نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: جای خالی همسر !

1238
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    546
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    جای خالی همسر !

    سلام بردیا هستم 28 سالمه .

    هفت سال از زندگی مشترکمون میگذره ، سه سال عقد و چهار سال زیر یک سقف ، دوران عقد تلخی رو سپری کردیم به دلیل مشکلات خانوادگی همسرم که مجبور بود به دلیل فوت مادرش به پدر مسن و برادرای مجردش که از خودش بزرگتر بودن سرویس بده . چون تو دانشگاه آشنا شده بودیم خانوادش اصرار داشتن این رابطه رسمی و شرعی بشه ! من فقط 21 سال داشتم ، چون دوستش داشتم و نمیخواستم از دست بدمش زیر بار مسوولیت رفتم.
    گذشت و گذشت تا اومدیم تو خونه خودمون ....انگار روزای خوب داشت بهمون لبخند میزد

    همسرم یه حسابدار ساده بود . سر وقت میرفت ، سر وقت میومد تا اینکه بعد از دو سال مدیر حسابداری یه شرکت معظم و بعدها به مدیر فروش ارتقا پیدا کرد . دیگه همه فکر و ذهنش کار شده بود و منم چون میخواستم تو زندگی بهش سخت نگذره ، مسوولیت های خونه و زندگی رو بهش تذکر نمیدادم .
    کم کم استقلال مالی هم پیدا کرد ، و تمام درآمدش خرج ظاهر و سر و وضعش میشد که باز اونم بر میگشت به پوزیشنی که تو شرکت داشت . خونه شده بود یه استراحتگاه واسه هر دومون ....هر کی واسه خودش کاراشو میکرد
    تا اینکه تو فیسبوک یکی از همکلاسی های خواهرم ( نگین) که زیاد راحت بودم باهاش تو همون دورانی که احساس میکردم از نظر روحی و عاطفی تنهام شد سنگ صبور حرفام !
    این رابطه فراتر رفت و هم برای من و هم برای اون رنگ و بوی دیگه ای گرفت ، هر روز از همسرم فاصله میگرفتم و به نگین نزدیکتر میشدم از 8 صبح تو مسنجر تا 5 ...بعضی شبا که همسرم خونه نمیومد و خونه دوست صمیمی ش که اونم متارکه کرده بود میرفت تا صبح با نگین حرف میزدم . چند بار قرار حضوری گذاشتم و رفتیم بیرون ....دیگه زنگ و اس ام اس عادی شده بود .
    روابطم با همسرم انقدر کم شد ، گاهی در هفته فقط چند ساعت میدیدمش ......
    تا اینکه با همسرم تصمیم گرفتیم جدا بشیم !!! از اینور نگین هم روی من برای تشکیل زندگی در آینده حساب باز کرده بود . نگین شده بود همه دنیای من
    تا هفته گذشته که با همسرم رفتیم برای کارای اولیه طلاق توافقی ..... چشمم بهش افتاد بعد از دو هفته احساس کردم چقدر دوسش دارم ، از این طرف نگین یکسال به پای من مونده و موقعیت های ازدواجشو رد کرده
    همسرم با طلاق موافق و مصممه ولی میگه ارتباط و دوستیمون بر قرار باشه در آینده ، نگین هم میگه تصمیم با خودت ، مهم نیست من چی می شم
    این دوراهی داره عذابم میده ... دیگه فکرم کار نمی کنه ، لطفاً راهنماییم کنید بتونم بهترین تصمیمو بگیرم
    متشکرم

  2. 2 کاربران زیر از بردیا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2013
    شماره عضویت
    134
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    0
    تشکر شده 26 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جای خالی همسر !

    به نظر من به خودت وهسرت یه فرصت دیگه بده نگین اگه خیلی ادم درستی بود به خودش اچازه نمیداد وارد زندگی توبشه هرچندکه بهت علاقه هم داشته باشه به نظرمن دلیل سرد شدنت نسبت به همسرت دور بودنتون از همه وشاید کمی هم نسبت بهش بی تفاوت بودی به نظرم اگرسعی کنی بهش نزدیک بشی حتی برای یه مدت کوتاه بهتر میفهمی که میخوای چیکار کنی
    امیدوارم مشکلت حل بشه

  4. کاربران زیر از saye بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    382
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    2
    تشکر شده 23 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جای خالی همسر !

    با سلام تو شرایط سختی گیر کردی ولی اول یه فرصت دوباذه به خودت و همسرت و زندگیت بده سعی کن همه کار بکنی که زندگی خوبت دوباره شروع بشه طوری برای پا بر جا موندن زندگیت بجنگ که اگر بعدا طلاق گرفتید اگر به گذشته بر گردی عذاب وجدانی نداشته باشی اگر رابطه شما و همسرتون پر رنگتر بشه حضور نگین تو زندگیت کم رنگ تر میشه شما قبل از اینکه مطعلق به نگین باشی مطعلق به خودت و زندگیت هستید وآدم ماهل یعنی متعهد من کاملا درک تون میکنم و توصیه ام اینه که اول سعی کن زندگی خود تو سرو سامان بدی و برام جالبه آیا همسرتون به راحتی با پیشنهاد طلاق تون موافقت کردند؟ آیا تا به حال به اینفکر کرده اید که آیا همسرتون از زندگی با شما رنج می برند آیا مطمئنی که هیچ کمبودی تو زندگی براش نذاشتید؟ اگه دوس داشتید به سوالاتم پاسخ بدید

  6. کاربران زیر از zahra & homeyra بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    302
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    0
    تشکر شده 8 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جای خالی همسر !

    من مشاور نیستم ولی عقل حکم میکنه 1 فرصت دیگه به زندگی مشترکتون بدین.زندگی مشترک تعمیری هست نه تعویضی!!!شما و همسرتون چون از هم دور بودین علاقتون کمتر شده.
    امیدوارم موفق باشید

  8. کاربران زیر از سولماز بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : جای خالی همسر !

    به نظرم اگه فرصت دیگه ای به هم ندین بعدها پشیمون میشین

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  10. کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : جای خالی همسر !

    نقل قول نوشته اصلی توسط بردیا نمایش پست ها
    سلام بردیا هستم 28 سالمه .

    هفت سال از زندگی مشترکمون میگذره ، سه سال عقد و چهار سال زیر یک سقف ، دوران عقد تلخی رو سپری کردیم به دلیل مشکلات خانوادگی همسرم که مجبور بود به دلیل فوت مادرش به پدر مسن و برادرای مجردش که از خودش بزرگتر بودن سرویس بده . چون تو دانشگاه آشنا شده بودیم خانوادش اصرار داشتن این رابطه رسمی و شرعی بشه ! من فقط 21 سال داشتم ، چون دوستش داشتم و نمیخواستم از دست بدمش زیر بار مسوولیت رفتم.
    گذشت و گذشت تا اومدیم تو خونه خودمون ....انگار روزای خوب داشت بهمون لبخند میزد

    همسرم یه حسابدار ساده بود . سر وقت میرفت ، سر وقت میومد تا اینکه بعد از دو سال مدیر حسابداری یه شرکت معظم و بعدها به مدیر فروش ارتقا پیدا کرد . دیگه همه فکر و ذهنش کار شده بود و منم چون میخواستم تو زندگی بهش سخت نگذره ، مسوولیت های خونه و زندگی رو بهش تذکر نمیدادم .
    کم کم استقلال مالی هم پیدا کرد ، و تمام درآمدش خرج ظاهر و سر و وضعش میشد که باز اونم بر میگشت به پوزیشنی که تو شرکت داشت . خونه شده بود یه استراحتگاه واسه هر دومون ....هر کی واسه خودش کاراشو میکرد
    تا اینکه تو فیسبوک یکی از همکلاسی های خواهرم ( نگین) که زیاد راحت بودم باهاش تو همون دورانی که احساس میکردم از نظر روحی و عاطفی تنهام شد سنگ صبور حرفام !
    این رابطه فراتر رفت و هم برای من و هم برای اون رنگ و بوی دیگه ای گرفت ، هر روز از همسرم فاصله میگرفتم و به نگین نزدیکتر میشدم از 8 صبح تو مسنجر تا 5 ...بعضی شبا که همسرم خونه نمیومد و خونه دوست صمیمی ش که اونم متارکه کرده بود میرفت تا صبح با نگین حرف میزدم . چند بار قرار حضوری گذاشتم و رفتیم بیرون ....دیگه زنگ و اس ام اس عادی شده بود .
    روابطم با همسرم انقدر کم شد ، گاهی در هفته فقط چند ساعت میدیدمش ......
    تا اینکه با همسرم تصمیم گرفتیم جدا بشیم !!! از اینور نگین هم روی من برای تشکیل زندگی در آینده حساب باز کرده بود . نگین شده بود همه دنیای من
    تا هفته گذشته که با همسرم رفتیم برای کارای اولیه طلاق توافقی ..... چشمم بهش افتاد بعد از دو هفته احساس کردم چقدر دوسش دارم ، از این طرف نگین یکسال به پای من مونده و موقعیت های ازدواجشو رد کرده
    همسرم با طلاق موافق و مصممه ولی میگه ارتباط و دوستیمون بر قرار باشه در آینده ، نگین هم میگه تصمیم با خودت ، مهم نیست من چی می شم
    این دوراهی داره عذابم میده ... دیگه فکرم کار نمی کنه ، لطفاً راهنماییم کنید بتونم بهترین تصمیمو بگیرم
    متشکرم

    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم
    چرا در جامعه ى امروزى اگر يکى از طرفين بر مبناى ندانم کارى و يا مشغله ى فکرى يا جسمى, و يا حتى گمراهى کارى ميکنه يا اينکه وظايف همسرداريشو فراموش ميکنه و همينها باعث دورشدن روزافزون اونها از هم ميشه, طرف مقابل بجاى برگرداندن صميميت و بازسازى روابطشون و کمک کردن به همسرش براى پى بردن به عواطف و احساسات هم و پيداکردن مسير زندگيشون, اونم به نوعى مقابله به مثل ميکنه و به عميقترشدن رابطه شون دامن ميزنه؟!!! تا حالا به اين فکر کرديد....
    چرا سعى نکرديد به همسرتون بفهمونيد که کارش درست نيست!! چرا بجاى اينکار راه حل ساده تر رو انتخاب کرديد (ارتباط با دوست خواهرتون) و براى حفظ کردن زندگيتون تلاش نکرديد؟ يعنى واقعا ارزش تلاشو نداشت؟
    پيشنهادم اينه که تمام تلاشتون رو براى اينکه زندگيتون ازهم نپاشه بکنيد, چرا که گمان نميکنم براحتى اونو بدست آورده باشيد که الان هم بخواين راحت از دستش بدين
    باز هم درخدمتيم

  12. 2 کاربران زیر از Moshaver بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    شماره عضویت
    46
    نوشته ها
    144
    تشکـر
    391
    تشکر شده 145 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : جای خالی همسر !

    دوست عزیز لازمه این نکات رو هم اضافه کنم:
    ببینید هر کدام از ما در زندگی مشترک، حقوقی داریم و وظایفی
    و حقوقمون و وظایفمون بر ما نوشته شده و با تغییر شرایط از بین نخواهد رفت
    ببینید این درسته که حق شما بوده همسرتون حضور کافی در منزل داشته باشه، اما اینکه این حق شما محقق نشده بوده، در وهله ی اول به خود شما برمیگرده
    چرا که میتونستید با ربان نرم و صمیمانه و ظرافت و لطافت در گفتار و رفتارتون این مسئله رو با ایشون در میان بزارید

    اما نکته ی مهم تر که همیشه مورد غفلت واقع میشه اینه که عدم احقاق حق شما و عدم انجام وظایف طرف مقابل نسبت به شما بهیچوجه دلیل نمیشه شما که شما حقوق ایشون رو نادیده بگیرید و وظایفتون در قبال ایشون رو انجام ندید
    (ایشون هر طور هم که بوده اند شما تا زمانی که همسر شرعی و قانونی ایشون به حساب میومدید می بایستی وظایفتون رو به بهترین نحو انجام بدید)
    یکی از مهمترین وظیفه ی شما در قبال ایشون تعهد و وفاداری شما به ایشون بوده
    بنظر خودتون آیا این دلیل میشه که شما چون ایشون بهتون کم توجهی میکردن بخواین به ایشون بی وفایی بکنید و در زمانی که متأهل هستید و باید متعهد به زندگی و همسرتون می بودید، برید با یک نفر دیگه طرح دوستی و آشنایی بریزین؟!!...

    درباره ی اینکه "تمام درآمدش رو خرج ظاهر خودش میکرد" اصلا ایشون نبایستی منتظر می موند تا خودش به یک درآمدی برسه که خودش بتونه خرج ظاهر خودش رو دربیاره
    این مسئولیت شما بوده که تمام شرایط و مقدمات و الزامات رسیدگی ایشون به ظاهر و باطن خودش همچون هزینه های لازمه رو براشون فراهم کنید، نه اینکه خودش بخواد راه بیفته دنبال کار و ... که بخواد از محل درآمدش به خودش برسه
    آیا شما این مسئولیتتون رو به انجو احسن انجام داده بودید؟!!...

    از طرفی زن در دین و قانون استقلال مالی داره که متأسفانه به این مطلب در جامعه ی ما توجهی نمیشه
    این فرق میکنه با اینکه شما و همسرتون در امورات مالی نیز همانند سایر امور یکدل و یکرنگ باشید؛ اما دلیل بر دخالت مؤثر شما در امورات مالی ایشون نمیشه
    پس نمیتونید به ایشون خرده بگیرید و گلایه کنید که چرا درآمدش رو خرج ظاهرش کرده، اتفاقا همونطور که بالا گفتم این اشکال هم به شما وارده که گذاشتید درآمد خودش رو صرف ظاهرش بکنه، درحالیکه وظیفه ی شما بوده این هزینه ها رو براش تأمین کنید و قشنگ ترش هم اینه که اصلا خودتون پیشنهاد میدادید که "فلانی نمیخوای بری یه کم به ظاهرت برسی؟ راستی منم فلان تومن ریختم به کارتت که خواستی بری نگران پولش نباشی"

    درباره اینکه ایشون میرفتن منزل دوستشون خب این کار اشتباه بوده، این عمل درستی نیست که یک خانم متأهل بخواد شب رو بجای اینکه در منزل خودش باشه در منزل دوستش به سر ببره، در این مورد اشتباه اول رو ایشون مرتکب شدن و اشتباه دوم رو شما که این مسئله رو قبول کردید، شما میتونستید با جدیت توأم با لطافت این مسئله رو منتفی کنید، نه اینکه اجازه دادید ایشون بره و بعدش از این رفتن همسرتون، برای خودتون یک بهانه و توجیه برای کار ناپسندتون ایجاد بکنید ... !!

    مسئه بعدی اینکه شما سالهای سال حضور و همراهی و هم پایی همسرتون با شما و مشکلاتتون رو نادیده میگیرید و اینکه جوونی و عمر خودش رو پای شما گذاشته رو به هیچ بهش نگاه میکنید، بعد میگید نگین توی این یکسال موقعیتهای ازدواجش رو بخاطر شما رد کرده؟!!...
    نگین اگر خیرخواه شما می بود اصلا نباید با شما ارتباط برقرار میکرد، با خودتون فکر کردین که نگین اصلا چه حقی داشته وارد زندگی شما و همسرتون و وارد احساسات و تفکرات شما شده؟
    بنظرتون اگر نگینی در زندگی شما وجود نداشت شما نمیتونستید بهتر به این مسائل و راه حلهاش فکر کنید؟
    خب طبیعیه که وقتی ذهنتون درگیر یک ارتباط عاطفی دیگر شده خب نمیتونه مشکلات زندگی خودتون رو مدیریت کنید
    شما یک مشکلات اندکی در زندگی تون داشتید که با اومدن ایشون تبدیل به معضلات شد
    اصلا تأثیر بی وفایی و عدم تعهد در یک زندگی مشترک، همینه دوست من؛ که به مرور طرفین از همدیگه سرد میشن و میرن به سمت فرد دوم

    در هر حال این رو بدونید که شما پا رو از حریمتون فراتر گذاشتید و اگر دنبال این هستید که با گرفتن انگشت اتهام به سمت همسرتون، خودتون رو از زیر بار مسئولیت این زندگی و اشتباهاتتون بیرون بکشید و بهانه ای برای پیوستن به فرد مورد نظرتون رو داشته باشید، بدونید سخت در اشتباهید و مقصر اول و آخر این قضیه شخص محترم خود شما هستید و هر عقل سلیم دیگری هم حکم به همین مسئله خواهد داد

    در پایان یادآوری این مطلب هم خالی از لطف نیست که این شمایید که دارید زندگیتون رو از دست میدید، همسری که بقول خودتون در عین اینکه شما بهش سرد بودید، اما مثل شما به همسرش بی تعهد نبوده و لااقل به وفای به عهدش با شما پایبند بوده
    پس بهتره هر چه سریعتر این بازی ناپسند رو به پایان برسونید و ضمن عذرخواهی از همسرتون (البته نیازی به ذکر وقایع و جزئیات نیست) از ایشون بخواین که به زندگیش برگرده و تمام تلاشتون رو در جهت رشد و پیشرفت همسرتون و زندگیتون و خودتون بکار بگیرید
    انشاا... اون موارد رو هم با صحبتهای دلی با همدیگر حل خواهید کرد
    موفق باشید
    ویرایش توسط Moshaver : 10-23-2013 در ساعت 12:25 PM

  14. 3 کاربران زیر از Moshaver بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    367
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    3
    تشکر شده 31 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جای خالی همسر !

    اگه اون دختر آدم صالحی بود هیچوقت به خودش اجازه نمیداد این پیوند آسمونی رو خراب کنه اگه یه دختر سالمو عاقل و با وجدان بود حتی اگه شما نزدیکش میشدی نصیحتت میکرد که به طرف خانومت برگردی .خانومتون خیلی اشتباه کرده باید زندگیشو جمع میکرد و در کنار کارش به شوهرش بهای بیشتری میداد اما شما که اینو متوجه شدی اشتباه بزرگتری کردی که کار همونو تکرار کردی و اونو متوجه اشتباهش نکردی و خودتم یه راهی مثل اونو پیش گرفتی....چرا این زمونه عادی شده جدایی؟؟ قدیما واقعا اینجوری نبود چون زن و شوهر اومده بودن برای زندگی کردنو و ساختن ..اما الان تا به یکی بگی بالا چشت ابروه میگه طلاق شما دوتا درمقابل زندگیتون مسولید همونطور که اگه به جسمتون آسیب بزنید مسئول خواهید بود و این گناهه در برابر هر اونچه که بهش اعتقاد دارید....هیچ زنی وجدانش خراب نمیکنه یه زندگی زناشویی رو هرچقدر سست رو خراب کنه . به اون دختر اعتماد نکنید چون شما در اوج تنهایی سراغش رفتید مسلمه که وابسته میشید اما پرده ایی که بین خودتونو همسرتون کشیدید رو میشه براحتی کنار زد...امیدوارم یه زندگی پر از آرامش رو تجربه کنید .

  16. 3 کاربران زیر از راحیل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد