نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: رفتار پرخاشگرانه و خارج از نحمل خواهر

1011
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18581
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    رفتار پرخاشگرانه و خارج از نحمل خواهر

    سلام. من سومین فرزند یه خونواده 6 نفره هستم و 23 سالمه. خواهری دارم فرزند اول 28 ساله و مجرد که فوق العاده پرخاشگر، بداخلاق، حسود و بی فکر هست. هیچ کدوم از اعضای خونواده از دست کارها و زبونش آسایش ندارن! نه احترام بزرگتر نگه میداره و نه مراعات کوچیک تر میکنه. به گفته پدر و مادرم از همون دوران بچگیش یه دنده و لج باز بوده و به هیچ صراطی مستقیم نبوده و روز به روز هم بدتر میشه! مادرم سن زیادی نداره و 45 سالشه، ولی از بس غصه خواهرم رو میخوره موهاش داره سفید میشه، پدرم که کلا ازش قطع امید کرده و هر چقدر هم خواهرم بهش بی احترامی میکنه چیزی نمیگه. برادرم هم همین طور.

    مادرم هر چقدر نصیحتش میکنه اون برعکسشو انجام میده، همه جور برخوردی رو در موردش امتحان کرده، تنبیه، مدارا، صحبت، قهر، دعوا، تشویق، دادن امکانات اضافی، حق دادن بهش و... و... و... ولی هیچ کدوم نتونست به راه بیارتش...

    خلاصه همه وقت و انرژیش رو صرف این میکنه که از راه های مختلف آزارمون بده و آرامشمون رو به هم بریزه! به همین خاطر از کارهای خودش دور شده و هیچ پیشرفت و دستاوردی تو هیچ زمینه ای نداره، به اجبار و زور مادرم و تشویق و جایزه هایی که براش در نظر میگرفت بالاخره بعد چند ترم اضافه با معدل پایین لیسانس گرفت و بازم به اصرار مادرم ارشد دانشگاه آزاد قبول شد که اونم بعد دوترم مشروطی انصراف داد. در صورتی که من و بقیه از نظر درسی فوق العاده هستیم و هر کدوم در جایگاه خودمون توی زندگی پیشرفت های زیادی داشتیم.

    مادرم خیلی مشتاق بود بچه هاش حتما پیشرفت کنن و اگه کمک ها و اصرار اون نبود خواهرم دیپلمشم نمیتونست بگیره. اما اون هیچ وقت خوبیای مادرم رو نمیبینه و فقط بدی هایی که بهش شده رو یادش میاد و مدام تکرار میکنه. در صورتی که اگر بدرفتاری ای هم باهاش شده در جواب رفتارای زشت خودش بوده!

    من تا به حال هیچ جا و جلوی هیچ کس بدش رو نگفتم، چون کلا آدمی نیستم که مسائل خونوادگی رو بیرون بروز بدم، ولی روحیه پر از خشونتش از چهرش معلومه و هیچ خواستگار مناسبی تا حالا نداشته، موارد معدودی هم که بودن پسرایی بودن که از نظر مالی هیچی نداشتن و به هوای پول پدرم سمتش اومدن، چون وضع مالیمون نسبتا خوبه. به اصرار خودش به یکیشون جواب مثبت داد و مدتی نامزد بودن که پسره مدام باهاش بدرفتاری میکرد و توی جمع ضایعش میکرد، اما با کمال تعجب خواهرم قبولش داشت و چیزی نمیگفت و حتی اینکه به درخواست اون به پدر و مادرم بی احترامی میکرد و ازشون پول میخواست... اما پدر و مادرم که بی احترامی ها و رفتار بد پسر رو دیدن خواهرم رو هر طور شده با وعده های جورواجور راضی کردن و نامزدی رو به هم زدن...چون ما خونواده سرشناسی هستیم و اون پسر بی ادب و گستاخ واقعا وصله ناجور بود!

    من 4 سال توی یه شهر دیگه درس میخوندم و کم و بیش از آزار و اذیتاش دور بودم. اما الان که فارغ التحصیل شدم و برگشتم همه انرژیش متمرکز شده روی من، حسادت میکنه، حرفای نیشدار میزنه، توی کارهام دخالت میکنه، چوب لا چرخم میذاره، هر کاری میخوام بکنم سنگ جلو پام میندازه، پدر و مادرم که با من صحبت میکنن یا بهم خرجی میدن قشقرق به پا میکنه، انتظار داره هم از نظر عاطفی و هم مالی منو تحریم کنن و همه توجه و امکاناتشونو به اون بدن! هر چقدر تحمل میکنم، چیزی نمیگم، مدارا میکنم، جلوی چشم اون با پدر و مادرم گرم نمیگیرم، ازشون خرجی نمیخوام و.... فایده ای نداره!!! اگرم اعتراضی بهش بشه به هر نحوی سر و صدا و جیغ و داد راه میندازه!!!!
    نمیدونیم باید باهاش چیکار کنیم... همه مون واقعا خسته شدیم!!! کار به جایی رسیده که آرزوی مرگش رو داریم!

    پیش روانپزشک هم نمیتونیم ببریمش، چون هم قبول نمیکنه و هم اینکه اینجا یه شهر کوچیکه و کافیه یه آشنا ببینه رفته پیش روانپزشک، هزار جور حرف و حدیث درمیارن برامون!!!! واقعا مستاصل شدیم!!!! (((

  2. 3 کاربران زیر از khanom mohandes بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : نمی دونیم چطور باید باهاش رفتار کنیم! زندگیمونو تباه کرده....

    میدونید. من چه برداشتی کردم

    که اولین فروزنده خانواده بوده. بعدش که خواهر و برادر های دیگه به دنیا امدن صددرصد توجه مادر و پدرتان به ایشدن کمتر شده و یه جور حسادت و عقده برداشتش از بی و روز به روز هم پرخاشگر شده و پدر و مادرتون به علت داشتن فرزند زیاد هم نتونستم کنترل کنترلش کنن



    هرچی باشه خواهرتون. و فرزند مامان وباباهاتون نمیتونید که بندازینش دور


    گفتید پیش روانشناس هم نمیاد؟؟
    سنش هم که برای. ازدواج. داره میره بالا


    خاستگار داره؟؟؟ اگه داره چرا شوهرش نمیدید یا چرا شوهر نمیکنه؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  4. 3 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18581
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    5
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمی دونیم چطور باید باهاش رفتار کنیم! زندگیمونو تباه کرده....

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    میدونید. من چه برداشتی کردم

    که اولین فروزنده خانواده بوده. بعدش که خواهر و برادر های دیگه به دنیا امدن صددرصد توجه مادر و پدرتان به ایشدن کمتر شده و یه جور حسادت و عقده برداشتش از بی و روز به روز هم پرخاشگر شده و پدر و مادرتون به علت داشتن فرزند زیاد هم نتونستم کنترل کنترلش کنن



    هرچی باشه خواهرتون. و فرزند مامان وباباهاتون نمیتونید که بندازینش دور


    گفتید پیش روانشناس هم نمیاد؟؟
    سنش هم که برای. ازدواج. داره میره بالا


    خاستگار داره؟؟؟ اگه داره چرا شوهرش نمیدید یا چرا شوهر نمیکنه؟؟
    درسته، ولی الان مدت هاست که بیشتر به اون توجه میشه توی خونه و چندین برابر ما بهش رسیدگی میشه اما رو رفتارش تاثیری نداره و بدتر میشه...
    خواستگار نداشته به اون صورت... همون دو سه نفری هم که بودن مناسب نبودن و از هیچ جهتی متناسب با ما نبودن، و بیشتر به هوای اینکه پدرم از نظر مالی ساپورتشون کنه میومدن و حتی این موضوع رو میگفتن یا توی رفتارشون نشون میدادن!!!!
    الان که من توی این سایت اومدم و مینویسم واقعا تحملم تموم شده! وگرنه نه من بهش بی احترامی میکنم و نه پدر و مادرم، همیشه حق رو به اون میدیم! حتی وقتی سر من داد میزنه و به باد فحش میگیرتم و من هیچی جواب نمیدم مادرم باز منو دعوا میکنه!!!! ولی باز هم بدتر میشه...
    اصلا نمیشه در مورد روانشناس باهاش حرف زد!!!! از نظر اون خودش بی عیب و ایراده و همه ما نیاز به روانپزشک داریم!

  6. کاربران زیر از khanom mohandes بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : نمی دونیم چطور باید باهاش رفتار کنیم! زندگیمونو تباه کرده....

    نقل قول نوشته اصلی توسط khanom mohandes نمایش پست ها
    درسته، ولی الان مدت هاست که بیشتر به اون توجه میشه توی خونه و چندین برابر ما بهش رسیدگی میشه اما رو رفتارش تاثیری نداره و بدتر میشه...
    خواستگار نداشته به اون صورت... همون دو سه نفری هم که بودن مناسب نبودن و از هیچ جهتی متناسب با ما نبودن، و بیشتر به هوای اینکه پدرم از نظر مالی ساپورتشون کنه میومدن و حتی این موضوع رو میگفتن یا توی رفتارشون نشون میدادن!!!!
    الان که من توی این سایت اومدم و مینویسم واقعا تحملم تموم شده! وگرنه نه من بهش بی احترامی میکنم و نه پدر و مادرم، همیشه حق رو به اون میدیم! حتی وقتی سر من داد میزنه و به باد فحش میگیرتم و من هیچی جواب نمیدم مادرم باز منو دعوا میکنه!!!! ولی باز هم بدتر میشه...
    اصلا نمیشه در مورد روانشناس باهاش حرف زد!!!! از نظر اون خودش بی عیب و ایراده و همه ما نیاز به روانپزشک داریم!


    خب دیگه الان زیاد فایده ای نداره
    این دیگه از بچگی نقش بسته تو اخلاق و ذهنیتش


    من تیم مشاور و چندتا از دوستای دیگه رو دعوت میکنم به تایپکتون تا بتونن کمکی بهتون کنن
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  8. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13770
    نوشته ها
    498
    تشکـر
    670
    تشکر شده 645 بار در 302 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمی دونیم چطور باید باهاش رفتار کنیم! زندگیمونو تباه کرده....

    سلام عزیزم . به نظر من همین جور که پریماه جون گفت چون ایشون فرزند اول بودن خب مسلمه که خیلی بهشون توجه میشده ولی بهد از گذشت زمانی با اومدن بچه های دیگه پدر و مادرتون نتونستن اونجوری که قبلا به اون توجه میکردن در اون زمان هم بهشون توجه کنن و خواهرتون بیشتر شما ها رو ینی خواهر و برادراشو مقصر این قضیه میدونه و برای همین نسبت به شما و مادر و پدرش پرخاشگر شده و فکر میکنه کسی اونو دوست نداره و از طری هم که نتونسته توی درساش موفقیت کسب کنه بیشتر این رفتار پرخاشگرانش تشدید شده چون به خواهر و برادراش حسودی میکنه مادر و پدرتون باید با ایشون یک صحبت جدی داشته باشن و به خواهرتون بگن که ما همه تو رو دوست داریم و چند وقتی محبتشون رو نسبت به ایشون بیشتر کنن هر چند که زمان زیادی گذشته ولی شاید بتونید این خلا روحی رو براشون پر کنید
    امضای ایشان
    گذشتم از گذشته هااااااااااام

  10. 2 کاربران زیر از صدف جون بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14045
    نوشته ها
    717
    تشکـر
    964
    تشکر شده 1,477 بار در 547 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمی دونیم چطور باید باهاش رفتار کنیم! زندگیمونو تباه کرده....

    سلام.

    یادتان باشد هیچ بچه ای نااهل و ناباب به دنیا نمی آید و آنچه پیش امده است غالباً نتیجه ی رفتارهای والدین است.

    و اینکه این نکاتی که بهتون میگم رو حتما باید حداقل به مدت 3 ماه انجام بدید بدون هیچ کم و کاستی اما چند نکته:


    1) با ایشان بسیار با ادب و احترام رفتار کنید. مراقب باشید اگر او بی ادبی کرد شما پاسخ بی ادبانه ای ندهید.

    از سرزنش، تحقیر و مقایسه ایشان با دیگران به شدت اجتناب کنید.

    2) تغییر خواهرتون نیاز فراوان به صبر و حوصله و تحمل و بردباری دارد. باید این قابلیت را داشته باشید

    که تحت هیچ شرایطی و حتی با وحشتناک ترین رفتار او از کوره در نروید، عصبانی نشوید و داد و فریاد نکنید.


    3) از بحث و جدل و مشاجره اجتناب کنید. هرچند که حق با شماست. در بحث و جدل این عزت و احترام شماست که آسیب می بیند.

    4) زمینه ی ارتباط، مجاورت و معاشرت خواهرتان را با دوستان خوب فراهم کنید. مثلاً می توانید با خانواده ای

    که دختری هم سن و سال خواهر شما دارند و البته فردی مقید و مؤدب است معاشرت کنید که ناخودآگاه خواهر شما با آن شخص انس بگیرد.

    یادتان باشد هر کسی از گروه هم سالان خود تأثیر بیشتری می گیرند.


    6) عمدۀ تغییر را بر پایۀ تشویق وتحسین بگذارید و تا حد امکان از تنبیه اجتناب کنید. در صورتی که تنبیه الزامی داشت

    حتماً باید به شیوۀ محروم سازی از چیزی که مورد علاقه ی اوست باشد و نه از طریق دیگری.


    7) تا جایی که امکان دارد از تذکر مستقیم پرهیز کنید و مدام تلاش کنید که کسی محیطی یا فضایی دیگر ایشان را تذکر دهد.

    اگر هم خواستید تذکر دهید باید بسیار بسیار کوتاه باشد.


    9- تا حد امکان از امر و نهی کردن اجتناب کنید.

    10- خودتان (پدر و مادر) هرگز نزد او جر و بحث و مجادله نکنید.

    11- به او حق انتخاب بدهید.

    12- آنچه بسیار مهم است این است که صبر و تحمل خود را بیشتر کنید. در واقع بیش از آنکه فرزند مشکل

    داشته باشد کم صبری شما و والدینتون می تواند مشکل ساز شود.


    13- و یه سخن با والدینتون هم این هست که در زمانی که ایشون کودک بوده اند به صورتی به بچه های دیگه ابراز علاقه کرده اند و ایشون رو

    کمتر دیده اند و این رفتار شاید تا حدودی طبیعی باشد.

    تمام این توصیه ها زمانی جواب میدهد که خدا بخواهد تا بشود.پس دعا در حق خواهرتون رو هیچ وقت فراموش نکنید.

  12. 2 کاربران زیر از mahdianshakib بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد