سلام
خسته نباشید
من علی هستم 27 سال دارم
لیسانس عمران دارم
نمیدونم از کجا بگم
من خیلی مشکل دارم
قسمتی از داستان زندگیمو میگم تا راحتر بتونید کمک کنید
مرداد 91 با دختری آشنا شدم چند بار همدیگه رو دیدیم
تا اینکه شهریور رفتم تهران برای خدمت سربازی
آبان که از آموزشی برگشتم از هم بی خبر بودیم
از اون روزی که برگشتم رابطه ما بالا و پایین زیادی داشت
اول رابطمون خیلی با هم خوب بودیم به هم اخترام زیادی میزاشتیم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم
فروردین ماه مادرم و خواهر بزرگمو فرستادم جلو واسه دیدنش
مادرش یک آرایشگاه زنانه داره ، مامان و خواهرم به آرایشگاه اونا رفتن که به اصطلاح تحقیقات کنن
جلسشون با هم خوب بود
مامانم مخالف بود اما خواهرم نه البته بگم که مامانم از دختره خوشش اومد اما به خاطر شغل مادرش مخالف بود
پدر و مادر من معلم بودن و هر دو بازنشستن
مامانم میگفت سطح فرهنگمون به هم نمیخوره
ما به رابطمون ادامه دادیم اما نمیدونم چرا اخلاقم عوض شده و هرکاری میکنم نمی تونم خودمو عوض کنم
خیلی دروغگو شدم به همه ( عشقم ، خانواده و … )
خیلی پرخواشگر شدم ، زود عصبی می شم ، یکم بد دهن شدم
به حرفهایی که میزنم و به کی میزنم اصلا دقت نمیکنم
اعتماد به نفس ندارم ، وقتی کاری رو شروع مینکم نصفه ولش میکنم
انگار نه انگار بزرگ شدم همش کارای بچگانه میکنم
تا خالا چند بار باهم قهر کردیم
یک بار که دو هفته با هم قهر بودیم من بهش خیانت کردم و به صورت تلفنی با شخصی دوست شدم اما بعد از 2 روز باهاش قطع رابطه کردم
بعد از آشتی قضیه رو فهمید و همین سبب بی اعمادی نسبت به من شد
از آون روز دیگه هر روز از هم دورتر شدیم تا اینکه 1 هفته اس از هم جدا شدیم
من دوستش دارم اما اون دیگه منو نمیخواد و بهم گفت تا وقتی خوب نشم برنمی گرده
حالا من میخوام خوب بشم لطفا کمک کنید