،6سال پیش بعداز بیکار شدنم بدلیل ورشکستگی دربازار بشدت افسرده وبداخلاق شدم وباهمسرم نیز دچار مشکل شدم -چون مخارج مان به گردن او افتاده بود شدیدا" بامن بدرفتاری میکرد واز همه طرف سرزنشم میکرد که آدم بی عرضه ایم وخونواده ی مزخرفی دارم و ازنظر ژنتیک هم بسیار معیوبم و...- این مسایل بقدری برایم گران میومد که نفهمیدم چطور معتاد شدم ظرف 4ماه بدلیل اعتیاد ودعواهای مرتب وسوتغذیه وبیکاری وخونه نشینی وزنم از 90 به 50 رسید ودچار ضعف شدید شده بودم ومثل یه پیرمرد 90ساله ی مریض دست وپاهام میلرزید صدام میلرزید واصلا" نابود شده بودم همون موقع هم همسرم ترکم کرد برگشتم به خونه مادربزرگم -بدلیل نداشتن پدر ونبودن مادر از کودکی توسط ایشان نگهداری شده بودم- تونستم اعتیادم رو بادرمانهای نگهدارنده کنترل کنم اما شرایط روحی وروانیم هیچوقت اکی نشد ونتونستم دوباره مشغول کاربشم وخودمو پیداکنم تا... امروز که شدیدا" ازخودم ناامید شده ام دخترم 10سالش شده ومن نگران اینم که چندسال دیگه چطور میتونم توصورتش نگاه کنم وبگم بابات دیگه نتونست روپاش بلند بشه... انگیزه ی بیرون رفتن ازخونه روندارم انگیزه ای برای تلاش ندارم باوجودی که شدیدا" نیازبه کاروتلاش رو احساس میکنم اما هیچ نیرویی برای شروع مجدد در وجودم نیست انگاردیگه اراده درمن مرده... لطفا" راهنماییم کنید. باتشکر

  2. 2 کاربران زیر از mansal بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : آوار همه مشکلات باهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mansal نمایش پست ها
    سلام،6سال پیش بعداز بیکار شدنم بدلیل ورشکستگی دربازار بشدت افسرده وبداخلاق شدم وباهمسرم نیز دچار مشکل شدم -چون مخارج مان به گردن او افتاده بود شدیدا" بامن بدرفتاری میکرد واز همه طرف سرزنشم میکرد که آدم بی عرضه ایم وخونواده ی مزخرفی دارم و ازنظر ژنتیک هم بسیار معیوبم و...- این مسایل بقدری برایم گران میومد که نفهمیدم چطور معتاد شدم ظرف 4ماه بدلیل اعتیاد ودعواهای مرتب وسوتغذیه وبیکاری وخونه نشینی وزنم از 90 به 50 رسید ودچار ضعف شدید شده بودم ومثل یه پیرمرد 90ساله ی مریض دست وپاهام میلرزید صدام میلرزید واصلا" نابود شده بودم همون موقع هم همسرم ترکم کرد برگشتم به خونه مادربزرگم -بدلیل نداشتن پدر ونبودن مادر از کودکی توسط ایشان نگهداری شده بودم- تونستم اعتیادم رو بادرمانهای نگهدارنده کنترل کنم اما شرایط روحی وروانیم هیچوقت اکی نشد ونتونستم دوباره مشغول کاربشم وخودمو پیداکنم تا... امروز که شدیدا" ازخودم ناامید شده ام دخترم 10سالش شده ومن نگران اینم که چندسال دیگه چطور میتونم توصورتش نگاه کنم وبگم بابات دیگه نتونست روپاش بلند بشه... انگیزه ی بیرون رفتن ازخونه روندارم انگیزه ای برای تلاش ندارم باوجودی که شدیدا" نیازبه کاروتلاش رو احساس میکنم اما هیچ نیرویی برای شروع مجدد در وجودم نیست انگاردیگه اراده درمن مرده... لطفا" راهنماییم کنید. باتشکر
    باسلام
    به مشاور خوش آمدید
    مطلبتونو خوندم. آیا در حال حاضر کاملا اعتیاد رو ترک کردین؟
    چند سالتونه؟
    یعنی در حال حاضر شغلی ندارید؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد