وقتي از كودك خود مي‌خواهيد براي ناهار بيايد و او فرياد مي‌زند كه «الان نه!» و اگر دوباره خواستيد كه به هر حال بيايد و عصباني شد، خود را جاي او بگذاريد.
[replacer_img]


كودك دبستاني شما به لطف خدا از مرحله‌ي جيغ و داد و دعوا گذشته است. ولي هنوز هم نمي‌توان گفت فرمان‌بردار است. در واقع، وقتي براي شام صدايش مي‌كنيد از آمدن خودداري مي‌كند، درخواست شما را براي برداشتن جوراب‌هايش ناديده مي‌گيرد، و هرگاه از او مي‌خواهيد زباله‌ها را بيرون ببرد با يك "براي چي ؟" جدي و مطمئن پاسخ‌تان را مي‌دهد.
شايد از خود بپرسيد «پس چه اتفاقي داره مي‌افته ؟»، «من در تربيت بچه‌م قاصر بودم، يا اون فقط مي‌خواد حال منو بگيره ؟»
باور بكنيد به احتمال زياد هيچ اشتباهي در كارتان نيست. گرچه نااميدكننده، ولي عادي ست كه كودك دبستاني خط قرمز‌ها و انتظارات والدين را امتحان كند. به گفته ي سوزان آيرز دنهام، استاد روان‌شناسي در دانشگاه جورج ميسون درفيرفاكسِ ويرجينيا، در دوران حاضر «نافرماني يافتن راهي براي قبولاندن حقوق خود به ديگران است».
وقتي كودك دبستاني شما به بلوغ نزديك‌تر مي‌شود و چيزهاي بيشتري از دنياي اطراف خويش مي‌آموزد، عقايد خود را در مورد روابط و قواعد شكل مي‌دهد (يا عقايد ديگران را مي‌پذيرد). پس اگر تلاش مي‌كند كه با مقاوت در برابر شما و راهنمايي‌هاي «احمقانه‌تان» حرف خود را به كرسي بنشاند، تعجب نكنيد. گرچه، برخلاف كودكان كم‌سن‌تر، اگر از فرزند بالغ‌ پرخاش‌گر خود بخواهيد كاري را كه دوست ندارد انجام دهد، احتمالا عصباني نخواهد شد. ولي ممكن است وانمود كند كه نشنيده است، يا بسيار آهسته و يواش به درخواست شما پاسخ دهد. («منظورت اين بود . . . كه اون جورابا رو امروز بردارم ؟»)

براي مقابله با نافرماني چكار مي‌توان كرد ؟



دركشان كنيد. وقتي از كودك خود مي‌خواهيد براي ناهار بيايد و او فرياد مي‌زند كه «الان نه!» و اگر دوباره خواستيد كه به هر حال بيايد و عصباني شد، خود را جاي او بگذاريد. اگر در حال اسكيت بازي كردن با دوستان‌اش است، بگوييد كه مي‌دانيد تركِ بازي كار سختي‌ست ولي غذا آماده شده است.
اين كار براي اين است كه به او نشان دهيد، علي‌رغم اينكه جزئي از مشكل بوده‌ايد، ولي در واقع طرف او هستيد. سعي كنيد عصباني نشويد (حتي اگر همسايه‌ها سرگرم تماشاي اين نمايش بين شما و كودك دبستاني‌تان باشند). مهربان و درعين حال درخصوص ضرورت آمدنش مصر باشيد.



حد و حدودي مشخص كنيد. كودكان دبستاني نيازمند – و حتي خواهان- محدوديت هستند، پس اين محدوديت‌ها را وضع كنيد و مطمئن شويد كه فرزندتان از آنها اطلاع دارد. حد و حدود را گوشزد كنيد، «اجازه نداري بدون اجازه از تلفن استفاده كني»، يا «يه بار كه بهت گفتم بايد بياي».
اگر فرزندتان (مثل هر بچه ديگري) در اطاعت از اين حدود مشكل دارد، روي راه‌حل‌ها كار كنيد. در مورد وضعيت پيش‌آمده صحبت كنيد و سعي كنيد كه به عمق مسئله‌ي نافرماني فرزندتان راه يابيد.
شايد به اين دليل از انجام دادن تكاليف خانه خودداري مي‌كند كه در رياضيات مشكل دارد. در اين شرايط، يك بازي رايانه‌اي رياضي يا چند جلسه‌ي تقويتي با برادر يا خواهر بزرگتر موثر خواهد بود. يا به اين خاطر از پذيرش درخواست شما مبني بر رفتن براي ناهار يا چيز ديگر سر باز مي‌زند كه به اندازه كافي وقت بيرون رفتن ندارد. اگر بداند كه شما نيز به همراه او در پي يافتن راهي براي حل مشكل هستيد، ميزان نافرماني خود را كاهش خواهد داد.


اخلاق و رفتار خوب را تقويت كنيد. با اين كه تنبيه زباني به هنگام نافرماني فزرندتان وسوسه‌كننده است، توصيه مي‌كنيم كه زبان خود را نگه داريد. به گفته‌ي جين نلسون، نويسنده‌ي سري كتاب‌هاي «انضباط مثبت»، "وقتي رفتار بدي از كودك سر مي‌زند، بلافاصله خود احساس بدي خواهد داشت. اين فكر از كجا آمده است كه براي بهبود رفتار كودكان، بايد ابتدا كاري كنيم كه احساس بدتري نسبت به خود داشته باشند ؟» در واقع اين كار تنها به رفتاري منفي‌تر خواهد انجاميد.
در عوض، سعي كنيد وقتي فرزندتان كار خوبي انجام مي‌دهد، او را تشويق كنيد. به ياد داشته باشيد، تاديب كودك دبستاني‌تان به معناي كنترل وي نيست – به جاي آن به او بياموزيد كه خود را كنترل كند.
تنبيه ممكن است او را به خوب رفتار كردن وادارد، ولي تنها از روي ترس است. بهتر است كه او كار خوب را با ميل خودش انجام دهد چون اين‌كار روز را براي او خوشايند‌تر مي كند و احساس خوبي در او ايجاد مي‌كند.
معذلك به كودك خود بفهمانيد كه وقتي قانوني را زيرپا مي‌گذارد، پيامدهايي خواهد داشت. به جاي تنبيه، منطقي و روراست باشيد: «اگه تو خونه با توپ فوتبال بازي كني، مجبورم بذارمش تو گاراژ و ديگه بهت ندمش».


از بهانه‌ها استفاده‌ي مثبت كنيد. وقتي كودك دبستاني شما به خاطر اينكه چيزي يا كاري مطابق ميل‌اش نبوده، در آستانه‌ي عصباني شدن قرار مي‌گيرد، به او كمك كنيد تا خونسردي خود را بازيابد. به جاي دستور تنبيهي («برو تو اتاقت»)، وي را تشويق كنيد كه در گوشه‌ي مورد علاقه‌اش در اتاق‌خواب خود يا كاناپه‌اي راحت در نشيمن تنها بنشيند تا آرام گيرد.
شايد كودك شما حتي بخواهد «جايي براي تمدد اعصاب" براي خود پيدا كند - با يك بالش بزرگ، رواندازي نرم، و چند كتاب محبوب خودش. اگر از درخواست شما سر باز زد، پيشنهاد دهيد كه با هم كتابي بخوانيد يا به پياده‌روي برويد.
اگر باز مخالفت كرد، خودتان تنها برويد – فقط براي آرام شدن. اين كار شما نه تنها مثالي خوب براي او خواهد بود، بلكه براي خودتان نيز فرصت استراحتي ارزشمند پديد خواهد آورد. آنگاه كه هر دوي شما احساس آرامش كرديد، زمان صحبت كردن در مورد رفتار مناسب فرا رسيده است.


به كودك دبستاني خود قدرت و اختيار بدهيد. سعي كنيد براي فرزند خود فرصتي براي بروز دادن استقلال شكوفاشده‌اش فراهم آوريد. بگذاريد خود لباس‌هايش را انتخاب كند (البته تا جايي كه تميز و فاقد لك يا سوراخ باشند). به عقيده‌ي نلسون «اين نوع مشاركت به اين معنا نيست كه كودك دبستاني شما همه‌كاره است. بلكه تنها نشان مي‌دهد كه به وي و نيازهايش اهميت مي‌دهيد.»
راه ديگري براي اينكه به كودك‌تان كمك كنيد بيشتر احساس اختيار كند اين است به جاي اينكه بگوييد چه‌كار نمي‌تواند بكند، بگوييد چه كاري مي‌تواند بكند. به جاي اينكه بگوييد «نه، تو خونه با اون توپ بازي نكن»، بگوييد «برو تو حيات تمرين كن.» كودك شما اكنون ديگر براي درك توضيح مسائل به اندازه‌ي كافي بزرگ شده است، پس به او توضيح دهيد كه چرا تمرين بيس‌بال در خانه كار اشتباهي‌ست.


موضوع دعواي خود را انتخاب كنيد. اگر مي‌خواهد براي ناهار كيك بخورد و صبحانه كره‌ و ژله دوست دارد، اشكال اين كار چيست ؟ برخي اوقات راحت‌تر است كه از منظر ديگر به مسائل بنگريد – مثلاً به وقتهايي كه موهايش را شانه نمي‌زند، يا لباس‌هاي تميزش را به جاي كمد لباس، زير تختش مي‌گذارد.


مصالحه. از شرايطي كه ممكن است موجب تحريك نافرماني كودك‌تان شود اجتناب نماييد. اگر چند وقتي‌ست كه يكي از دوستان او عصباني‌اش مي‌كند، براي مدتي يك هم‌بازي ديگر را به خانه دعوت كنيد. اگر از اينكه ديگران به كلكسيون ‌اش دست بزند متنفر است، پيش از آمدن مهمان‌ها آنها را در كمد بگذاريد.
به هر جهت، اگر به ناگاه خود را در موقعيت بغرنجي يافتيد، مي‌توانيد حد وسط را بگيريد. اين روش 100 درصد كارايي ندارد، ولي ارزش امتحان را دارد.


به سن و توانايي‌هاي او احترام بگذاريد. وقتي از كودك دبستاني خود مي‌خواهيد كه تخت‌خوابش را مرتب كند، يا ميز را تميز كند، نخست مطمئن شويد كه مي‌داند چطور اين‌ كار را انجام دهد. وقتي را صرف آموزش كارهاي جديد به او كنيد، و تا زماني كه به طور كامل در آن كار مهارت پيدا نكرده است با هم انجامش دهيد. برخي اوقات آنچه به نظر نافرماني مي‌آيد، تنها ناتواني در انجام مسئوليتي دشوار ا‌ست كه بر عهده‌ي كودك گذاشته‌ايد.
در نهايت، به دنياي منحصر به فردي كه كودك شما در آن زندگي مي‌كند احترام بگذاريد. به جاي اينكه انتظار داشته باشيد پس از بردن بازي بيايد و در در آماده كردن غذا به شما كمك كند چند دقيقه‌اي به او فرصت دهيد تا از حالت خوشحالي پيروزي بيرون بيايد. («پسرم، پنج دقيقه ديگه مي‌خوايم غذا بخوريم، پس لطفاً بازي رو تموم كن و ميز رو بچين.»)
او احتمالاً دوست ندارد بازي را رها كرده و با چنگال و قاشق ور برود– در واقع، احتمال دارد كه در تمام مدت اين كار غرولند كند. ولي تا زماني كه صبور و پايدار باشيد، كودك شما در نهايت خواهد آموخت كه نافرماني راه درستي براي دستيابي به آنچه مي‌خواهد نيست.