سلام به اونی که داره حرف دلمو میخونه و نمیدونم کجای این سرزمینه!!
بذون مقدمه میگم ک با مادرم مشکل دارم و هیچوقت نمیتونیم صحبتی داشته باشیم که بدون بحث و دعا بره جلو. همیشه نظراتمون درباره مسائل زندگی متفاوته. همیشه صحبتمون به دعوا و دادوبیداد میکشه. دیگه نمیتونم تحملش کنم. انگار منو نمیفهمه!!! با همه خوبه به من که میرسه...!!! من دیگه خسته شدم دیگه نمیخوام که من سازگاری کنم و دنبال صلح باشم. اصلا دوس ندارم با اینا زندگی کنم. هروقت کاری خواستم منو با بقیه مقایسه کرده و فک میکنه هرچی خودش میگه درسته! به منو خواسته هام احترام نمیذاره به هدفم!!! اصلا انگیزه نمیده...
وای دیگه خسته شدم از تایپ کردن مشکلاتم. یکی بگه چیکار کنم!!! الانم دارم دنبال کار میگردم که باز دخالت میکنه و نمیذاره کارخودمو بکنم!!! روانیم کرده. کاش میتونستم ازینا جدا شم