سلام.
من دانشجوی دکتری هستم و 28 ساله. دو سال و نیم قبل، در دوران فوق لیسانس، همکلاسم ازم خواستگاری کرد و حتی با پدرم صحبت کرد. من ساکن رشت و ایشون اهل ساری بودن و همسن بودیم اما ایشون مشکلات عدیده ای داشتن از جمله درامد، تا اینکه ایشون بیمارشدن و طی عمل جراحی، پزشک گفت که دیگه نمیتونه بچه دار بشه و دیر به دیر قادر به برقراری رابطه جنسی است. این مسئله من را مردد کرد. در حدود 25 روزه که اقایی با معرفی یک از دوستان به من پیشنهاد ازدواج داده ایشون 32 ساله ساکن رشت دانشجوی دکتری و استاد دانشگاه هستن. ضمن اینکه والدین من معلم و والدین ایشون هم معلم بودن. درانتخاب خود دچار تردید شدم ضمن اینکه علاقه من به شخص اول بیشتر است. شخص اول ازم خواسته با شرایط ایشون کناربیام و زندگی کنم/ از طرف دیگر شخص دوم موقعیت و شرایط ایده الی دارد. اما هنوز علاقه من به ایشون اندک است. ضمن اینکه اگر با شخص اول ازدواج کنم باید در تهران زندگی کنم و از خانواده خود دور شوم. نگرانم اگر با شخص دوم ازدواج کنم هنوز با یاد شخص اول زندگی کنم و اینطوری زندگیم از هم پاشیده شه. لطفا راهنمایی کنید. ممنون