نمایش نتایج: از 1 به 49 از 49

موضوع: يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

2773
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)



    يک نکته) اعتدال در ارتباط با دوستان

    يکي از بايدهاي زندگي مشترک رعايت اعتدال است. به اين معنا که اعضاي يک خانواده به ويژه همسران

    بايد مراقب باشند که دچار افراط و تفريط نشوند. از جمله مواردي که به ويژه افراط و زياده روي در آن مي تواند

    آسيب جدي به زندگي وارد سازد ارتباط با دوستان است. تمايل به داشتن دوستان و ارتباط با آن ها غالباً

    از همان دوره کودکي شکل مي گيرد و در نوجواني و جواني شدت مي يابد. اين علاقه و تمايل براي برقراري

    روابط اجتماعي و دوستي با ديگران يک تمايل مثبت است. دوستان خوب علاوه بر اين که به نيازهاي عاطفي

    و رواني ما پاسخ مي دهند، مي توانند ما را در مسير رشد و موفقيت ياري دهند و برايمان توليد نشاط و انگيزه کنند

    اما متأسفانه افراط در اين روابط که معمولاً از آن به عنوان رفيق بازي ياد مي شود آثار مخرب و ويرانگري دارد. غالباً

    افرادي که به اين ناهنجاري رفتاري (رفيق بازي) مبتلا هستند به واسطه وابستگي و علاقه شديدشان به دوستان،

    علاوه بر اين که وقت و فرصت فراواني را هدر مي دهند، رعايت بسياري از اولويت ها را نمي کنند و به مواردي مهم تر

    هم چون تحصيل، اشتغال و خانواده آسيب مي زنند. اين افراد کمتر براي مطالعه و تحصيل وقت مي گذارند،

    ساعات کمتري را به کار و تلاش مشغولند و يا دست کم اين که جديت و تمرکز کمتري بر آن دارند و معمولاً خانواده

    را فداي دوستان شان مي سازند و وقتي را که بايد براي خانواده بگذارند در کنار دوستان سپري مي کنند. طبيعي است

    که چنين رفتاري هم خود شخص را متوجه زيان هاي غيرقابل جبران مي سازد و هم اين که به خانواده و اطرافيان نزديک

    او لطمه مي زند. بنابراين رفتار بالغانه و عاقلانه حکم مي کند که انسان در عين حال که براي خود دوستان خوبي تدارک مي بيند

    براي اين روابط حد و اندازه اي قرار دهد که به هيچ کدام از اولويت هاي مهم تر زندگي اش آسيبي نرسد.

    يک ماجرا) رفيق بازي مجيد

    مجيد مرد بسيار رفيق بازي است. با اينکه 5 سال است که ازدواج کرده، اما گويي هنوز باور نکرده است

    که متأهل است و اکنون همسر و فرزندي دارد. او هم چنان به رفيق بازي هاي دوران مجردي اش ادامه مي دهد

    و معمولاً دقايقي بعد از اين که از محل کار به خانه مي آيد، از منزل بيرون مي رود و غالباً تا آخر شب با دوستانش است.

    همسر او (مهناز) از اين نظر به شدت در رنج است و در خانه تنهاست. مجيد حتي جمعه ها که سرکار نمي رود ترجيحش

    اين است که با دوستانش بيرون برود تا اين که کنار همسر و فرزندش باشد و يا با هم به ديد و بازديد فاميل بروند.

    يک مسابقه) چه کاري از دست مهناز ساخته است؟

    شما اگر جاي مهناز بوديد و با اين معضل جدي مواجه بوديد براي اصلاح رفتار همسرتان و رعايت اعتدال و ارتباط با دوستان چه مي کرديد؟

  2. 6 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    شاید باورتون نشه


    شاید حرف من قابل هضم نباشه

    ولی یکی از بهترین این روش ها. جدایی و طلاق گرفتن

    خانم باید طلاق بگیره صرفا از این نظر که اقاتغییر کنه

    مرد ها تا یه تلنگری بهشون نخوره نمیفهمن هیچ چیزی هم تعغییر نمیکنه.

    و شکککک نکنید شک نکنید مجید میفهمه. که چیو از دست داده. برای هیچ و هیچ یه زندگی از هم پاشیده شده و مطمعنن تتغییر هم میکنه





    بعدش باز میتونه به همسرش درخواست ازدواج بده و از همسرش بخواد که یه فرصت دیگه بهش بده




    من حتی پیشنهاد نمیدن که زن قهر کنه چون مجید شاید دو سه روز اول. اینکار و نکن ولی بازم انجامش میده

    باید خانمش و از دست بده تا قدر بدون
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    شاید باورتون نشه


    شاید حرف من قابل هضم نباشه

    ولی یکی از بهترین این روش ها. جدایی و طلاق گرفتن

    خانم باید طلاق بگیره صرفا از این نظر که اقاتغییر کنه

    مرد ها تا یه تلنگری بهشون نخوره نمیفهمن هیچ چیزی هم تعغییر نمیکنه.

    و شکککک نکنید شک نکنید مجید میفهمه. که چیو از دست داده. برای هیچ و هیچ یه زندگی از هم پاشیده شده و مطمعنن تتغییر هم میکنه





    بعدش باز میتونه به همسرش درخواست ازدواج بده و از همسرش بخواد که یه فرصت دیگه بهش بده




    من حتی پیشنهاد نمیدن که زن قهر کنه چون مجید شاید دو سه روز اول. اینکار و نکن ولی بازم انجامش میده

    باید خانمش و از دست بده تا قدر بدون


    من شخصی رو دیدم که این کارو انجام داده وبعدش دیگه زندگیشون مثل اول نشده.
    بین هر دو ادم حریمی هست اگه از بین بره دیگه چیزی درست نمیشه!
    به قول شاعر :

    دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
    کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است.
    امضای ایشان
    ...!

  6. 2 کاربران زیر از 2015 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    من اول با مهربونی و زبون چرب و نرم ازش میخواستم اگه خوب نشد
    دفعه دومم با همربونی میگفتم اگه بازم خوب نشد
    دفعه سوم همچین پاچه دوستاشو میگرفتم جلوی خودش ک دیگه اونورا پیداشون نشه و شوهرمو یادشون بره یه کل
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  8. کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    من شخصی رو دیدم که این کارو انجام داده وبعدش دیگه زندگیشون مثل اول نشده.
    بین هر دو ادم حریمی هست اگه از بین بره دیگه چیزی درست نمیشه!
    به قول شاعر :

    دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
    کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است.



    بررررعکسسسس منم شخصی رو دیدم دقیقا دقیقاااااااا زندگیشون مثل همین بوده. و تعغییر کرده مرد شدیدا


    یکی دیگه هم میشناسم زندگیشون همینجوری حالا اون زن تبعید از این خانم داره اینکار و برای شوهر خودش انجام میده

    و شوهر اون خانم هم تتعغییر کرده


    اون شخصی هم که شما میگید احتمالا. قهر کرده طلاق نگرفته
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  10. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    به نظر من شاید مقابله به مثل بتونه تا حدی مشکلو درست بکنه .

    شایدم بهتر باشه مهناز در شرایط مناسب بتونه با احساسش اینو به مجید یاداوری بکنه.

    برای نمونه بهش بگه : عزیزم میدونم که دوستانت برات ارزش زیادی دارن ومن هیچ وقت نمی خوام ازدواجمون تو رو از اون ها دور بکنه ولی من دلم میخواد که تو به من هم بیشتر توجه بکنی تا بتونیم زندگی بهتری داشته باشیم.من بهت علاقه دارم ولی دلم نمیخواد علاقم باعث از بین رفتن استقلال تو و خواسته هات بشه.
    اما بهتره این دوتا موضوعو از هم جدا بکنی و برنامه ریزی بهتری در زندگیت داشته باشی تا در هیچ جای زندگیمون خللی ایجاد نشه.
    اگه گوش نکرد ی فکر دیگه میکنم.شاید از مادرش بخوام دفعه ی بعدی باهاش صحبت بکنه.
    امضای ایشان
    ...!

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بررررعکسسسس منم شخصی رو دیدم دقیقا دقیقاااااااا زندگیشون مثل همین بوده. و تعغییر کرده مرد شدیدا


    یکی دیگه هم میشناسم زندگیشون همینجوری حالا اون زن تبعید از این خانم داره اینکار و برای شوهر خودش انجام میده

    و شوهر اون خانم هم تتعغییر کرده


    اون شخصی هم که شما میگید احتمالا. قهر کرده طلاق نگرفته


    من زندگی خیلی هارو دیدم...
    وقتی توی ی زندگی حرف طلاق (حتی فقط حرفش بیاد ) همه چیز داغون میشه.
    اتفاقا اونا از هم جداشدن.
    واینکه تو از بیرون زندگیشون رو دیدی .من چیزهایی که میگم از خود خانم و اقا شنیدم.
    امضای ایشان
    ...!

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    من زندگی خیلی هارو دیدم...
    وقتی توی ی زندگی حرف طلاق (حتی فقط حرفش بیاد ) همه چیز داغون میشه.
    اتفاقا اونا از هم جداشدن.
    واینکه تو از بیرون زندگیشون رو دیدی .من چیزهایی که میگم از خود خانم و اقا شنیدم.


    عزیز من دقیقا عیب شما همینجاست که فقط حرف این اقا خانم رو شندیدی

    تو جریان زندگیشون نبودی با چشم نبودی که ببینی


    حالا بگو دقیقا چیا شنیدی تا بگم عیب کار کجاست
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    شاید باورتون نشه


    شاید حرف من قابل هضم نباشه

    ولی یکی از بهترین این روش ها. جدایی و طلاق گرفتن

    خانم باید طلاق بگیره صرفا از این نظر که اقاتغییر کنه

    مرد ها تا یه تلنگری بهشون نخوره نمیفهمن هیچ چیزی هم تعغییر نمیکنه.

    و شکککک نکنید شک نکنید مجید میفهمه. که چیو از دست داده. برای هیچ و هیچ یه زندگی از هم پاشیده شده و مطمعنن تتغییر هم میکنه





    بعدش باز میتونه به همسرش درخواست ازدواج بده و از همسرش بخواد که یه فرصت دیگه بهش بده




    من حتی پیشنهاد نمیدن که زن قهر کنه چون مجید شاید دو سه روز اول. اینکار و نکن ولی بازم انجامش میده

    باید خانمش و از دست بده تا قدر بدون
    سلام.

    درسته شاید یه تلنگری باشه برای مرد.

    اما پری خانم فکر نمیکنید با این کار اقتدار این مرد شکسته میشه.

    در ضمن در بعضی از موارد مرد دنبال بهونه هست که زن همین کار رو انجام بده.

  15. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    من شخصی رو دیدم که این کارو انجام داده وبعدش دیگه زندگیشون مثل اول نشده.
    بین هر دو ادم حریمی هست اگه از بین بره دیگه چیزی درست نمیشه!
    به قول شاعر :

    دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است،
    کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است.

    درسته واقعا آب توی جوب ریخته شده رو برگردوندنش سخته.

  17. 2 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    عزیز من دقیقا عیب شما همینجاست که فقط حرف این اقا خانم رو شندیدی

    تو جریان زندگیشون نبودی با چشم نبودی که ببینی


    حالا بگو دقیقا چیا شنیدی تا بگم عیب کار کجاست


    اوونا زندگی شون سراسرش اشتباهه.
    من دیدم کسانی که حتی تا دم طلاق راتن ولی هنوزم رفتارشون درست نشده.
    کسانی که طلاق گرفتن و به اصرار اطرافیان دوباره رجوع کردند وهنوزم رفتار زشتشون رو کنار نذاشتن.
    کسانی که بعد از یک با طلاق باز رجوع کردن وباز هم نتونستن کنار بیان ودوباره طلاق گرفتن.
    و....
    برات مثال میزنم.البته امیدوارم برای هیچ کس این اتفاق نیوفته.نه من نه تو ونه هیچ کس دیگه.
    فرض کن جای مهناز و مجید عوض بشه و از هم جدا میشدن.و باز برمیگشتن سر زندگی.
    تو اگه جای مهناز بودی میتونستی باز هم مثل قبل مجیدو دوست داشته باشی؟
    اگه هم پشیمون میشدی بازهم نمیتونستی اینو بپذیری که طلاقت داده.
    نمیتونستی که اون داد خواست طلاق رو فراموش کنی.
    ادما ی حریم دارن .اگه پاشون رو از حریم شون فراتر بذارن دیگه چیزی درست نمیشه.
    ممکنه گاهی از یادشون بره ولی در دراز مدت در خاطرشون ثبت میشه.
    یا یک نمونه ی دیگه.فرض کن دوست تو یک حرف زشت و بی ادبانه ای بهت میرنه.تو اونو ممکنه ببخشی ولی هرگزت یادت نمیره چه حرف بدی بهت زد.یادت میره؟این خاصیت انسانه
    امضای ایشان
    ...!

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari@ نمایش پست ها
    من اول با مهربونی و زبون چرب و نرم ازش میخواستم اگه خوب نشد
    دفعه دومم با همربونی میگفتم اگه بازم خوب نشد
    دفعه سوم همچین پاچه دوستاشو میگرفتم جلوی خودش ک دیگه اونورا پیداشون نشه و شوهرمو یادشون بره یه کل

    باز هم یک آسیب مهم خانواده .

    اقتدار شکنی یکی از آسیب هایی هست که منجر به نابود کردن بنیان خانواده میشه.

    خورد کردن همسر اون هم جلوی دوستاش یعنی نابود کردن اقتدار مرد.

    شک نکنید با این کار همسرتون طرف دوستاش رو میگیره.

    این نیازی به تجربه هم نداره و طبیعی هست که مرد دوست نداره کسی براش تصمیم بگیره.

    این طبیعت مرد هست که دوست داره حرف آخر رو خودش بزنه.

    ترفندهایی وجود داره که حرف زن تاثیر بذاره روی مرد و حرف زن تاثیر داشته باشه.

  20. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    سلام.

    درسته شاید یه تلنگری باشه برای مرد.

    اما پری خانم فکر نمیکنید با این کار اقتدار این مرد شکسته میشه.

    در ضمن در بعضی از موارد مرد دنبال بهونه هست که زن همین کار رو انجام بده.


    نه فک نکنم اقتدار مرد شکشته بشه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    باز هم یک آسیب مهم خانواده .

    اقتدار شکنی یکی از آسیب هایی هست که منجر به نابود کردن بنیان خانواده میشه.

    خورد کردن همسر اون هم جلوی دوستاش یعنی نابود کردن اقتدار مرد.

    شک نکنید با این کار همسرتون طرف دوستاش رو میگیره.

    این نیازی به تجربه هم نداره و طبیعی هست که مرد دوست نداره کسی براش تصمیم بگیره.

    این طبیعت مرد هست که دوست داره حرف آخر رو خودش بزنه.

    ترفندهایی وجود داره که حرف زن تاثیر بذاره روی مرد و حرف زن تاثیر داشته باشه.



    اره دونفر هم. دوست داشته باشن باز زندگیشون باهم میسازن

    تو داری راجب کسایی میگی که علاقه بهم دیگه ندارن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    به نظر من شاید مقابله به مثل بتونه تا حدی مشکلو درست بکنه .

    شایدم بهتر باشه مهناز در شرایط مناسب بتونه با احساسش اینو به مجید یاداوری بکنه.

    برای نمونه بهش بگه : عزیزم میدونم که دوستانت برات ارزش زیادی دارن ومن هیچ وقت نمی خوام ازدواجمون تو رو از اون ها دور بکنه ولی من دلم میخواد که تو به من هم بیشتر توجه بکنی تا بتونیم زندگی بهتری داشته باشیم.من بهت علاقه دارم ولی دلم نمیخواد علاقم باعث از بین رفتن استقلال تو و خواسته هات بشه.
    اما بهتره این دوتا موضوعو از هم جدا بکنی و برنامه ریزی بهتری در زندگیت داشته باشی تا در هیچ جای زندگیمون خللی ایجاد نشه.
    اگه گوش نکرد ی فکر دیگه میکنم.شاید از مادرش بخوام دفعه ی بعدی باهاش صحبت بکنه.
    راهکار اولتون هم همیشه واب نمیده و نمیشه ازش به عنوان یه محرک استفاده کرد.

    اما راهکار دومتون هم تا حدودی درست هست.

    اما یه موردی رو کم داره که نیاز هست بهش اشاره کنید.

    و در آخر هم باز مطرح کردن این موضوع پیش کس دیگه اون هم به صورت مستقیم کار شکنی هست.

  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    اره دونفر هم. دوست داشته باشن باز زندگیشون باهم میسازن

    تو داری راجب کسایی میگی که علاقه بهم دیگه ندارن
    هیچ ای داستان گفته نشده که علاقه ای به هم ندارن.

    سوال رو یه بار دیگه دقت کنید.

    پرسیدیم که مهناز چیکار کنه همسرش از رفیق بازی دست برداره.

    بله اگر به هم علاقه ای نداشته راهکار طلاق درست بود.

    چون علاقه ای در زندگی نیست.پس بهتر هست جدا شن.

    اماهمین که میگیم شاید تلنگری باشه برای اون مرد یعنی زنزندگیش رو دوست داره.

  25. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    سلام
    من اگه جای خانم باشم مثل شوهرش رفتار میکنم تمام وقتمو بارفیقام میگذرونم.
    خونه رو مرتب نمیکردم دیگه از غذا و اشپزی هم خبری نبود.
    اگه خودشو درست میکرد که هیچ
    اگه هم تغییر نمیکرد منم کار خودمو ادامه میدادم.برا چی الکی بشینم خونه حرص بخورم.بچه رو هم میسپردم به خودش.
    خب این که یعنی اعلام جنگ با مرد.

    قراره این زندگی رو طوری راهنمایی کنیم که زندگی رو به بهبودی بره نه منجر به طلاق بشه.

  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    نه فک نکنم اقتدار مرد شکشته بشه
    کتاب دکتر جان گری رو حتما مطالعه کنید.

    دکتر جان گری که الان به عنوان پدر علم روانشناسی روز دنیا شناخته میشه.

    مباحثی هم که در کتابش مطرح میکنه خیلی به فرهنگ جامعه و آموزه های دینی ما مطابقت داره.

    در همین کتابش مصادیق اقتدار شکنی و عاطفه شکنی رو خوب توضیح داده.

    مقابله به مثل یکی از رفتار های اقتدار شکن هست.

  28. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    هیچ ای داستان گفته نشده که علاقه ای به هم ندارن.

    سوال رو یه بار دیگه دقت کنید.

    پرسیدیم که مهناز چیکار کنه همسرش از رفیق بازی دست برداره.

    بله اگر به هم علاقه ای نداشته راهکار طلاق درست بود.

    چون علاقه ای در زندگی نیست.پس بهتر هست جدا شن.

    اماهمین که میگیم شاید تلنگری باشه برای اون مرد یعنی زنزندگیش رو دوست داره.


    منم چون همو دوست دارن مهناز میخواد مجیبد تغییر کنه میگم که جدا بشن

    به خدا جداشن به معنی این نیست که دیگه همه چیز تمام

    بعضی موقع دونفر باید از هم جدا بشن که بفهمن چقد نیاز. بهم دارن و چقد همدیگر و دوست دارن


    طلاق. خودش یه فرصت دوباره ای برای هردو طرف
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    منم چون همو دوست دارن مهناز میخواد مجیبد تغییر کنه میگم که جدا بشن

    به خدا جداشن به معنی این نیست که دیگه همه چیز تمام

    بعضی موقع دونفر باید از هم جدا بشن که بفهمن چقد نیاز. بهم دارن و چقد همدیگر و دوست دارن


    طلاق. خودش یه فرصت دوباره ای برای هردو طرف

    جدایی و طلاق یعنی پیچیدن این خبر در کل فامیل .

    یعنی ریختن آبروی دو خانواده (البته در فرهنگ جامعه ی ما آبرو ریزی هست)

    طلاق یعنی اینکه مشکل بزرگی داشتن از هم جدا شدن و این خبر هم در فامیل پیچیده میشه.

    اگر جدایی به معنای جدا شدن از هم باشه و یه مدتی با هم زندگی نکنن میتونه تاثیر گذار باشه.

    اما رفتن به دادگاه یعنی خراب کردن بخش عظیمی از پل پشت سر خانواده .

  31. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    راهکار اولتون هم همیشه واب نمیده و نمیشه ازش به عنوان یه محرک استفاده کرد.

    اما راهکار دومتون هم تا حدودی درست هست.

    اما یه موردی رو کم داره که نیاز هست بهش اشاره کنید.

    و در آخر هم باز مطرح کردن این موضوع پیش کس دیگه اون هم به صورت مستقیم کار شکنی هست.


    بله.درسته نباید پیش شخص دیگری مطرح کرد و راه حل اول همیشه جواب نمیده.
    ولی من دیدم مادرهایی که به شکل غیر مستقیم به بچه هاشون با زبان درست چیزهایی رو یاد اوری میکنن.
    چی رو باید اضافه کرد؟
    امضای ایشان
    ...!

  32. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    اره دونفر هم. دوست داشته باشن باز زندگیشون باهم میسازن

    تو داری راجب کسایی میگی که علاقه بهم دیگه ندارن

    اگه علاقه ای نباشه که ازدواجی نیست.همشون علاقه داشتن واینکه اگه توی ی ازدواج علاقه نباشه وبه و زور ازدواجی صورت بگیره اون ازدواج از نظرر شرعی مشکل داره
    امضای ایشان
    ...!

  33. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    جدایی و طلاق یعنی پیچیدن این خبر در کل فامیل .

    یعنی ریختن آبروی دو خانواده (البته در فرهنگ جامعه ی ما آبرو ریزی هست)

    طلاق یعنی اینکه مشکل بزرگی داشتن از هم جدا شدن و این خبر هم در فامیل پیچیده میشه.

    اگر جدایی به معنای جدا شدن از هم باشه و یه مدتی با هم زندگی نکنن میتونه تاثیر گذار باشه.

    اما رفتن به دادگاه یعنی خراب کردن بخش عظیمی از پل پشت سر خانواده .


    با نظرتون کاملا مخالفم


    ما بخاطر حزف مردم زندگی نمیکنم


    و طلاق اصلاا اصلا اصلا بی ابرویی نیست

    اگه بی ابرویی بود مطعن باشید خدا هیچ وقت قرارش نمیداد



    و گفتم که جدا زندگی کردن باهم فایده ای نداره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  34. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    هر شخصی دوستایی رو را در هر دوره زندگیش داشته ونمیتونه مثل مجید داستان دل بکنه ولی نه اینکه خیلی افراط بشه واینکه همونطور که محبت همسر مهمه فرد به محبت دوست و خانوادهو غیره هم نیاز داره چون ممکنه رفتار وحرفایی که به دوست میزنه به خانواده نتونه بکنه واما اینکه برای حلش میشه همرا ه با همسربا دوستاش خوش بگذرونه واینکه مهناز وقتت زیاد برا مجید نزاشته وخواست های اونو برطرف نکرده که مجید رفته سراغ دوستاش تا با اونا خوش باشه وبا وجود اینکه افراطش باعث دور شدنشون شده مهناز باید تو جمع صمیمی باشه باهاش وصحبت کردن و حل این مووضوع...
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  35. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    با نظرتون کاملا مخالفم


    ما بخاطر حزف مردم زندگی نمیکنم


    و طلاق اصلاا اصلا اصلا بی ابرویی نیست

    اگه بی ابرویی بود مطعن باشید خدا هیچ وقت قرارش نمیداد



    و گفتم که جدا زندگی کردن باهم فایده ای نداره


    پریماه ازدواج یعنی انعطاف پذیری.اگه دوظرف نسبت به اشتباهات هم منعطف نباشن سنگ رو سنگ بند نمیشه.اگه منعطف نباشن زندگی شون سر کوچیک ترین مسئله میپاشه.
    ادما هرچقدر هم که همو دوست داشته باشن ولی ی استانه ی صبری دارن اگه تموم بشه ازادی شون رو به دوست داشتن ترجیح میدن.
    پریماه ادما به خاطر حرف مردم زندگی نمیکنن ولی خانواده جزئی از وجود ادما اگه اونا رو نداشته باشه هیچ نداره.
    وقتی کسی همسرش رو پیش خانوادش خراب بکنه نه تنها جذبش نمی کنه بلکه از دستش میده.
    امضای ایشان
    ...!

  36. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط 2015 نمایش پست ها
    بله.درسته نباید پیش شخص دیگری مطرح کرد و راه حل اول همیشه جواب نمیده.
    ولی من دیدم مادرهایی که به شکل غیر مستقیم به بچه هاشون با زبان درست چیزهایی رو یاد اوری میکنن.
    چی رو باید اضافه کرد؟
    بله دقیقا اگر این موضوع رو با مادر و یا کسی که مجید ازش حرف شنوی داره مطرح کنه جوری که مجید متوجه نشه

    که مهناز راز زندگیشون رو گفته و اون بزرگتر و یا مادر هم به صورت غیر مستقیم به مجید بگه میتونه تاثیر گذار باشه.

    این پست رو دنبال کنید در آخر جواب اصلی در قالب یه کامنت میگم.

  37. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahareh72 نمایش پست ها
    مرد بره بیرون خوش بگذرونه اما زن بشینه خونه و حرص بخوره کاری هم انجام نده که مبادا اقتدار مرد شکسته بشه ؟؟
    پس احساس زن چی میشه ؟
    وقتی شوهرش نتونسته تو این چند سال خودشو تغییر بده از این به بعدم نمیتونه.
    حرف زدن با اون اقا هم بی فایدست
    چون رفیق بازی شده عادتش .
    یعنی شما اگر به چیزی عادت کنی نمی تونی ازش دست بکشی؟

    نه دیگه!! اگر واقعا بخوایید میتونید این کار رو بکنید.میتونید با هر عادت بدی مبارزه کنید و اون رو ترک کنید.

    قرار نیست که به اون خانوم بگیم که هیچ کاری نکن.راه کاری داره که میشه انجام داد.

    اول باید تمام سعی هر مشاوری این باشه که زندگی ای رو اگر میتونه نجات بده.

    در نهایت اگر تمام راهکار ها جواب نداد راه طلاق و جدایی رو پیشنهاد داد.

  39. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    با نظرتون کاملا مخالفم


    ما بخاطر حزف مردم زندگی نمیکنم


    و طلاق اصلاا اصلا اصلا بی ابرویی نیست

    اگه بی ابرویی بود مطعن باشید خدا هیچ وقت قرارش نمیداد



    و گفتم که جدا زندگی کردن باهم فایده ای نداره

    نظرتون کاملا محترم هست.

    دقت کنید داخل پرانتز نوشتم در جامعه ی ما آبرو ریزی هست.

    وگرنه حلال خدا رو ما ایرانی ها حرام میکنیم و بر عکس هم حرام خدا رو میگیم دلم می خواد اینجوری باشم و حلال میکنیم.

    ببینید حرف مرد جزء لا ینفک زندگی ما ایرانی ها هست.

    اینکه الان میگید مگه من دارم برای حرف مرد زندگی میکنم فقط در حد یه حرف هست.

    اما در عمل اینگونه زندگی کردن واقعا سخت هست.

    دور اطراف خودتون حتما هستن افردی که طلاق گرفتن و شیرازه ی زندگیشون از هم پاشیده.

    طلاق گرفتن و هر کسی خواسته براشون سرپرست باشه.

    اگر عناد نداشته باشید متوجه هستید که حرف مردم از هر چیزی آزار دهنده تر هست برای یک زنی که طلاق گرفته.

    بله از نظر من هم جدا زندگی کردن هم راهکار درستی نیست .اما راهکار شما که به هیچ عنوان جواب نمیده.

    اوضاع بدتر میشه که بهتر نمیشه.

  40. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    اگه مادر مجید پشت پسرش در بیاد

    بگه خب بررره چه عیبی داره چی
    و هیچ کمکی نکنه و بدتر لج کنه با مهناز چی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  41. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    هر شخصی دوستایی رو را در هر دوره زندگیش داشته ونمیتونه مثل مجید داستان دل بکنه ولی نه اینکه خیلی افراط بشه واینکه همونطور که محبت همسر مهمه فرد به محبت دوست و خانوادهو غیره هم نیاز داره چون ممکنه رفتار وحرفایی که به دوست میزنه به خانواده نتونه بکنه واما اینکه برای حلش میشه همرا ه با همسربا دوستاش خوش بگذرونه واینکه مهناز وقتت زیاد برا مجید نزاشته وخواست های اونو برطرف نکرده که مجید رفته سراغ دوستاش تا با اونا خوش باشه وبا وجود اینکه افراطش باعث دور شدنشون شده مهناز باید تو جمع صمیمی باشه باهاش وصحبت کردن و حل این مووضوع...
    آخر حرفاتون رو خوب اشاره کردید.یه مقدار بیشتر توضیح بدید.

  42. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    اگه مادر مجید پشت پسرش در بیاد

    بگه خب بررره چه عیبی داره چی
    و هیچ کمکی نکنه و بدتر لج کنه با مهناز چی
    ببینید ای راهکار اصلی که قراره گفته بشه نیست.

    فقط یکی از احتمال هایی هست که میتونه ثمر بخش باشه.

    الان سوال داستان این هست که چیکار کنیم زندگی مهناز و مجید گرم بشه.

    اینی که الان مطرح میکنید یه بحث دیگه ای هست.

    از سوال دور نشیم.

  43. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  44. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    نظرتون کاملا محترم هست.

    دقت کنید داخل پرانتز نوشتم در جامعه ی ما آبرو ریزی هست.

    وگرنه حلال خدا رو ما ایرانی ها حرام میکنیم و بر عکس هم حرام خدا رو میگیم دلم می خواد اینجوری باشم و حلال میکنیم.

    ببینید حرف مرد جزء لا ینفک زندگی ما ایرانی ها هست.

    اینکه الان میگید مگه من دارم برای حرف مرد زندگی میکنم فقط در حد یه حرف هست.

    اما در عمل اینگونه زندگی کردن واقعا سخت هست.

    دور اطراف خودتون حتما هستن افردی که طلاق گرفتن و شیرازه ی زندگیشون از هم پاشیده.

    طلاق گرفتن و هر کسی خواسته براشون سرپرست باشه.

    اگر عناد نداشته باشید متوجه هستید که حرف مردم از هر چیزی آزار دهنده تر هست برای یک زنی که طلاق گرفته.

    بله از نظر من هم جدا زندگی کردن هم راهکار درستی نیست .اما راهکار شما که به هیچ عنوان جواب نمیده.

    اوضاع بدتر میشه که بهتر نمیشه.



    من با چشممم خودم دیدم که راهکار من جواب داده

    حتما چیزی میدونم که انقدددد با اطمینان میگم

    و اوضاع علاوه بر اینکه بدتر نشد هیییییچ و خیلی خیلیییی بهتر شده
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  45. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16950
    نوشته ها
    421
    تشکـر
    346
    تشکر شده 512 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    سلام به اعتقاد من مهناز اول باید علت رو پیدا کنه هر رفتاریی اگر به صورت افراطی از فردی سر بزنه ریشه ایی از یک عقده و یا مشکلی است که هر کدام به طریقی خودشو نشون میده و البته مهناز نباید میدون خالی کنه و خیلی راحت کنار بیاد اون اول باید از طرق مختلف سر صحبتو با همسرش باز کنه بلاخره هر زنی در لحظه ای میتونه با شوهرش تنها باشن و راجب این موضوع صحبت کنن شاید شوهرش کم و کاستی توی محیط خونه داره و بیرون توی جمع دوستانش دنبال اون میگرده و شاید محیط خانه و همسرش اونقد براش آرامش بخش و پذیرا نبوده که به صورت افراطی از اون گریزانه و حتی لحظه ای هم در خانه نیست این موضوع اول باید ریشه یابی شه بعد مهناز میتونه زمانی به علت زیر بنایی رفتار شوهرش پی برد میتونه به راحتی و زیرکی شوهرش رو به محیط خونه برگردونه بنابراین بعد از پی بردن به علت رفیق بازی های شوهرش حتی بی اهمیت باید اول از اصلاح محیط خانه و خودش شروع کند و بعد از روش ایی مثل به همسرش پیشنهاد بدهد دوستانش را برای آشنایی با مهناز به خانه دعوت کنند و دور هم باشند مطمنن حداقلش اینه دوستان همسرشو میشناسه و همراه همسرش هست و اما میتونه از همسرش بخواد یکبار خودش همسرش را همراهی کند تا همسرش حضور مهناز را ببیند شاید اقعا همسرش معضلات خانه کار بچه برایش یکنواخت شده و نیاز به کمی تنها ماندن با دوستانش و محیط جدید دارد مهناز خودش میتواند همراه با او و جایی دوستانش را بگیرد و خلاصه اینکه باید عامل اصلی تقویت رفتار شوهرش را پیدا کند و ان را حذف کند و محیط خانه را برای همسرش خواستنی تر و عوامل مزاحم که باعث فراری دادن همسرش شده را برطرف نماید و همچنین از یه مشاور کمک بگیرد و اگر با تمام تلاش ها بازم هم به رفتارش ادامه داد به صورت جدی با او برخودرد نماید تا شاید کمی به خودش آمد.
    امضای ایشان
    آواز عاشقانه ما در گلو شکست..
    حق با سکوت بود..صدا در گلو شکست..
    آن روزهای خوب که دیدیم..خواب بود..خوابم پرید..و خاطره ها در گلو شکست...

  46. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    آخر حرفاتون رو خوب اشاره کردید.یه مقدار بیشتر توضیح بدید.
    اینکه وقتیکه صحبت میکنه ببینه که مجیدبخاطر چی نمیخاد این روابطو ول کنه واینکه میشه با زیر نظر داشتن رفتاراش وتغییر خودش این موضوعو رو حل کنه البته زیاد نتوستم توضیح بدم خخخخ
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  47. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17235
    نوشته ها
    346
    تشکـر
    66
    تشکر شده 306 بار در 174 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    من از اقا مجید درخواست میکنم باهم بیرون بریم شاید چون تا حالا ازش درخواست نشده اون اهمیتی نداده و فکر کرده راهی که میره درسته
    امضای ایشان
    حضرت محمد(ص) فرمودند:
    برای هر چیزی قلبی است و قلب قران سوره یس است.

  48. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    من با چشممم خودم دیدم که راهکار من جواب داده

    حتما چیزی میدونم که انقدددد با اطمینان میگم

    و اوضاع علاوه بر اینکه بدتر نشد هیییییچ و خیلی خیلیییی بهتر شده
    پریماه خانوم خدایی نکرده من نمی گم که شما دروغ میگید و راهکار شما جواب نمیده .

    در علم روانشناسی هر راهکاری رو هم نمیشه گفت که حتما جواب میده.

    اما زمانی هست که راهکاری که ارائه میدیم به احتما 80 ، 90 در صد میدونیم که جواب نمیده.

    اینکه میگم جواب نمیده بر اساس تئوری ای هست که توو دروس دانشگاهی هست ، عرض میکنم.

    شاید هم یه راهکاری که اصلا فکرش رو همنمیکنیم جواب بده.

    علم روانشناسی علم 100 درصدی نیست.

    حالا با این وجود که احتمال بالایی داره که راهکاری اشتباه باشه و نتیجه ی بدی در پی داشته باشه

    عقل حکم میکنه که اولین راهکار نباشه و در صورت اجبار و جواب ندادن تمام راهکار های قبلی ازش استفاده کنیم.

    اینکه بیایم بگیم که من دیدم جواب داده نمیشه به صورت قانون برای هر کسی به کار برد.

    این که داستان هست. در دنیای مشاوره ، ما سرو کار داریم با خانواده ی واقعی و در حال راهنمایی یک خانواده هستیم.

    خیلی باید محتاطانه عمل کنیم که خدایی نکرده آثاری نداشته باشه که در آینده گریبان گیر خود ما بشه.

    برای همین هیچ گاه نمیشه در مورد مشکلی به طور قطعی قضاوت کرد و راهنمایی کرد.

    در آخر همیشه باید دونست که کار و درست شدن اصلی دست کسی دیگه ای هست.

    تا خدا نخواد تمام راهکار دنیا رو هم بلد باشیم نمیشه.

  49. 2 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    میشه بگید راهکار کلیش چیه یا هنوز مونده بگید
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  51. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط aida68 نمایش پست ها
    سلام به اعتقاد من مهناز اول باید علت رو پیدا کنه هر رفتاریی اگر به صورت افراطی از فردی سر بزنه ریشه ایی از یک عقده و یا مشکلی است که هر کدام به طریقی خودشو نشون میده و البته مهناز نباید میدون خالی کنه و خیلی راحت کنار بیاد اون اول باید از طرق مختلف سر صحبتو با همسرش باز کنه بلاخره هر زنی در لحظه ای میتونه با شوهرش تنها باشن و راجب این موضوع صحبت کنن شاید شوهرش کم و کاستی توی محیط خونه داره و بیرون توی جمع دوستانش دنبال اون میگرده و شاید محیط خانه و همسرش اونقد براش آرامش بخش و پذیرا نبوده که به صورت افراطی از اون گریزانه و حتی لحظه ای هم در خانه نیست این موضوع اول باید ریشه یابی شه بعد مهناز میتونه زمانی به علت زیر بنایی رفتار شوهرش پی برد میتونه به راحتی و زیرکی شوهرش رو به محیط خونه برگردونه بنابراین بعد از پی بردن به علت رفیق بازی های شوهرش حتی بی اهمیت باید اول از اصلاح محیط خانه و خودش شروع کند و بعد از روش ایی مثل به همسرش پیشنهاد بدهد دوستانش را برای آشنایی با مهناز به خانه دعوت کنند و دور هم باشند مطمنن حداقلش اینه دوستان همسرشو میشناسه و همراه همسرش هست و اما میتونه از همسرش بخواد یکبار خودش همسرش را همراهی کند تا همسرش حضور مهناز را ببیند شاید اقعا همسرش معضلات خانه کار بچه برایش یکنواخت شده و نیاز به کمی تنها ماندن با دوستانش و محیط جدید دارد مهناز خودش میتواند همراه با او و جایی دوستانش را بگیرد و خلاصه اینکه باید عامل اصلی تقویت رفتار شوهرش را پیدا کند و ان را حذف کند و محیط خانه را برای همسرش خواستنی تر و عوامل مزاحم که باعث فراری دادن همسرش شده را برطرف نماید و همچنین از یه مشاور کمک بگیرد و اگر با تمام تلاش ها بازم هم به رفتارش ادامه داد به صورت جدی با او برخودرد نماید تا شاید کمی به خودش آمد.

    تقریبا جوابتون کامل بود.

  52. 3 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    اینکه وقتیکه صحبت میکنه ببینه که مجیدبخاطر چی نمیخاد این روابطو ول کنه واینکه میشه با زیر نظر داشتن رفتاراش وتغییر خودش این موضوعو رو حل کنه البته زیاد نتوستم توضیح بدم خخخخ
    تا حدودی به جواب اشاره کردید.

    ممنون ازتون.

  54. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    تا حدودی به جواب اشاره کردید.

    ممنون ازتون.

    خواهش. منتظر نکته ماجراهای بعدیتون هستیم هرچن تو قبلیا نبودم واگه بودم جواب درستی ندادم
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  56. کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahestey نمایش پست ها
    خواهش. منتظر نکته ماجراهای بعدیتون هستیم هرچن تو قبلیا نبودم واگه بودم جواب درستی ندادم
    همین که هستید و می خونید ، ارزشمند هست.

  58. 2 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16950
    نوشته ها
    421
    تشکـر
    346
    تشکر شده 512 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    ممنونم میشه بپرسم به چه نکته ی ظریفی اشاره نکردم؟
    امضای ایشان
    آواز عاشقانه ما در گلو شکست..
    حق با سکوت بود..صدا در گلو شکست..
    آن روزهای خوب که دیدیم..خواب بود..خوابم پرید..و خاطره ها در گلو شکست...

  60. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط aida68 نمایش پست ها
    ممنونم میشه بپرسم به چه نکته ی ظریفی اشاره نکردم؟
    کمی صبر کنی حتما فردا جواب رو عرض میکنم.

  61. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16950
    نوشته ها
    421
    تشکـر
    346
    تشکر شده 512 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    ممنونم خیلی موضوعات جالبی مطرح میکنید وقتی تا حدودی به اونا جواب میدم احساس خوبی به خودم دست میده ممنونم..
    امضای ایشان
    آواز عاشقانه ما در گلو شکست..
    حق با سکوت بود..صدا در گلو شکست..
    آن روزهای خوب که دیدیم..خواب بود..خوابم پرید..و خاطره ها در گلو شکست...

  62. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط aida68 نمایش پست ها
    ممنونم خیلی موضوعات جالبی مطرح میکنید وقتی تا حدودی به اونا جواب میدم احساس خوبی به خودم دست میده ممنونم..
    امید وارم که ثمر بخش باشه.

  63. کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17235
    نوشته ها
    346
    تشکـر
    66
    تشکر شده 306 بار در 174 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdianshakib نمایش پست ها
    امید وارم که ثمر بخش باشه.
    اقای مشاور راجع به طرز سوال پرسیدن از خواستگار مطلب بزارید ... چطور بپرسیم که جواب واقعی بدهد
    امضای ایشان
    حضرت محمد(ص) فرمودند:
    برای هر چیزی قلبی است و قلب قران سوره یس است.

  65. کاربران زیر از دریا071 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    نقل قول نوشته اصلی توسط دریا071 نمایش پست ها
    اقای مشاور راجع به طرز سوال پرسیدن از خواستگار مطلب بزارید ... چطور بپرسیم که جواب واقعی بدهد
    حتما پست میذارم.چشم.

    اما نکته ای که فکر کنم خیلی خیلی مهم هست در این مورد اینه که شناخت با یکی دو جلسه خواستگاری حاصل نمیشه.

    شناخت اصلی به نوعی دیگه حاصل میشه که اگر وقت کنم حتما در موردش می نویسم.

  67. 3 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    اقای مهدیان من خیلی دلم میخواد بدونم نکته. ظریف این موضوع چیه لطفا. بگید
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  69. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : يک نکته، يک ماجرا، يک مسابقه (شمارۀ 6)

    جذابیت خانه

    با سلام.

    بگذارید ابتدا کمی از آسیب شناسی این خانواده برایتان بگویم.

    انسان ها همیشه و در همه اعصار به موضوعی گرایش پیدا میکند که برایش جذابیت داشته باشد.

    گرایش به زیبایی (طبیعت ، ظاهری و ...) گرایش به هر چیزی که به ضعم او از زیبایی ها تلقی میشود.

    یکی از این زیبایی ها گرایش به اخلاق خوب و طینت زیبا ست.

    یک نوع دیگر از گرایش هایی که در انسان نهادینه است این می باشد ، گرایش به جایی که در آنجا تحسین میشود دارد.

    یکبار دیگر در همین مسابقات گفتم تحسین از موضوعاتی هست که برای ک مرد از اهمیت ویژه ای بر خوردار می باشد.

    مطمئنا در این خانه آقا مجید از طرف همسرشون مهناز خانوم آن طوری که باید ، تحسین و تایید نشده است.

    و همچنین تحسین و تاییدی که از طرف دوستانش کسب میکند به مراتب بیشتر از مهناز است.

    این طبیعی می باشد که آقا مجید و یا هر شخص دیگری گرایش به تحسین کننده ها پیدا خواهد کرد و

    سعی میکند بیشتر وقت خود را در آن جمع بگذراند.

    پس بهترین جوابی که میتوان به مهناز خانوم داد این هست که آقا مجید را از دوستانش بیشتر تحسین کند و تمام سعی و تلاشش این

    باشد که در خانه جذابیت هایی اغوا کننده برای مجید طراحی کند تا اورا خانه گیر کند.

    احتمال بسیار زیادی دارد که با محبتی که مهناز خانوم و تلاشی که برای جذب قلب همسرش انجام میدهد

    روی مجید تاثیر بگذارد و او را در خانه برای خود کند.

    جذاب و گرم نگه داشتن محیط خانه میتواند خیلی تاثیر بر روی مجید داشته باشد.


  71. 4 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد