نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: شک نامزد و سرد شدن رابطه

1104
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18523
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post شک نامزد و سرد شدن رابطه

    من پسرس 24 ساله هسم که جدیدا با دختری بسیار خوبی آشنا شدم،من کارشناس پرستاری هسم. با خانواده هم صحبت کردم برای ایشون
    چند روز هس که ب مشکلی بر خوردم
    من قبل ایشون با دختری در دانشگاه دوس بودم و برای لزدواج با خانوادم صحبتم کردم ولی ب وصلت نرسید. ب این خانم گفتم ک قبلن کسی در زندگی من بوده و کلیاتی و گفتم.ولی ایشون خیلی منو سوال پیچ کرد و روم فشار آورد و ازم درخواست کرد ک شماره همراه اون دخترو بش بدم ک ببینه من راس میگم یا دروغ و ب گفته های من اصلا اعتماد نکرد میگفت من شک کردم و در حرفام تناقص وجود داره. و بش گفتم نیاز نیس و صلاح نمیدونم ک بش زنگ بزنی . ب هر حال این قضیه تموم شده و قبلن من ی اشتباهی کردم و الان در صدد جبران اون هسم. ولی بش زنگ زد و متوجه شد که هیچ چیزیو بش دروغ نگفتم و ازم معذرت خواس. ولی هنوز نبخشیدمش و رفتارم باش سرد شده. دوستش دارم. ولی نمیدونم چیکار بایس کرد. میخواسم راهنماییم کنید. آیا با این دختر بمانم یا ب خانواده بگم مناسب نیس. من الان 4 روزه اصلا فراموش نکردم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17532
    نوشته ها
    66
    تشکـر
    27
    تشکر شده 54 بار در 32 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    سلام دوست عزیز

    4 روز برای رفع ناراحتتون سر این مساله شاید زمان کافی نباشه... اگر دوستش دارید (که امیدوارم تفاوت دوست داشتن و شیفتگی براتون کاملا ملموس باشه) به خودتون و به این رابطه قدری بیشتر زمان بدید...

    اگر ایشون واقعا نادم و پشیمان هستند از سوء ظنشون، فعلا مساله رو زیاد کش ندید و به خاطر این ناراحتی رابطه رو کلا به هم نزنید (بالاخره شاید این دختر خانم هیچ پسری تو زندگی مجردیش نبوده، لذا بهش حق بدین که سر این موضوع حساسیت داشته باشه... شایدم این گیر دادن به گذشته که به نظر من اساسا کار اشتباهیه، از خود شما شروع شده)

    اما در عین حال بسیار بسیار هم مراقب باشید: چون از اون طرف ممکنه ایشون اصولا به لحاظ شخصیتی آدم شکاکی باشن و اینو بدونید که همسر شکاک (چه زن و چه مرد) واقعا زندگی رو به کام آدم تلخ میکنه... به نظر من فعلا صبوری پیشه کنید، اما بعدا اگه رابطه تون گرم شد، سعی کنید بر اساس توصیه های یک مشاور خوب، با رفتاراتون ایشون رو مجددا ارزیابی کنید که متوجه شید این شکاک و بدبین بودن توی ایشون همیشگیه یا خیر و اگه جواب مثبت بود آنگاه رابطه رو با قوت قلب هر چه تمام تر بهم بزنید

    این شعر حافظ رو هم هیچگاه فراموش نکنیم:
    گویند سنگ لعل شود در مقام صبر... آری شود ولیک به خون جگر شود
    موفق باشید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    به نظر من اون حق داشته، چه جوری دیگه این دوره میشه روی حرف زدن ها اعتماد کرد!؟ قبل ازدواج باید این چیزا مشخص شه،البته اگه شرایط مهیا باشه
    و در صورتی که اون خانم تجربه های شما رو نداشته باشه
    اصلا شما چرا باید اونو ببخشید!؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    سلام.

    از ابتدا ارتباطی که برقرار کردید قابلیت شک بین طریفن در اون وجود داشته.

    و این طبیعی هست که هم اون دختر به روابط قبلی و یا به گذشته شما رجوع کنه و شما رو راستی آزمایی کنه.

    شما زمانی هم که برای خواستگاری میرید صد در صد خانواده دختر شروع به تحقیق میکنند.

    از حال شما و از گذشته تون باید تحقیق کنند تا بتونند یه دید کاملی نسبت به شما داشته باشن.

    پس نگران کار ایشون نباشید چون ایشون حق داشتن تا بدونن که چه کسی قرار هست که برای خواستگاریشون بره.

    در ضمن اگر می خوایید مشکلاتت بینتون بیشتر از این نشه و هر لحظه شک بینتون بیشتر نشه

    بهتره ارتباطتتون رو رسمی تر کنید و خانواده هاتون رو کاملا در جریان بذارید و ارتباطتون رو جدی ترکنید.

    و گرنه به این صورت هیچ تعهدی نسبت به هم ندارید و امکان این هست که هر کدوم از شما دونفر زیر همه قول و قرار ها بزنید.

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18523
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    آیا لوزومی داشت ک ب دختره زنگ بزنه و ازش پرس و جو کنه. اونم دختری ک من قبلن با خانواده ب دیدنش رفتم، و مخالفت کردن و قبل از اینکه خانواده بیاد ما خیلی نزدیک بودیم، من از ناراحتم ک با اون خاطراتی داشتم و برام یادآوری شدن و اعصابم ریخت ب هم ، ب هر حال من قصد داشتم شروع تازه ای داشته باشم ولی با این کارش کمی دل سردم کرده

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18523
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    آیا لوزومی داشت ک ب دختره زنگ بزنه و ازش پرس و جو کنه. اونم دختری ک من قبلن با خانواده ب دیدنش رفتم، و مخالفت کردن و قبل از اینکه خانواده بیاد ما خیلی نزدیک بودیم، من از ناراحتم ک با اون خاطراتی داشتم و برام یادآوری شدن و اعصابم ریخت ب هم ، ب هر حال من قصد داشتم شروع تازه ای داشته باشم ولی با این کارش کمی دل سردم کرده

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    سلام بنظر من ایشون خواستن که مطمئن بشن وکار عقل رو کردن.این روزها فقط نمیشه به صرف حرف مردم اعتماد کرد.شما نباید ناراحت شید ولی خب با این اوصاف که فهمیدن اشتباه کردن و اشتباه خودشونو هم قبول کردن باید یه اعتمادی براشون جلب شده باشه و امتحانش کنید که بازم این شک و شبهه رو نسبت به شما داره.واگه برای شما خاطرات دوباره تداعی شده باید برید مشاوره قبل از اینکه با ایشون ازدواج کنید موضوع قبلی براتون حل و فصل بشه و تاثیری روی زندگی جدیدتون نداشته باشه

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : چگونه ادامه بدم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط magnoneshgh نمایش پست ها
    من پسرس 24 ساله هسم که جدیدا با دختری بسیار خوبی آشنا شدم،من کارشناس پرستاری هسم. با خانواده هم صحبت کردم برای ایشون
    چند روز هس که ب مشکلی بر خوردم
    من قبل ایشون با دختری در دانشگاه دوس بودم و برای لزدواج با خانوادم صحبتم کردم ولی ب وصلت نرسید. ب این خانم گفتم ک قبلن کسی در زندگی من بوده و کلیاتی و گفتم.ولی ایشون خیلی منو سوال پیچ کرد و روم فشار آورد و ازم درخواست کرد ک شماره همراه اون دخترو بش بدم ک ببینه من راس میگم یا دروغ و ب گفته های من اصلا اعتماد نکرد میگفت من شک کردم و در حرفام تناقص وجود داره. و بش گفتم نیاز نیس و صلاح نمیدونم ک بش زنگ بزنی . ب هر حال این قضیه تموم شده و قبلن من ی اشتباهی کردم و الان در صدد جبران اون هسم. ولی بش زنگ زد و متوجه شد که هیچ چیزیو بش دروغ نگفتم و ازم معذرت خواس. ولی هنوز نبخشیدمش و رفتارم باش سرد شده. دوستش دارم. ولی نمیدونم چیکار بایس کرد. میخواسم راهنماییم کنید. آیا با این دختر بمانم یا ب خانواده بگم مناسب نیس. من الان 4 روزه اصلا فراموش نکردم.

    برای مدتی به خودتون زمان بدید تا بتونید با این موضوع کنار بیایت

    بهترین راه حلش اینه که خودتون رو جای شخص مقابل قرار بدید تا بتونید شرایط رو خوب درک کنید

    به هر حال خانم ها در این مسایل حساس ترن و بهتره شرایط روحی اونا رو درک کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد