با عرض سلام..
من یه دختر 20 ساله ام و الان 3 ماهه که رابطه 3 سالم با پسری تموم شده..خواستار تموم شدن این رابطه خودش بود من به شدت دوسش داشتم ولی خودش نمی خواست و هزار دلیل برای تموم شدن این رابطه داشت بعد سه سال به من میگفت ما به درد هم نمیخوریم منم باید برم سراغ زندگیم برم دنبال اون چیزی که میخوام حتی خودش نمیگفت دوسم نداره فقط ادعا میکرد که از هرچی رابطست خستستو لیاقت من بیشتر از ایناست. من به هر شکلی شده تو رابطه براش سنگ تموم گذاشتم (اینو واقعا خودش و اطرافیان هم میدونن حتی بهم میگن محبت زیادی تو دلشو زده) اون این جوابو به من داد و نابودم کرد سه ماه سختی کشیدم به حدی بود که تو اوج ناراحتیو گریه خودزنی میکردم الان چندوقته که تونستم تا حدی خودمو پیدا کنم اون عذابو کمترش کردم تو این مدت هم اصلا باهاش رو در رو نشده بودم تا این که دیروز با دوستام ( دوستای اونم هستن) رفته بودم بیرون بهم گفتن اگه بیاد تو جمعمون مشکلی نداری منم گفتم فرقی برام نمیکنه اومد و من خیلی عادی برخورد کردم دور همی حتی مجبور شدم باهاشون بازی کنم از این که برام تا حدی عادی شده خوشحالم ولی الان فکرای دیگه اومده سراغم دوباره ذهنم درگیر الان به این فکر میکنم که چجوری به خودم اجازه دادم یه فردی که اذیتم کرده رو دوباره ببینم باهاش مث یه فرد عادی برخورد کنم حتی خود اون چطور تونست بیادو احساس شرم نکنه اون حتی تو این مدت تونست یه رابطه جدیدو شروع کنه من نیازی به رابطه جدید ندارم فقط میخوام ازاد بشم هزار بار به خودم لعنت میفرستم خواهش میکنم کمکم کنین میدونم هرچی عذاب میکشم از کارای اشتباه خودمه یه راهی جلوم بزارین تا انقدر ساده نباشم...