نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: تنفر از مادر شوهر

5037
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18006
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    تنفر از مادر شوهر

    سلام مندوساله که از دواج کردم ویه سال عقد بودم اون یه سال به اندازه صد سال گذشت بخاطر دخالت مادرشوهر وگفتن تحقیر امیز چون سطح مالی خانواده من کمتر از شوهرم بود .تحقیراش بیشتر شد وقتی که برادر شوهرم که بزرگتر از شوهرم بود میخواست ازدواج کنه .به نظرش شوهر من اصلا احترام گذاشتن بلد نیست وهمچنین من .الانم نظرش همینه وحنا منو شوهرم براش رنگی نداره وبا اینکه شوهرم اجازه به من نمیده بهشون بی احترامی کنم ودوتایمون بفکرشونیم هر کاری داشت من کمکش کردم تا جاریای دیگم .خلاصه زیاده کاراش که بخوام بگم
    ولی من اصلا نمیتونم حرفاشو فراموش کنم باعث شده اعتماد بنفسم واز دست بدم و ازش متنفر بشم ودیگه دوس ندارم ببینمش چه کار کنم بتونم فراموش کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط nafas.h نمایش پست ها
    سلام مندوساله که از دواج کردم ویه سال عقد بودم اون یه سال به اندازه صد سال گذشت بخاطر دخالت مادرشوهر وگفتن تحقیر امیز چون سطح مالی خانواده من کمتر از شوهرم بود .تحقیراش بیشتر شد وقتی که برادر شوهرم که بزرگتر از شوهرم بود میخواست ازدواج کنه .به نظرش شوهر من اصلا احترام گذاشتن بلد نیست وهمچنین من .الانم نظرش همینه وحنا منو شوهرم براش رنگی نداره وبا اینکه شوهرم اجازه به من نمیده بهشون بی احترامی کنم ودوتایمون بفکرشونیم هر کاری داشت من کمکش کردم تا جاریای دیگم .خلاصه زیاده کاراش که بخوام بگم
    ولی من اصلا نمیتونم حرفاشو فراموش کنم باعث شده اعتماد بنفسم واز دست بدم و ازش متنفر بشم ودیگه دوس ندارم ببینمش چه کار کنم بتونم فراموش کنم

    اگر انسان نتواند خشم خود را در موردی و به هر دلیلی جز در راه رضای الهی ظاهر ساخته و به ناچار آن ‌را فرو خورد، آن خشم به باطن انسان رفته

    و به صورت عقده و کینه در می‌آید و به این ترتیب قلب آدمی عداوت و تنفر از دیگری را در خود نگاه داشته و بر این حالت باقی می‌ماند.

    رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مؤمن کینه توز نیست.»(محجة البیضاء5/317).

    و این نفرت میتواند هزار و یک دلیل داشته باشد که در صدد بیان آن نیستیم چون هر کسی خودش بهتر میداند که دلیل نفرتش چیست؟

    اما باید دانست که این حالتی است بس زشت و ناپسند چرا که ما باید نسبت به خطاهای دیگران رئوف و مهربان باشیم

    وقتی که خداوند متعال هر خطایی از ما سر میزند را با مهربانی و لطف می بخشد بدون اینکه هیچ نیازی به ما موجودات ضعیف داشته باشد،

    پس آیا بهتر نیست ما هم که خود سراپا نقص و عیب هستیم

    کمتر خطاهای دیگران را ببینیم و بذرهای کینه و نفرت را از دل بیرون بریزیم و نگذاریم رشد کنند؟

    در مورد درمان کینه و نفرت راه‌های زیادی وجود دارد که به تناسب اشخاص و با توجه به روحیات آن‌ها و شدت و ضعف کینه و نفرتی که در دل دارند متفاوت است.

    اما آن‌چه می‌توان به عنوان یک نسخه عمومی برای همه موارد استفاده کرد شامل مراحلی است که به برخی از آن‌ها به طور خلاصه اشاره می‌شود.


    1. تأمل در عملی که موجب کینه شده است:
    اگر عمل شخصی که از او کینه به دل گرفته‌اید را مورد بازبینی قرار دهید از دو حالت خارج نیست. یا عمل او مورد رضای خداوند بوده و شما تحمل کار الهی را نداشته‌اید به طور مثال عمل خلافی را در محل کار انجام داده‌اید مانند رشوه گرفتن و همکارتان شرح ماوقع را برای رئیس اداره بیان کرده و شما مورد مؤاخذه قرار گرفته‌اید و همین عامل سبب کینه شما از همکارتان را فراهم آورده است و یا پسر یا دختری که روابط مخالف شرعی را با جنس مخالف خود برقرار کرده و دوست او ماجرا را برای والدین او تعریف کرده است که وی را نصیحت کنند.

    در این موارد باید گفت که عیب متوجه خود انسان کینه توز است و باید ظرفیت خود را در پذیرش حقایق بالا ببرد و شرح صدر نسبت به تکالیف شرعی و دستورات اسلامی پیدا کند و نه تنفر از دوست و همکار و اگر کاری که سبب کینه شده عملی مخالف شرع بوده و با ضوابط اسلامی سازگاری ندارد به طور مثال شخصی به خواهر و یا بستگان دیگر انسان حرفی خارج از ضوابط اسلامی بزند و شخص شنیده و کینه او را به دل گرفته است. در این صورت باید گفت در چنین مواردی جای کینه نیست بلکه جای برخورد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد و فرو خوردن خشم در این‌جا از مکرهای ابلیس می‌باشد که از آن به بی‌غیرتی تعبیر می‌شود.

    2. تأمل در نتیجه کینه‌ورزی: شخص کینه توز باید بداند که هر چه این صفت رذیله در قلب وی استمرار پیدا کند وی در غم و اندوه بسر برده و در دنیا و آخرت آزار و عذاب می‌کشد. و به دلیل عدم ابراز حالت خود دچار بیماری‌های مختلف روانی و روحی می‌گردد.

    3. تأمل در نتیجه بخشش و عفو به جای کینه و تنفر:
    برای شخص کینه توز، در صورت توانایی و قدرت دو امکان وجود دارد. اول آن‌که حق خود را بدون کم و زیاد در صورت محق بودن بازگیرد که این عدل می‌باشد و اگر به ناحق باشد ظلم می‌باشد. دوم آن‌که به او نیکی کرده و او را ببخشد که این فضل است. امام صادق (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل می‌نماید که ایشان کسی را که در مقابل ستمی که به او شده گذشت کند و به کسی که از او بریده بپیوندد و به کسی که با او بدی کرده نیکی کند را بهترین مخلوقات در دنیا و آخرت دانسته است.

    4. مطالعه در سیره اهل بیت و الگوهای اسلامی:
    دقت در زندگی اهل بیت به عنوان انسان‌های کامل می‌تواند ما را در یافتن راه صحیح در مواجهه با مشکلات یاری رساند.

    5. توجه به مقام انسانی و خلیفةاللهی وی و نحوه تعامل خداوند با انسان‌ها:
    این نکته را نباید از نظر دور داشت که انسان به عنوان اشرف مخلوقات از اهمیت ویژه‌ای نسبت به سایر موجودات برخوردار است و از طرفی انسان باید همان توقعی که از خداوند نسبت به اعمال بد خود دارد را در رابطه با ارتباط خود نسبت به اعمال دیگران داشته باشد. بدون شک هیچ کس از خداوند توقع رعایت عدالت را نسبت به اعمال خود ندارد چه رسد به ظلم. اگر دوست دارید که خدای متعال لغزش های شما را ببخشد, شما نیز نسبت به لغزش دیگران اهل بخشش باشید.آگاه باشید که گاه این نفرت ها دلیلی ندارد و بدون هیچ دلیلی احساس نفرت نسبت به کسی و یا فقط به جرم اینکه مثلا رفتارش شبیه کسی بودهکه مطلوب ما نبوده این ها همه وسوسه های زشت شیطان است یک انسان سالم به طور طبیعی همه مخلوقات خدا را دوست دارد مواظب این احساسات خود باشید که در دام ابلیس ملعون گرفتار نشوید

    نتیجه آن‌که رعایت همین نکات، تآثیر بسیاری در تعدیل انسان دارد گرچه برخی از مصادیق نفرت از دیگران نیاز به درمان های روانشناسی دارد و متخصص خود را می‌طلبد. با این حال توکل کنید و ببینید نقصی که او دارد و شما را به اینجا رسانده مواظب باشید خود شما نداشته باشید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18006
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    ممنون بابت مطالب عالیتون ولی
    تاکی ادم گذشت کنه که دیگران هرکار دلشون بخواد بکنن و بیان کارایی خود ودیگران و تو سر ادم بزنن تا کی ادم این بی انصافیا رو تحمل کنه تا کی احترام گذاشتن و احترام ندیدن یه وقتایی منم با خودم میگم شاید عیب از خودمه فکر میکنم احترام گذاشتم هرچی خودمو تصحیح میکنم فایده نداره بیشتر بقیه سواستفاده میکنن خسته شدم خسته.....

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    نقل قول نوشته اصلی توسط nafas.h نمایش پست ها
    سلام مندوساله که از دواج کردم ویه سال عقد بودم اون یه سال به اندازه صد سال گذشت بخاطر دخالت مادرشوهر وگفتن تحقیر امیز چون سطح مالی خانواده من کمتر از شوهرم بود .تحقیراش بیشتر شد وقتی که برادر شوهرم که بزرگتر از شوهرم بود میخواست ازدواج کنه .به نظرش شوهر من اصلا احترام گذاشتن بلد نیست وهمچنین من .الانم نظرش همینه وحنا منو شوهرم براش رنگی نداره وبا اینکه شوهرم اجازه به من نمیده بهشون بی احترامی کنم ودوتایمون بفکرشونیم هر کاری داشت من کمکش کردم تا جاریای دیگم .خلاصه زیاده کاراش که بخوام بگم
    ولی من اصلا نمیتونم حرفاشو فراموش کنم باعث شده اعتماد بنفسم واز دست بدم و ازش متنفر بشم ودیگه دوس ندارم ببینمش چه کار کنم بتونم فراموش کنم

    سعی کن آروم باشی و فاصله ت رو باهاش حفظ کنی. زیادی خودت رو براش شیرین نکن. مثل بقیه باش و شوهرت رو قانع کن که ازت حمایت کنه

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18006
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    ممنون دوست عزیز همین امشب از شوهر پیش بقیه بد گفتن انگار نه انگار که اونم زحمت میکشه براشون اصلا منو شوهرم براشون مهم نیستیم

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    مهم نباشید مگه چی میشه؟ مگه اتفاقی میفته؟ مگه از ارزشای شما چیزی کم میشه یا اینکه اونا مگه انقدر نظرشون برات مهمه؟

    من 4 تا برادر شوهر دارم همه شون عالین اما وقتی مسافرت بودیم یکیشون زنگ زد به همسرم و با همه تلفنی حرف زد اما با من نه.

    دلیلشو نفهمیدم و از اینکه خواست با همه حرف بزنه اما حتی حال منو از کسی نپرسید خیلی ناراحت شدم. شوهرم بهم گفت مگه نظر اون مهمه؟

    گفت داداشم نخواسته باهات حرف بزنه به درک. مشکل بی لیاقتی اونه نه تو. اونجا فهمیدم که واقعا حق با همسرمه. تو هم حالا همینطور.

    مشکل از بی ادبی خودشونه.

  8. کاربران زیر از sepideh.t بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18878
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    سلام منم این مشکل داشتم تا حد زیادی قاتع شدم ممنون

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18006
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنفر از مادر شوهر

    منکه دیگه نمیتونم تحملشون کنم بدجور دیگه دارن به منو شوهرم بی احترامی میکنن نمیدونم چه کار کنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد