سلام تقریبا1سال و3ماه که عقدکردم شوهرم سربازبودزمان عقدامابخاطراینکه پسرخوبی بودقبولش کردم الان سربازیش تمام شده وقراربودشهریورعروسی باشه امابااینکه پول داره البته دیگه به همه چیزشک پیداکردم منتظرتاباباش براش مراسم عروسی روبگیره ومیگه من اگرجشن بگیرم خودم بخاطرمسایلی ودعواهای قبل باباش نمیادتومراسم حالامن موندم دیگه بهش اعتمادندارم 1روزامدگفت من خودم عروسی میگیرم اماازوقتی باباباش حرف زده کامل نظرش عوض شده رفتارهاش کارهاش واقعاکارم شده شب وروز گریه کمکم کنید