با سلام
من ارام 24 ساله دانشجوی ارشد زبان انگلیسیکه 5 ساله با پسرخالم ( میلاد اونم 24 سال، بی پوله، خوشتیپ هم نیست ولی روی هم رفتهدوست داشتنیه!!) رابطه عاطفی دارم و خیلی به هم علاقه داریم. هر دومون اولین رابطمونهو این چند سال هم به هم وفادار موندیم. برخلاف رابطه خوبی که بین خونواده هامون وجودداشت با مخالفت شدیدشون روبرو شدیم!! ولی خب ما اینقد اصرار کردیم که قانع شدن ولیته دلشون راضی نیستن. خالم و شوهرش دخترعمو پسرعموین و یکی از دخترای خالم کم شنواس،که خالم معتقده نمیخواد تجربه تلخ خودش از ازدواج فامیلی برا خواهرزادش( یعنی من تکراربشه). میلاد رتبه 3 رقمی کنکور ریاضی بود و مهندسی برق قبول شد ولی سال اخر مهندسیشگفت اگه بخوام از خونوادت بله بگیرم باید مثل دومادتون (جراحه) توو چشمشون باشم بههمبن خاطر دوباره برا کنکور خوند و با رتبه 400 دندانپزشکی قبول شد دیگه همه چیز داشتخیلی خوب پیش میرفت که دانشگاه جدیدیش بش گفت تاریخ انصرافت از دانشگاه قبلیت قبل ازتاریخ ثبت نام کنکور نیست به همین خاطر از دانشگاه علوم پزشکی اخراج شد!!! که به قولخودش نابود شد و حالا هیچ راه دیگه ای نداره جز اینکه 2 سال بره خدمت. من توو این مدتخیلی هواشو داشتم و بهش امنیت خاطر کامل میدادم که این شرایط موقتیه و در هر صورت من باهات میمونم و به خاطر شرایط الانتازت جدا نمیشم و خودمون زندگیمونو میسازیم. چون واقعا دوسش دارم.
وقتی خونوادش دیدن من تحت هیچ شرایطی ازشدست نمیکشم خیلی خوششون اومد! یک هفته پیش برادر بزرگش که توو خونشون تصمیم گیرندسبه من زنگ زد که اگه هنوز برادر مارو میخوای ایشالا ما زود بیایم خواستگاری با پدرتصحبت کنیم!
بابت تماسش خیلی خوشحال بودمj
ولی پریروز من از دست میلاد ناراحت بودمو خیلی بد باش دعوا کردم که چرا زود قهر میکنی و به من کم محلی میکنی و گفتم نمیخوامدیگه بات باشم! ( واقعا نمیدونم این جمله چطور اون لحظه اومد توو ذهنم!!) شبش میلادحدود 40 پیام به من پیام داد، خیلی هم معذرت خواهی کرد و گفت بخاطر شرایطش خیلی تحتفشاره و عصبیه و گفت دوس ندارم از دستت بدم ولی اگه فک میکنی با من اینده ای نداریتصمیم با خودته. منم در جواب این همه پیامی که داده بود فقط " یه پیام دو کلمهای" براش فرستادم:
" تصمیم: کات. "
و بدتر اینکه به برادرش هم پیام دادم منومیلاد از هم جدا شدیم لطفا دیگه پیگیر نشید!
حالا پشیمونم که چرا همه چیزو خراب کردمو همچین چیزی گفتم در حالیکه تنها دلیل ناراحتی من این بود که چرا میلاد عین بچهها زود قهر میکنه؟ اخه وقتی نیست نگرانش میشم و خیلی دلم براش تنگ میشه. نمیدونم چیکارکنم لطفا کمک کنید.