نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: سردرگمی در بیان حقیقت

1374
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    547
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    سردرگمی در بیان حقیقت

    ا سلام و عرض ادب و تشکر از شما بابت راه اندازی سایت مشاوره .من خانمی هستم 34 ساله که یکبار ازدواج ناموفق داشته ام بعد از 7 سال زندگی پر فراز و نشیب از همسرم که شدیدا مشکلات درونی داشت جدا شدم .در حال حاضر مشغول به کار و تحصیل در دانشگاه هستم و 5 سال از جدایی من میگذرد .در طی این مدت خواستگارانی داشته ام که همگی آقایان مجرد بوده اند و ازدواجی نداشته اند ،من در محیط کار و دانشگاه به هیچکس نگفته ام که یکبار ازدواج کرده ام ،از آنجایی که فرهنگ جامعه ما نسبت به دیدی که به یک زن مطلقه دارند همیشه این موضوع را مخفی کرده ام و هربار با دلایل خودم خواستگارانم را رد کرده ام ولی نمیدانم تا کی باید به این رویه ادامه دهم ،یکسالی هست که یکی از دوستان دانشگاهم برادرش را به من پیشنهاد داده ولی من هربار به بهانه ای صحبت را عوض کرده ام ولی نمیدانم که کار درستی میکنم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هفته پیش برادرش رادیدم ،اما او یک پسر مجرد است و من نمیدانم اگر بفهمند که من مطلقه هستم چه برخوردی خواهند داشت و از طرفی هم نمی خواهم خواهرش بفهمد تا شاید در دانشگاه نیز این موضوع معلوم گردد. با او هنوز هیچ صحبتی نکرده ام ،شرایط کاری و ظاهری مناسبی دارد ، از نظر فرهنگی و سن و سال دقیقا مانند خودم است چون با خواهرش یکسال است که آشنا شده ام و او بیشتر مسائل خانوادگیش را برایم توضیح داده ..........من واقعا با خودم درگیرم نمیدانم چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی فکرم مشغول این قضیه شده ................شما مرا راهنمایی کنید باید چه تصمیمی بگیرم ؟ چگونه موضوع را بیان کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. 2 کاربران زیر از sesto222 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    547
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی

    چند روزی هست که من برای شما پیغام گذاشته ام و درخواست کمک و راهنمایی داشته ام اما هیچ جوابی از شما دریافت ننموده ام ...........؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لطفا مرا راهنمایی کنید.............

  4. کاربران زیر از sesto222 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    509
    نوشته ها
    599
    تشکـر
    848
    تشکر شده 362 بار در 242 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردرگمی

    سلام عزیزم، به نظرم اگه راستشو بگین و همه هم بدونن بهتره و می تونید موردی رو که شما رو با شرایط واقعیتون می خواد پیدا کنید.

    Sent from my HUAWEI G510-0200 using Tapatalk
    امضای ایشان
    دلم به مستحبی خوشست
    که جوابش
    واجبست...
    السلام علیک یا فاطمة الزهرا ...

  6. 2 کاربران زیر از باران باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sesto222 نمایش پست ها
    ا سلام و عرض ادب و تشکر از شما بابت راه اندازی سایت مشاوره .من خانمی هستم 34 ساله که یکبار ازدواج ناموفق داشته ام بعد از 7 سال زندگی پر فراز و نشیب از همسرم که شدیدا مشکلات درونی داشت جدا شدم .در حال حاضر مشغول به کار و تحصیل در دانشگاه هستم و 5 سال از جدایی من میگذرد .در طی این مدت خواستگارانی داشته ام که همگی آقایان مجرد بوده اند و ازدواجی نداشته اند ،من در محیط کار و دانشگاه به هیچکس نگفته ام که یکبار ازدواج کرده ام ،از آنجایی که فرهنگ جامعه ما نسبت به دیدی که به یک زن مطلقه دارند همیشه این موضوع را مخفی کرده ام و هربار با دلایل خودم خواستگارانم را رد کرده ام ولی نمیدانم تا کی باید به این رویه ادامه دهم ،یکسالی هست که یکی از دوستان دانشگاهم برادرش را به من پیشنهاد داده ولی من هربار به بهانه ای صحبت را عوض کرده ام ولی نمیدانم که کار درستی میکنم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هفته پیش برادرش رادیدم ،اما او یک پسر مجرد است و من نمیدانم اگر بفهمند که من مطلقه هستم چه برخوردی خواهند داشت و از طرفی هم نمی خواهم خواهرش بفهمد تا شاید در دانشگاه نیز این موضوع معلوم گردد. با او هنوز هیچ صحبتی نکرده ام ،شرایط کاری و ظاهری مناسبی دارد ، از نظر فرهنگی و سن و سال دقیقا مانند خودم است چون با خواهرش یکسال است که آشنا شده ام و او بیشتر مسائل خانوادگیش را برایم توضیح داده ..........من واقعا با خودم درگیرم نمیدانم چکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خیلی فکرم مشغول این قضیه شده ................شما مرا راهنمایی کنید باید چه تصمیمی بگیرم ؟ چگونه موضوع را بیان کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    سلام
    به مشاور خوش آمديد
    مطلبتونو خوندم.
    آيا تصميم به ازدواج داريد؟
    در رابطه با مورد خواستگارى برادر دوستتون بايد بگم که ميتونيد قبل از اينکه با اونها قرارى براى خواستگارى رسمى گذاشته بشه, بهتره شما با دوستتون صحبت کنيد و شرايطتونو براش توضيح بدين و اين مسئله رو خيلى منطقى با باهاش مطرح کنيد و در آخر نيز ازش بخواين تا اين مسئله بين خودتون و ايشون بمونه و در جايى خارج از خانواده ى ايشون درز نکنه, و بقيه ى تصميمات ديگه با برادرشون خانواده شه که ببين آي با درنظرگرفتن اين ملاک حاضر به ازدواج با شما هستند يا نه
    و درباره خواستگاران ديگه بايد بگم که درصورتيکه خواستگارى بصورت غيررسمى و توى دانشگاه يا بيرون صورت ميگيره و بعدش شما و طرف مقابل هيچ صحبتى با هم در رابطه با ملاکهاتون براى زندگى مشترک نمى کنيد تا زمانيکه ايشون بصورت رسمى براى خواستگارى به خونه ى شما بيان, در اينصورت نيازى نيست که همون موقع بهشون اين موضوع رو بگيد بلکه وقتى اومدن خونتون و خواستين با همديگه در رابط با معيارهاتون صحبت کنيد ميتونيد اين مسئله رو بهشون بگيد
    اما اگه شرايط اينطورى نبود, يعنى وقتى ازتون خواستگارى کردن, قبل از اينکه بصورت رسمى بيان خونتون ترجيح دادين با همديگه بيرون صحبتهايى رو راجع به ملاکهاتون داشته باشيد, ميتونيد اونوقت باهاش طرح بحث کنيد
    چون درصورتيکه قصد ازدواج داشته باشيد به هر حال بايد اين موضوع رو بيان کنيد و مخفى نگه داشتنش بخاطر ترس از افشا شدن در همه جا هم مانع ازدواجتون ميشه, چرا که بسيارى از افراد در جامعه هستند که شرايطى مشابه شما داشتن و بعد هم مجددا زندگى ديگرى رو آغاز کردن و موفق هم شدن

  8. کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    547
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی

    باسلام و خسته نباشید و تشکر از اینکه وقت گذاشته و به مطلب من پاسخ دادید ... قصد ازدواج دارم اما ترس از اینکه وقتی طرف مقابل از موضوع باخبر شود چه عکس العملی نشان میدهد همیشه مرا یک قدم به عقب پرتاب میکند ........ واقعا شرایط سختی را پیش رو میگذارم امیدوارم خدا کمکم کند تا تصمیم درستی بگیرم باز هم از شما ممنونم

  10. 3 کاربران زیر از sesto222 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2013
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    635
    تشکر شده 212 بار در 142 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sesto222 نمایش پست ها
    باسلام و خسته نباشید و تشکر از اینکه وقت گذاشته و به مطلب من پاسخ دادید ... قصد ازدواج دارم اما ترس از اینکه وقتی طرف مقابل از موضوع باخبر شود چه عکس العملی نشان میدهد همیشه مرا یک قدم به عقب پرتاب میکند ........ واقعا شرایط سختی را پیش رو میگذارم امیدوارم خدا کمکم کند تا تصمیم درستی بگیرم باز هم از شما ممنونم

    پس حالا که اينطوره نگران چيزى نباشيد و به خدا توکل کنيد, چرا که قصد شما خير هست و مطمئن باشيد که خدا با نيتهاى افراد معامله ميکنه. و حتما اين عبارت رو بارها شنيدين که ميگه "از تو حرکت , از من برکت"
    باز هم اگه موردى بود درخدمتم

  12. 2 کاربران زیر از Ravanshenas بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    439
    نوشته ها
    37
    تشکـر
    4
    تشکر شده 29 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی

    به شعار من دقت کنید

    همیشه حقیقت مضر بهتر از دروغ مفیده

    آخرش که چی ؟؟
    نمیخواد به همه جار بزنید که طلاق گرفتید ولی به کسانی که محکم میان خواستگاری حتما باید بگید
    صداقت شرط انسانیته
    امضای ایشان
    یک “حقیقت مضر” همیشه بهتر از یک “دروغ مفید” است . . .

  14. کاربران زیر از مادر باران بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    547
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سردرگمی

    با سلام حضور همه دوستانی که مطلب من رو خوندند ..... مادر باران عزیز ،من هیچوقت نخواستم به کسی دروغ بگویم که دروغ باعث ویرانی زندگی قبلی من شد پس از دروغ متنفرم ........ فقط نمخواهم گفتن این مطلب باعث شود که نگاههای مردم به من جور دیگری باشد..........وقتی از دوستان برای من خواستگاری می آید به جای اینکه خوشحال شوم نگران میشوم.............ولی اگر واقعا شخصی باشد که از هر نظر مرا و شخصیت مرا بپذیرد مطمئن باشید که این اتفاق مهم زندگیم را هیچوقت مخفی نگه نمیدارم.........ممنون

  16. کاربران زیر از sesto222 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد