با سلام. من پسری 26 ساله هستم . قبلن علاقه ی شدیدی به ازدواج داشتم اما بعد از شکست های عشقی پیاپی و یا خیانتهای جنس مخالف میلم برای ازدواج فروکش کرد . من میل جنسی خوبی هم داشتم اما به خاطر سرکوب خودم و تلاش برای ترک خودارضایی مدتی هست که توان جنسیم رو از دست دادم و آلتم دیگه نعوظ پیدا نمیکنه . ضمنن مشکل اصلی من که در کانون تمام مشکلاتم هست اینه که به شدت به گذشته ی دخترا بدبین هستم و احساس میکنم همه ی دخترا قبلن با کسی رابطه ی جنسی داشتن و چون خودم چنین رابطه ای نداشتم قلبم درد میگیره از اینکه دیگه نمیتونم براحتی دختر عفیفی رو برای ازدواج پیدا کنم . اگر هم پیدا کنم هیچ تضمینی نیست که مشکل جنسیم حل بشه . یه حالت غم و اندوه بسیار سنگینی دارم . گویی برای از دست رفتن دوران شیرین جوونی و همینطور نانجیب شدن دختران عزادار هستم . گاهی فکر میکنم شاید باید منم با کسی ************ میکردم اما به خودم دلداری میدم که چون پاکدامنی کردم پیش خدا محبوب ترم اما باز یه نیرویی میگه شاید این پاکدامنی نیست و بی عرضگی بوده که نذاشته جوونی کنم .
چه بی عرضه باشم چه عفیف ، از اینکه بتونم یه روز یه زندگی عاشقانه و شیرین با یه دختر نجیب داشته باشم مأیوسم . به هر دختری نگاه میکنم حتی دختران متین و چادری نمیتونم قبول کنم که ************ نکرده و مثل خودم همه ی عشقش این بوده که عطشش رو با شوهرش برطرف کنه .
این روزا دخترای پاک و عفیف هم بالاخره بعد از دهها بار شماره دادن پسرای هرزه وسوسه میشن و بالاخره قبول میکنن که دوستی کنن باهاش و اغلب باهاشون ************ هم میکنن. اما پسرای پاک یا آرام اینکارو نمیکنن و شروع کننده نیستن . یعنی 20% پسرا 80% درصد دخترا رو دستمالی میکنن و به گند میکشن و 80% پسرا برای 20% از دخترا باید به چشم کیس ازدواج نگاه کنن .
امیدوارم به کسی بر نخوره اما دخترا خیلی کثیف شدن ... اونهایی هم که ************ نمیکنن همجنس گرا هستن. تکلیف پسرایی که مهمترین خواستشون از زن فقط این بوده که مثل دخترای جوون 15 سال پیش سالم و آفتاب مهتاب ندیده باشن و نسبت به شوهرشون ندید پدید باشن و هیچیو قبل از ازدواج تجربه نکرده باشن چیه؟
گاهی وقتا از این جامعه و این دخترا حالت تهوع بهم دست میده و چون باورم اینه که اگر ازدواج کنم از زیر زبون همسر خودمم میکشم که قبلن ************ کرده هیچوقت حاضر نیستم اینکارو بکنم.
یا حداقل گاهی فکر میکنم بهتره از یه شهر یا کشور مسلمان دیگه برم زن بگیرم که وقتی دختراشو آدم نگاه میکنه ذهن بی اختیار براش دوسپسر متصور نشه .
خیلی حرف زدم میدونم اما واقعن حالم از همشون به هم میخوره . وقتی دختر یه شیخ یا آیت الله رو میبینی که هرزگی میکنه چطور به بقیه دل خوش کنیم؟
از خدا میخوام که فقط تا دیر نشده و توان جنسیم رو به طور کلی از دست ندادم یه دختر شیر حلال خورده ی سالم و عفیف که دست هیچ نا محرمی بهش نخورده رو نصیبم کنه . هیچیش برام مهم نیست فقط عفیف و با حیا و مهربون باشه و چهرشم با خودم که معمولیم متناسب باشه . (نیست! چرک دست نامحرم رو تن همشونه)