نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: معضلات همکار بودن با یک خودشیفته

698
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    معضلات همکار بودن با یک خودشیفته

    بی ثباتی در هر یک از فرآیندهای فوق ناشی از بی ثباتی و تضادی است که در روان این افراد به صورت فعال حضور دارد به نحوی که نهایتا یک نوع گیجی و سردرگمی را برای دیگران به دنبال دارد.



    اگر در سازمانی افراد خودشیفته وجود داشته باشند به دلیل حاکم بودن رابطه سلطه و آزار دیگران، ادامه کار در این سازمان با مشکل مواجه می شود. خودشیفتگی یک ویژگی فطری شخصیتی و بنیادی انسان است که باتوجه به نوع زمینه های ژنتیک افراد، تربیت خانوادگی، شرایط رشد و شرایط اجتماعی و محیطی ممکن است تشدید یابد به نحوی که بر سایر ویژگی های شخصیتی غالب شود...


    بدون تردید طیف ویژگی مقابل خودشیفتگی اعتمادبه نفس بهنجار، فروتنی، افتادگی و سلامت نفس قرار دارد که این ویژگی ها در همه انسان ها به طور زمینه ای یا سرشتی وجود دارد. آنچه مورد بحث ماست خودشیفتگی نابهنجار، بیمارگونه و غیرطبیعی است. خودشیفتگی دارای ویژگی های بسیاری است که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم. احساس بزرگ منشی، هوش و شخصیت برتر، سرشناس و بی همتابودن، احساس مهم بودن و ویژگی های مشابه که این احساسات را در تفکرات مستمر فرد و در رفتارها و کارهای روزانه او نمایان می کند.

    همچنین اشتغالات فکری مستمر به این گونه تفکرات و باور مستمر در چنین ویژگی هایی، غوطه ور شدن دایم در تخیلات، آرزوها و امیدهایی که مبتنی بر چنین تفکرات و چنین دنیایی است که توسط این نوع خودشیفتگی ترسیم شده است. این افراد در پی تعریف و تمجید شنیدن از دیگران برای تایید ویژگی های بالا هستند و انتظار تایید و بله شنیدن از دیگران را دارند. آنها با کسب لذت بیش از اندازه از تعریف، آرامش می گیرند و برعکس ممکن است دچار به هم ریختگی و ناآرامی ها از نقدها، کم توجهی دیگران، اخم و طردشدن توسط دیگران و نشان دادن واکنشی هیجانی، خشمگینانه و گاه درمانده نسبت به انتقاد دیگران شوند.


    بدون تردید این ویژگی انتظار همراهی بی قید و شرط دیگران را در فرد ایجاد می کند که هر کوتاهی در این همراهی، واکنشی سخت به همراه دارد. بهره کشی در روابط بین فردی برای تایید منافع فردی و ایده آل های فرد در حالی که به روشنی باعث نفی منافع نزدیکان، عزیزان و دیگران شود از دیگر مشخصه های افراد خودشیفته است که باعث نوعی بهره کشی غیرعادلانه از روابط بین فردی می شود. فقدان همدردی با دیگران، ادراک دیگران و عدم فهم احساسات و نیازهای آنها از دیگر ویژگی های اوست. این در حالی است که اگر در چهره و رفتار مواردی از ابراز عواطف، دلسوزی و تعریف و تمجید دیگران داشته باشند، بیشتر برای منافع خود یا ارضای خود خودشیفته است.


    و در آخر فرد خودشیفته در شخصیت و چهره اجتماعی اش رفتارها و روابطی متکبرانه، خودخواهانه و مغرور دارد که به همراه آن احساسی از مهم بودن و باهوش بودن و سرشناس بودن قرار دارد. در مجموع به دلیل این دو ویژگی («تکبر و غرور» و «شخصیت والا») ارتباط با دیگران به طور پراکنده همراه با تمسخر، نفی شخصیت دیگران و نادیده گرفتن منافع و ویژگی های دیگران است.

    ● پیامدهای خودشیفتگی
    ویژگی خودشیفتگی دارای پیامدهایی برای فرد و جامعه است که از آن جمله:

    مشکل در روابط شخصی، خانوادگی، شغلی و بین فردی و همچنین مشکل در سازمان های اداری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در نهایت باعث بی ثباتی در عملکردهای فردی و اجتماعی فرد خواهد شد. تنش هایی در روابط بین فردی ایجاد می کند که با مختل کردن روابط مورد انتظار باعث تهاجم و خشم بین دو طرف یا قطع روابط می شود. در بسیاری از موارد که فرد خودشیفته با استفاده از هوش و توانایی هایش اوضاع را به نفع خود آرام می کند، رابطه مستمری از سلطه، بهره کشی، دگرآزاری و رفتارهای ناعادلانه در روابط فردی، سازمانی، شغلی یا اجتماعی ایجاد می کند.
    انجام رفتارهای انتقام جویانه و خشن در مورد دوستان، نزدیکان و همکاران به فراوانی در پیامدهای خودشیفتگی دیده می شود.

    برتری دادن به تصمیم گیری های احساسی، هیجانی، ذهنی و ایده آل گرایانه در روابط بین فردی به جای استفاده از روش های مبتنی بر حل مساله، مبتنی بر مشاوره یا استفاده از روش های عقلانی.
    فرد خودشیفته به دلیل عدم تعادل در ویژگی شخصیتی با پیامدهای رفتاری گوناگونی که ایجاد می کند، مشکلات فراوانی برای فرد، دیگران و جامعه ایجاد و آنچنان تنش و درگیری ایجاد می کند که ادامه رابطه با مشکل مواجه می شود.حال اگر در سازمانی افراد خودشیفته وجود داشته باشند، به دلیل حاکم بودن رابطه سلطه و آزار دیگران و همچنین به دلیل آنکه تصمیم گیری ها در چنین سازمانی مبتنی بر هیجان بوده و نه مبتنی بر حل مساله، در نتیجه ادامه کار در این سازمان با مشکل مواجه شده و قطعا پا برجا نمی کند.


    ● پدیـده خودشـیـفـتـگی

    «پدیده خودشیفتگی» که ویژگی اصلی اختلال خودشیفتگی است، بر پایه یک تضاد نهاده شده است که در ظاهر با یک الگوی فراگیر از «خودبزرگ بینی» و«نوعی بی نظیر بودن» نمایان می شود و در باطن و زیربنا، احساس حقارت و اعتمادبه نفس شکننده و آسیب پذیر مشخص می شود.
    به عبارت دیگر آن احساس منحصر به فرد بودن و حس مبالغه آمیز نسبت به توانایی ها و دستاوردهای خود و نیاز مداوم به توجه، تایید و تحسین دیگران که به صورت گسترده در رفتار، افکار، تصورات و تخیلات فرد رخنه می کند و در روابط بین فردی اعم از محیط خانواده، محیط کار و جامعه تاثیر می گذارد، دفاعی است آسیب پذیر در مقابل حس خودکم بینی که در عمق روان او، حضور فعال دارد و او را رها نمی کند.


    ● ویژگی ها

    اگر به برخی ویژگی های دیگر این افراد خودشیفته و خودبزرگ بین توجه شود به نقش محوری این تضاد در علامت سازی پی می بریم:
    ▪ حساسیت زیاد نسبت به انتقاد و اینکه اصولا انتقاد از طرف دیگران را یک نوع حمله شخصی تلقی می کنند.

    ▪ خود را مستحق برخورد ویژه می دانند و همواره یک نیاز عمیق به تحسین شدن از جانب دیگران را دارند. آنها در تلاش هستند شرایطی را فراهم کنند تا این نیاز آنها پاسخ داده شود.
    ▪ استفاده ابزاری از دیگران یا به خدمت گرفتن افراد برای کسب موفقیت های شخصی بدون در نظر گرفتن تاثیرات مخرب این استراتژی در شخصیت و زندگی فردی، اجتماعی کسانی که مورد بهره کشی قرار می گیرند.

    ▪ بی اعتبار کردن کسانی که به روان متورم آنها ضربه ای وارد کند یا در پاسخ به نیازهای عصبی آنها، جواب مناسب ندهد.
    ▪ تکبر، غرور و رشک و حسد نسبت به دیگران یا اینکه دیگران را به برخورداری این گونه احساسات نسبت به خود متهم می کنند.

    ▪ استفاده از مکانیسم های دفاعی انکار و دلیل تراشی به منظور جلوگیری از قبول نارسایی ها، ناتوانی ها و شکست های عملکردی خود.
    بدیهی است خودشیفتگی به درجه های مختلف در همه افراد وجود دارد ولی در صورتی که میزان، شدت و ابعاد آن گسترش یابد به عنوان یک بیماری شخصیتی محسوب می شود که باید درمان شود.


    ● تاثیر پدیده خودشیفتگی

    افراد مبتلا به پدیده خودشیفتگی در مواضع و ساختارهای مختلف اعم از خانواده و محیط کار می توانند مشکلاتی را به وجود آورند که مانع رشد و پیشرفت خود و دیگران شوند.براساس مطالعه های انجام شده در الگوهای فکری، رفتاری و باورهای ذهنی افراد خودشیفته، شواهدی دیده می شود که در واقع تلاش بی وقفه این افراد برای رسیدن به یک آرامش عصبی را نشان می دهد ولی خود این افراد نمی دانند که چه مشکلاتی را برای دیگران به وجود می آورند.
    انکار واقعیت، بدبینی، رشک و حسد، ناتوانی در تحمل انتقاد، افراط و تفریط و... در ابعاد مختلف بر عملکرد فردی و اجتماعی او اثر می گذارد که برای مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

    ▪ تصمیم گیری، ارتباط و بازخورد، کارگروهی، فرهنگ سازمانی، انگیزه ها، قضاوت، برنامه ریزی
    ▪ بی ثباتی در هر یک از فرآیندهای فوق ناشی از بی ثباتی و تضادی است که در روان این افراد به صورت فعال حضور دارد به نحوی که نهایتا یک نوع گیجی و سردرگمی را برای دیگران به دنبال دارد.


    ▪ هرکس خود را بشناسد خدایش را شناخته است
    ▪ پرداختن جدی به فرآیند خودشناسی که در واقع یکی از پیش زمینه های خداشناسی است (من عرف نفسه فقد عرف ربه) خصوصا در محور خودشیفتگی و موکدا در کسانی که مسوولیت های مهم و کلیدی جامعه را تقبل می کنند بسیار حیاتی است. این مار خفته در شرایط مناسب بیدار می شود و آسایش فردی، خانوادگی و اجتماعی را به آشفتگی مبدل می کند.

    ▪ از خداوند می خواهیم که همه را از گرفتاری نفس سرکش نجات دهد و در راستای خودشناسی و خداشناسی هدایت فرماید و توفیق خدمتی آگاهانه به دور از ریا، منت و آزار دیگران به همه عنایت فرماید.
    ویرایش توسط R e z a : 10-19-2013 در ساعت 12:23 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد