نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: با خبر بودن از همه کارام

2901
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    با خبر بودن از همه کارام

    سلام بچه ها
    نامزدم میگه باید از همه کارات باخبر باشم
    از لباس پوشیدنت و خوردنت و بیرون رفتنت و و و و
    میگه موقعی ک داری میری بگو و موقع رسیدت هم خبرم کن وووو
    ولی من جوری بزرگ شدم ک جای بخام برم اطلاع میدادم و میرفتم
    ولی اون میگه اول باید از من بپرسی
    وقتیم ازش میپرسم میپرسه ک چرا و واسه چی و و و
    بعد میگه برو
    من سختمه این اخلاقش
    میخوام باهاش صحبت کنم
    بگید چجور قانعش کنم ک انقد
    نخوام برا هرکاری بهش بگم؟؟؟

    همههههه اخلاقاش خوبه این اخلاقشم بد نیس ولی تحمل این رفتارش سخته برام چون اینجور بزرگ نشدم...
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  2. 5 کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    ببین پری دیگه شوهرت

    بشین باهاش صحبت کن راجب این. اخلاقش

    ولی خودت هم. وقتی. میخوای بری بیرون بهش بگو میخوام برم فلان جا فلان کار دارم
    چندبار که بهش بگی احترامش نگه اشتی و بهش نشون میدی براش ارزش قائلی. شرایط عادی میشه اونم سخت گریش کم کم میذاره کنار

    ولی لج بازی کنی بدتر میکنه .
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    همیشه ک بهش گفتم و میگم
    ولی وقتی میگم انقد سوال میپرسه ک
    از رفتنم پشیمون میشم
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    ....
    باهاش صحبت. کن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  7. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    بهاش صحبت کن.همه ی اقایون نسبت به عشقشون حساس هستن.اما به تدریج حساسیتشون کمتر میشه.خوبه گاهی بتونی اونو باخودت به جایی ببری که کار داری.مثلا اگه قراره بری خیابون ی پارچه بخری ایشونم باخودت ببر .سعی کن باهاش وقت بیشتری بگذرونی و خیالش رو راحت بکنی که فقط اونو دوست داری.گاهی اقایون با این کارشون میخوان ثابت کنن که دختر مورد نظرشون رو دوست دارن.
    توهم سعی کن از این موضوع که حواسش بهت هست لذت ببری وشاد باشی.
    امضای ایشان
    ...!

  9. 2 کاربران زیر از 2015 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15277
    نوشته ها
    1,816
    تشکـر
    345
    تشکر شده 2,644 بار در 1,053 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    شوهرته...دلش میخواد احساس مردی کنه و ببینه زنش ازش اجازه میگیرهه...اجازه بگیر کم کم عادی میشه براش...نمیخواد باهاش صحبت کنی بگو چشم..کم کم براش عادی میشه
    امضای ایشان
    خداحافظ
    این ایدی دیگه دست من نیست..خصوصی نفرستید..
    اینم از سعید021 ک ب پایان رسید.....

  11. 3 کاربران زیر از saeed021 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    با سعید موافقم . من جات باشم اندر بهش میگم کجا میرم چکار میکنم که دیکه خودش خسته بشه بگه بسته دیگه برو

  13. کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    پری جون چون اول زندگیتون هست اینجوری داره میپرسه

    واسه اطمینان خودشه این کار

    بعد ی مدتی ک بگذره و دستش بیاد و توام اون اطمینان قلبی ک باید داشته باشه و بهش برسه دیگه بهت نمیگه کجا میری و . . .

    ولی بازم شوهرته عزیزم، باید از رفت و آمدات با خبر باشه
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  15. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    متاسفانه تو این مملکت حقوق شما خانوما به راحتی ضایع می شه. علت
    اصلی ش هم همین کم کاری ها و کوتاه اومدن های شماست. اون از خانومی
    که میگه نامزدم کتکم می زنه ولی میخوام باهاش ازدواج کنم اینم از شما!
    خانوم دوست داشتن یعنی نامزدتون به شخصیت و هویتتون احترام بذاره، برای
    حریم خصوصی ت حرمت قائل باشه. درسته ازدواج محدودیت هایی میاره، ولی این که
    میگه از همه چیزت باید خبر داشته باشم در اصل داره مستقیم به شعورت توهین
    می کنه. داره مثل یه برده باهات رفتار می کنه. چرا شما باید به میل ایشون
    رفتار کنی؟ چرا ایشون نباید خودش رو با شما وفق بده؟ الان که نامزد هستین
    این جوری میگه، چه تضمینی هست وقتی ازدواج کردین نیاد بهت بگه حق نداری
    از خونه بری بیرون؟! اون موقع که هم وابستگی عاطفی ت و هم وابستگی مادی ت
    به ایشون بیش تره میخوای چیکار کنی؟ چرا شما خانوما این قدر کم میارین؟ چرا
    همیشه نگاهتون به همسر از پایین به بالاست؟ از چی می ترسین؟
    به نظر من دفعه بعد که این حرفو زد، خیلی محترمانه و با مهربانی بهش بگو: عزیزم،
    من چون دوستت دارم و برات احترام قائلم هر جا برم خودم بهت میگم. ولی بایدی
    وجود نداره. چون خودم میل دارم بهت میگم نه این که چون تو می خوای.
    حتی اگه تا مرز جدایی هم پیش رفتین باید مواضع خودت رو مشخص کنی.

  17. 2 کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    به نظرم
    هرجا میخای بری خودت بهش بگو
    بگو ب فلان دلیل میخام برم فلان جا
    اجازشم بگیر
    این حساسیتا اول ازدواج هی
    ب مرور خوب میشه
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  19. کاربران زیر از شقایقم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    آدم اگر خودش رو در کنار شریک زندگیش قرار بده نه در مقابل او
    ،هرگز از اجازه گرفتن ها یا مشورت کردن ها یا ایثار و فداکاری ها متنفر نمیشه
    و اون رو توهین به خودش تلقی نمیکنه بلکه حق مسلم شریک زندگیش میدونه

  21. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    آدم اگر خودش رو در کنار شریک زندگیش قرار بده نه در مقابل او
    ،هرگز از اجازه گرفتن ها یا مشورت کردن ها یا ایثار و فداکاری ها متنفر نمیشه
    و اون رو توهین به خودش تلقی نمیکنه بلکه حق مسلم شریک زندگیش میدونه
    پری من شدیدا با این حرف موافقم

    جدی بگیر حرف فریماه خانومو
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    متاسفانه تو این مملکت حقوق شما خانوما به راحتی ضایع می شه. علت
    اصلی ش هم همین کم کاری ها و کوتاه اومدن های شماست. اون از خانومی
    که میگه نامزدم کتکم می زنه ولی میخوام باهاش ازدواج کنم اینم از شما!
    خانوم دوست داشتن یعنی نامزدتون به شخصیت و هویتتون احترام بذاره، برای
    حریم خصوصی ت حرمت قائل باشه. درسته ازدواج محدودیت هایی میاره، ولی این که
    میگه از همه چیزت باید خبر داشته باشم در اصل داره مستقیم به شعورت توهین
    می کنه. داره مثل یه برده باهات رفتار می کنه. چرا شما باید به میل ایشون
    رفتار کنی؟ چرا ایشون نباید خودش رو با شما وفق بده؟ الان که نامزد هستین
    این جوری میگه، چه تضمینی هست وقتی ازدواج کردین نیاد بهت بگه حق نداری
    از خونه بری بیرون؟! اون موقع که هم وابستگی عاطفی ت و هم وابستگی مادی ت
    به ایشون بیش تره میخوای چیکار کنی؟ چرا شما خانوما این قدر کم میارین؟ چرا
    همیشه نگاهتون به همسر از پایین به بالاست؟ از چی می ترسین؟
    به نظر من دفعه بعد که این حرفو زد، خیلی محترمانه و با مهربانی بهش بگو: عزیزم،
    من چون دوستت دارم و برات احترام قائلم هر جا برم خودم بهت میگم. ولی بایدی
    وجود نداره. چون خودم میل دارم بهت میگم نه این که چون تو می خوای.
    حتی اگه تا مرز جدایی هم پیش رفتین باید مواضع خودت رو مشخص کنی.
    عزیزم حرف دلمو زدی
    امشب نشستم باش حرف زدم
    تازه دراومد گفت بعد عقد اصلا تنها جایی نمیری کاری داشتی جای بری
    فقط با مامانت میری حتی با داداشمم نه
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  24. کاربران زیر از pari@ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    پری جان جوری رفتار کن فقط یه اطلاع دادن بهش باشه که درجریان کارات قرار بگیره همین اطلاعات بیشتر اگه مهم و حیاتی نیست دلیلی نداره بهش اونم اگه خیلی حساسه لابد میخواد ببینه کاریه که از دست خودش برمیاد برات انجام بده و میخواد ازت خبر داشته باشه ولی خب توام بهش بگو که چه توقعی داره و چی خوشحالت میکنه

  26. کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    آدم اگر خودش رو در کنار شریک زندگیش قرار بده نه در مقابل او
    ،هرگز از اجازه گرفتن ها یا مشورت کردن ها یا ایثار و فداکاری ها متنفر نمیشه
    و اون رو توهین به خودش تلقی نمیکنه بلکه حق مسلم شریک زندگیش میدونه
    آجی فریماه جونم درسته
    ولی من عادت ندارم ب اینجور اخلاقا یعنی ایجور بار نیومدم
    برام واقعا سخته
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  28. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط tavoos نمایش پست ها
    پری جان جوری رفتار کن فقط یه اطلاع دادن بهش باشه که درجریان کارات قرار بگیره همین اطلاعات بیشتر اگه مهم و حیاتی نیست دلیلی نداره بهش اونم اگه خیلی حساسه لابد میخواد ببینه کاریه که از دست خودش برمیاد برات انجام بده و میخواد ازت خبر داشته باشه ولی خب توام بهش بگو که چه توقعی داره و چی خوشحالت میکنه
    اینجور بش گفتم چنبار ک مثلا: من دارم میرم خرید
    گفت مواظب خودت باش
    ولی بعد ک اومدم گفت تو ک کار خودتو میکنی چ من بگم چ نگم
    و اصن مشورت نمیکنی
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  29. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    اوا.اینقدرم حساس خوب نیست بگو خب توام اگه جای من بودی بدت نمیومد اینهمه بهت سخت میگرفتم بگو میخوام عادی زندگی کنم نه اینکه تو تنگنا باشم بعدشم ازش دلیل بخواه ببین منطقی میگه اگه منطقی بود پس قبول کن

  30. کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari@ نمایش پست ها
    عزیزم حرف دلمو زدی
    امشب نشستم باش حرف زدم
    تازه دراومد گفت بعد عقد اصلا تنها جایی نمیری کاری داشتی جای بری
    فقط با مامانت میری حتی با داداشمم نه
    خوشحالم که مشکلت رو باهاش مطرح کردی. از تاپیکایی که قبلا ازت خوندم
    فکر می کنم دختر باانرژی و آزادی باشی. زندگی با چنین همسری تو رو وارد
    یک دو راهی می کنه: یا نمی تونی محدودیت هاش رو تحمل کنی و نهایت
    چند سال بعد طلاق می گیری، و یا این که از همه خواسته ها، علایق و
    امیال خودت می گذری بقیه عمرت رو با غم و افسردگی و خودخوری ادامه
    میدی. به نظر من که بشین با خانواده مشکلت رو مطرح کن. یا باید نامزدت
    تعهد رسمی بده که این اخلاقش رو ترک می کنه و یا این که بهتره جدا شی.
    ازدواج مساله یه عمر زندگیه، قرار نیست نیمچه علاقه ای که بین و ما و هر کس
    دیگه ای به وجود اومد باعث بشه همه مسائل رو نادیده بگیریم و ازدواج کنیم!

  32. کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari@ نمایش پست ها
    آجی فریماه جونم درسته
    ولی من عادت ندارم ب اینجور اخلاقا یعنی ایجور بار نیومدم
    برام واقعا سخته
    خوب باید عادت کنید گلم زندگی مشترک تفاوت های زیادی با دورانه مجردیتون داره
    که باید باهاشون کنار بیاین وقبولشون کنید
    درسته اینجور باراومدین ولی باید با شرایط خودتونووفق بدین تادرآینده هم اعتماد همسرتونو جلب کنید
    وهم آرامشی که میخواین وتو زندگی داشته باشین
    والبته باید بگم این یه حکمه شرعیه که زن نباید بدون اجازه همسرش از خانه خارج بشه
    مطمئنا بعدازدواج این حساس بودن کمترمیشه واین بستگی به رفتارخودتون داره که چطور باسیاست
    سعی کنید اعتمادشوجلب کنیدونظرشو تغییربدین

  34. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16452
    نوشته ها
    202
    تشکـر
    220
    تشکر شده 173 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    متاسفانه تو این مملکت حقوق شما خانوما به راحتی ضایع می شه. علت
    اصلی ش هم همین کم کاری ها و کوتاه اومدن های شماست. اون از خانومی
    که میگه نامزدم کتکم می زنه ولی میخوام باهاش ازدواج کنم اینم از شما!
    خانوم دوست داشتن یعنی نامزدتون به شخصیت و هویتتون احترام بذاره، برای
    حریم خصوصی ت حرمت قائل باشه. درسته ازدواج محدودیت هایی میاره، ولی این که
    میگه از همه چیزت باید خبر داشته باشم در اصل داره مستقیم به شعورت توهین
    می کنه. داره مثل یه برده باهات رفتار می کنه. چرا شما باید به میل ایشون
    رفتار کنی؟ چرا ایشون نباید خودش رو با شما وفق بده؟ الان که نامزد هستین
    این جوری میگه، چه تضمینی هست وقتی ازدواج کردین نیاد بهت بگه حق نداری
    از خونه بری بیرون؟! اون موقع که هم وابستگی عاطفی ت و هم وابستگی مادی ت
    به ایشون بیش تره میخوای چیکار کنی؟ چرا شما خانوما این قدر کم میارین؟ چرا
    همیشه نگاهتون به همسر از پایین به بالاست؟ از چی می ترسین؟
    به نظر من دفعه بعد که این حرفو زد، خیلی محترمانه و با مهربانی بهش بگو: عزیزم،
    من چون دوستت دارم و برات احترام قائلم هر جا برم خودم بهت میگم. ولی بایدی
    وجود نداره. چون خودم میل دارم بهت میگم نه این که چون تو می خوای.
    حتی اگه تا مرز جدایی هم پیش رفتین باید مواضع خودت رو مشخص کنی.
    خودت داری میگی تو این مملکت
    به هر حال شرایط اینجوریه برای زن ها اینجا..
    از جنگ که بهتره میشه با این سیاست که خیلی ها در پست های بالا راه حل دادن از بدتر شدنش جلوگیری کرد و حتی به مرور درستش کرد

  36. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    منم اوایل اینجوری بودم. به شوهرم میگفتم یه ساعت یه بار باید زنگ بزنی و به من اطلاع بدی که کجا میری. جوری که اگه 5 دیقه دیر زنگ میزد قیامت به پا میکردم.

    خیلی حرف و بحث و اینا داشتیم ولی در آخر همسرم اومد پیش مامانم اینا و گفت که وضعیت اینجوریه و شما بگید که حق با کیه و اگر من وظیفه دارم این کارو بکنم اشکالی نداره ادامه میدم

    اما مامانم اینا گفتن که من مقصرم و خواسته م خیلیییییییی بیجاست. هفته های اول خیلی برام سخت بود که نمیدونستم چیکار میکنه و کجاست اما بعد دیگه عادی شد و الان اصلا دقت نمیکنم که کی زنگ زده و اینا.

  37. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15431
    نوشته ها
    1,975
    تشکـر
    1,705
    تشکر شده 2,460 بار در 1,195 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : با خبر بودن از همه کارام

    نقل قول نوشته اصلی توسط pari@ نمایش پست ها
    عزیزم حرف دلمو زدی
    امشب نشستم باش حرف زدم
    تازه دراومد گفت بعد عقد اصلا تنها جایی نمیری کاری داشتی جای بری
    فقط با مامانت میری حتی با داداشمم نه
    پری عزیز این ک نگرانی نداره

    خودت ک وضعیتا رو بهتر میدونی گلم

    نمونه ش رو هم خودت بارز داری دور و برت ( متوجه شدی کی رو میگم؟؟؟)

    واسه همین موضوعات هست ک حساس شده

    بهت قول میدم بعد مدتی بری توو زندگیش اون حساسیاتش کم میشه

    چون ب اون اطمینان قلبی ک باید برسه رسیده

    پس حالا موضع نگیر و ناراحت نباش
    امضای ایشان
    من ریشه های تو را دریافته ام

    با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

    و دستهایت با دستان من آشناست

    در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان

    و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را

    زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند


  38. کاربران زیر از سوگل1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد