همسرم به یکباره کل علاقه اش را نسبت به من از دست داده چه کنم
همسرم به یکباره کل علاقه اش را نسبت به من از دست داده چه کنم
لطفا خودتون رو معرفی کنین.جنسیتتون؟چند سال از زندگی مشترکتون میگذره.؟چرا چنین احساسی دارین؟واضح توضیح بدین تا دوستان بتونن بهتون کمکی بکنن.
...!
35 سال سن دارم مرد و دارای سه فرزند کوچک.بیش از دو ماه است که همسرم خانه را ترک کرده و میگوید طلاق میخواهم و بیش از 11 سال از زندگی مشترکمان میگذرد و با علاقه ای زیاد با هم ازدواج کرده بودیم.به شدت به او علاقه دارم و بدون او ادامه زندگی برایم سخت است.به اشتباهات خود در رابطه با او معترفم ولی فرصت جبران به من نمیدهد.لطفا کمکم کنید
ویرایش توسط Raad : 07-03-2015 در ساعت 05:49 PM
درود بر شما
چ اشتباهی مرتکب شدین که نمیخواد شما رو ببخشد؟؟؟
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
اشتباهاتی مثل بی اهمیتی به علایق او .بیشتر وقت خودم رو در خانه میگذراندم.سرگرم بودنم با تبلت.کم شدن درآمد ماهیانه که آن هم برای همه پیش آمده و از این دست اشتباهات ولی بارها در این روزها که خانه را ترک کرده به او قول جبران و تلاش بیشتر دادم ولی کلا انگار مثل سنگ شده .بارها التماس کردم خواهش کردم و.. ولی هیچ تاثیری نداشت .تا 10 روز پیش میگفت طلاق بده و برو کار و اخلاق و .. را درست کن شاید برگردم ولی الان کلا منکر همه چیز شده و با ابراز تنفر و بی علاقگی درخواست طلاق دارد حتی مهریه خود را هم میبخشد
ویرایش توسط Raad : 07-03-2015 در ساعت 08:22 PM
وقتی عشق کنار میرود و مشکلات پیدا میشوند
روابط زناشویی یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی است که همتاثیرپذیر از عوامل مختلف است و هم میتواند ابعاد مختلف زندگی زناشویی را تحتتاثیرقرار دهد. مسلم است که در ابتدای ازدواج زوجین خیلی تحت تاثیر احساسات و عشقهستند. در واقع در دوران عاشقی به سر میبرند. بالطبع این مسئله روی روابط زناشوییهم تاثیرگذار است پس بدیهی است که اوایل ازدواج روابط زناشویی هم از لحاظ شدت و همتواتر بیشتر باشد اما به مرور زمان که جنبه احساسی کم میشود و جنبه عقلانی ومنطقی بیشتر نمود پیدا میکند و از طرفی هم بعد مشکلات زندگی شروع میشود، ممکناست این روابط کمتر شود. اوایل زندگی مشکلات زیادی وجود ندارد یا آنقدر احساساتغلبه میکند که آن مشکلات نادیده گرفته میشود. اما هرچه میگذرد جنبه احساسی کممیشود و اختلافات بین زن و مرد و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نمود بیشتری پیدا میکند.وقتی هم که بچهدار میشوند به هر حال وقت خیلی زیادی صرف بچه میشود و زن و مردشاید دیگر وقت نکنند به هم برسند بنابراین همه اینها روابط زناشویی و جنسی را تحتتاثیر قرار میدهد و طبیعی است که شدت روابط مثل اوایل ازدواج نباشد.
کارهای ۲ نفره اول ازدواج را تکرار کنید!
طبیعی است که با افزایش طول زندگی زناشویی احساسات اوایلازدواج کم شود و به دنبال آن میل جنسی طرفین هم کاهش پیدا کند. این مسئله اگرچه میتواندتا حدودی طبیعی باشد اما قطعی و صددرصد نیست و در همه اتفاق نمیافتد. به هر حالبرای تمام مشکلات راهکار وجود دارد و زوجین باید سعی کنند شرایط را به همان حال وهوای اوایل ازدواج برگردانند و اوقات بیشتری را ۲ نفره با هم بگذرانند. متاسفانهدر فرهنگ ما وقتی بچه به دنیا میآید، انگار حائلی میشود بین زن و شوهر. زوجیننباید بچه را مقابل خودشان قرار دهند. آنها همیشه با هم هستند و بچه در کنارشاناست نه اینکه بین آنها قرار بگیرد. در فرهنگ ما بعد از آمدن بچه انگار زن و شوهراز حالت همسری درمیآیند و فقط مادر و پدر محسوب میشوند. در این مواقع، توصیه میشودکه فکر کنیم اوایل ازدواج است. برای مثال سالگرد ازدواجشان را با هم و بدون حضوربچهها جشن بگیرند و برای هم هدیه بخرند یا با هم مسافرت ۲نفره بروند. خیلی اوقاتبعد از آمدن بچه دیگر زوجین برای هم هدیه نمیگیرند و فقط برای بچه کادو میخرند،درحالی که این یک اشتباه است.
شاید افسرده شده باشید!
یکی از علل عمده کاهش میل جنسی بعد از ازدواج، اختلافات درزندگی زناشویی است. وقتی زوج از هم دلخور باشند میلی هم به روابط زناشویی نخواهندداشت. دومین علت سردی در رابطه جنسی بروز بیماریهای روانپزشکی مثل افسردگی است.از آنجایی که بعد ازدواج مشکلات نمود بیشتری پیدا میکند، احتمال این بیماریها درافراد بیشتر میشود. برای مثال یکی از علائم اصلی افسردگی کاهش میل جنسی است. اگرزن یا شوهر دیدند طرف مقابلشان دچار کاهش میل جنسی شده است این را به حساب اینکهچند سال از ازدواج گذشته و طبیعی است، نگذارند. باید به تغییرات خلقی طرف مقابلشاناهمیت دهند و ببینند آیا دلتنگی وجود دارد یا عصبانیتی رخ داده یا فرد دچار بیخوابیو بیاشتهایی هم شده است یا نه و… .اگر افسردگی وجود داشته باشد به راحتی میتوانبا درمان آن، تمایلات جنسی را دوباره مثل قبل افزایش داد.
مواردی که درمانپذیر هستند
با افزایش سن عملکرد جنسی کاهش پیدا میکند اما این مسئلهبه سطح فعالیت و تمایل جنسی قبلی فرد بستگی دارد و برای هر فرد متفاوت است. مسلماست کسی که از ابتدای جوانی عملکرد و تمایل جنسی پایینی داشته وقتی هم که سنش بالامیرود قطعا دیگر میل جنسی برایش نخواهد ماند اما باز هم این مسئله قطعی نیست.گاهی اوقات برعکس هم اتفاق میافتد. برای مثال دیده شده بعضی خانمها که در اوایلزندگی خیلی سردمزاج هستند و میل جنسی پایینی دارند وقتی به سنین میانسالی میرسند،اتفاقا میل جنسیشان بالا میرود! بنابراین موضوع خیلی قطعیت ندارد. یک دلیل کاهشمیل جنسی با افزایش سن، فرسوده شدن اندامهای بدن و کاهش انرژی است. این موضوع رویدستگاههای تناسلی و غدد جنسی هم تاثیر میگذارد. بیشتر افراد وقتی واردسنین میانسالی و کهنسالی میشوند، دچار مشکلات سلامت از جمله فشار خون، دیابت،بیماریهای عصبی و… میشوند که این موضوع در آقایان بیشتر است و روی روابط زناشوییشانتاثیرگذار است. برای مثال آقایی که دیابت دارد شاید دیگر در سنین بالا عملکرد جنسیخوبی نداشته باشد. نکته مهم دیگر اینکه متاسفانه در فرهنگ ما و خیلی کشورهای دیگراین باور وجود دارد که تمایلات جنسی مخصوص جوانهاست، یعنی اگر فرد به سنینکهنسالی برسد و حرف از مسائل جنسی بزند انگار که گناهی مرتکب شده است. شاید طرفخودش تمایل به برقراری رابطه داشته باشد اما در عین حال یک مشکل جسمی دارد و رویشنمیشود به پزشک مراجعه کند، درحالی که این موارد درمانپذیر هستند.
مشکل را مستقیم بگویید!
با افزایش طول زندگی زناشویی قطعا سن طرفین هم بالا میرود.سن بالا خود میتواند مستعد خیلی بیماریهای جسمی باشد؛ از جمله دیابت و فشار خون.همه اینها میتوانند روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار دهند خصوصا در مردها. در اینموارد بهترین راهکار این است که اگر فرد از روابط زناشویی طرف مقابلش رضایت نداردآن را مستقیما با او در میان بگذارد. گاهی بین زوجین باوجود اینکه با هم زن و شوهرهستند، هنوز حیا وجود دارد و فکر میکنند نباید این مسائل را به هم بگویند. برایمثال گاهی شوهر عملکرد خوبی ندارد و خانم فکر میکند اگر موضوع را به او بگویدباعث ناراحتی یا پایین آمدن اعتماد به نفس او میشود بنابراین این موضوع را نمیگویدو به مرور زمان خودش هم دچار مشکلات جنسی میشود. صحبت و پیداکردن راهکار در اینموارد بسیار اهمیت دارد.
لازم نیست حتما تمام و کمال کار کنید!
مسئله دیگر نوع رابطه زناشویی است. متاسفانه وقتی صحبت ازرابطه جنسی میکنیم همه در ذهنشان یک رابطه کامل جنسی را تصور میکنند و فکر میکننداگر فلان مسئله اتفاق افتاد که هیچ، اگر نه پس طرف دیگر عملکرد جنسی ندارد. اینطرز تفکر باعث میشود فرد یا طرف مقابلش خود را ناتوان فرض کرده و احساس خشم وحقارت کند. برای مثال کسی که یک بیماری جسمی دارد وقتی این اتفاق میافتد، فکر میکندکفایت لازم برای خانمش را ندارد در صورتی که منظور ما از داشتن روابط زناشویی فقطیک رابطه جنسی کامل نیست. گاهی حتی میتوان با بروز احساسات و گفتن یک کلامعاشقانه و محبتآمیز به اندازه یک رابطه جنسی کامل لذت برد یعنی حتی بوسیدن، درآغوش گرفتن و گفتن کلام عاشقانه برایشان در حد یک عملکرد کامل جنسی لذتبخش خواهدبود.
به کدام متخصص مراجعه کنیم؟
مسئله عملکرد جنسی مربوط به حیطه روانپزشکی میشود. منتهاگاهی روانپزشک بررسی میکند یا خود فرد متوجه میشود که مشکل جسمی برای مثال دیابتو فشارخون دارد. آقایان در این مواقع میتوانند به یک متخصص اورولوژیست یا کلیه ومجاری ادراری و خانمها به یک متخصص زنان مراجعه کنند. در غیر این صورت هرروانپزشکی میتواند کمککننده باشد. در کشور ما سک.سولوژیست یعنی کسی که واقعا مدرک س.ک.سولوژی داشته باشد، وجود ندارد. بعضی روانپزشکان در رابطه با مسائل جنسی تحقیقاتو مطالعات بیشتری انجام دادهاند. با این حال هر روانپزشکی میتواند به افراد کمککند.
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید 021-22354282 021-88422495 021-88472864
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)