باسلام چند سالی هست که من و دختر داییم همدیگه رو میخوایم تا الان مشکلات زیادی پیش رو داشتیم مادر اون به خاطر یه سری مشکلات از داییم جدا شده و الان زیر دست نامادری هست به خاطر همین داییم میگه باید ازدواج کنه اما من هرکاری میکنم خانوادم راضی نمیشن الان یه خاستگار داره داییم هم گفته تا امروز وقت دارم که بهش خبر بدم الان یا باید از خانوادم جدا بشم یا از اون که اونو اصلا نمیتونم فراموش کنم لطفا هر چه زودتر راهنماییم کنید.با تشکر
دلایل خانوادتون چیه؟
حرف های بیهوده که شاید روزی اونم بخواد مثل مادرش مشکل پیش بیاره در صورتی که اصلا اینجوری نیست و من بهش اعتماد کامل دارم اون دختریه که تو تموم زندگی باهاش بزرگ شدم تموم رفتاراش رو دیدم
بهتره از یه نفر سومی کمک بگیری که مورد قبول خانواده ت باشه و منطقی بتونه دلایلشون رو رد کنه
باداییتون هم صحبت کنید وازشون بخواید که یه کم بهتون فرصت بده
همین امروز با مادرت صحبت کن و براش باز باز باز شرایط. و توضیح بده
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
نوشته اصلی توسط علی شکری پور
دوست عزیز امیدوارم در وهله اول شما شرایط لازم برای ازدواج رو داشته باشید
یعنی اینکه از استقلال مالی مناسبی برخوردار باشید و گرنه در جلسه خواستگاری کار خاصی نمیتونید انجام بدید
احتمالا" یکی از دلایل مخالفت خانواده شما در همین مورده ...
اگر شرایط لازم رو دارید با دایی خودتون صحبت کنید و برای خواسته اتون تلاش کنید ولی باید واقعیت رو هم در نظر داشته باشید
چون هر لحظه ممکنه اتفاقات غیر منتظره ای بیفته
خـــــدانـگهــــــدار
دختردایی شما هم علاقه ای به شما داره
اگه داشته باشه تا ایشون راضی نباشن ازدواج صورت نمیگیره
با مادرت صحبت کن و بهش بگو گناه مادر به گردن دختر نیست و با خود دخترداییت صحبت کنه و خودش بدون بدبینی بااخلاقش آشنا بشه
شاید این ماه بیاید...شاید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟