سلام خسته نباشید
من یه دختر18 ساله ام یه خواهر 7ساله دارم مادرم خیلی زن خوبیه بی نظیره اما پدرم معتاد به شیشه هستش وخلافکار باتوهماش اذیتمون میکنه بخاطرخلافش 3بار پلیساریختن خونمون مادرم هیچکسو نداره تاازپدرم جداشه هیشکیم نتونست بهمون کمک کنه از اونموقع به بعد خودبه خود همش تنهایی بلندبلند میخندم و بعدش گریه میکنم هی میخوام خودمو کنترل کنم ولی نمیشه اصلا دست خودم نیست وقتی چشامو میبندم میبینم تو تیمارستانم و نمیتونم راحت بخوابم همش بغض دارم وخیره میشم به یه جا نمیدونم باید چیکارکنم خسته شدم
عزیزم شما شرایط سختی رو میگذرونید ... ولی بدونید که اگر قدرت تحمل چنین سختی رو نداشتیدنوشته اصلی توسط یخ دربهشت
خداوند به شما در این مورد اعتماد نمیکرد ...
شما در ابتدای زندگی هستید و باید یادبگیرید برای حل مشکلات نباید ناامید بشید ...
شما باید بتونید شرایط ارامی رو برای خواهرتون مهیا کنید ... ممکنه شرایط خوب به نظر نیاد ولی انسان میتونه شرایط رو تغییر بده
اینکه پدرتون معتاد به مصرف شیشه است میتونه برای شما خطرناک باشه پس لازمه با اورژانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرید
ولی هیچوقت امیدتون رو از دست ندید ، چون هیچکدام از این سختی ها ماندگار نیست
سلام.
بلاخره هر کسی در زندگیش مشکلاتی داره.
مشکل شما هم قابل درک هست.اما شما باید خودتون رو پیدا کنید و ببینید وظیفه تون توو زندگیتون چی هست.
هر چه سریع تر هدفتون رو مشخص کنید و دنبال اون باشید.
اما در مورد اینکه مادرتون بخواد طلاق بگیره حرف خاصی نمیشه زد چون الان وضعیتتون رو نمیدونم چیه.
اما با این حرفایی که زدید مادرتون نیازی نداره که کسی رو داشته باشه برای طلاق.
برن شکایت کنن و یکسری روال قانونی داره اگر طی بشه میتونن طلاق بگیرن.
منم کاملا با نظرات دوستان موافقم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟