سنین میانسالی همراه با تغییرات مهم رشدی در زمینه های فکری، عاطفی، اجتماعی و زیستی است. نقش افراد در هر سه زمینه شغلی، همسری و سرپرستی فرزندان بسیار پیچیده تر شده است و این امر بر چگونگی تفکر و رفتار افراد تاثیر بزرگی بخشیده است.
میانسالی، سنی است که در آن فرد تجاربی بسیار متنوع و گهگاه ضد و نقیض دارد ( نزنر، جفری.1991 ). از یک سو، زندگی در دوران بحرانی و پرتلاطم است، و از سوی دیگر، آزمایشی نسبی برخوردار است. این دوره از زندگی زمانی است که فرد می تواند از موفقیت های گذشته خود احساس رضایت نموده، و در عین حال، به شکست های خود اعتراف کند. میانسالی سنی است که فرد، ضمن کسب لذت، گهگاه دستخوش غم و اندوه شدید می شود. به عبارتی، دوران میانسالی از خیلی جهات نقطه اوج زندگی است، و به همین دلیل، میانسالان را نسل فرمانده نیز خوانده اند. در اکثر جوامع مشاغل برجسته و مسئولیت های مهم اجرایی در سطح وزارت، وکالت و ریاست جمهوری در دست میانسالان است. بسیاری از روانشناسان، دوره میانسالی را پر فشارترین دوره زندگی دانسته اند. در این دوره مسائل زندگی خانوادگی، پرورش فرزندان، به دست آوردن و نگهداری و ارتقای شغل و مشکلات س************ت و نقل و مکان و تهیه مسکن، فشارهای گوناگونی را بر فرد تحمیل می کند و او نیز با تمام قوا به مقابله با مشکلات و حل و فصل آنها می پردازد. سنین میانسالی همراه با تغییرات مهم رشدی در زمینه های فکری، عاطفی، اجتماعی و زیستی است. نقش افراد در هر سه زمینه شغلی، همسری و سرپرستی فرزندان بسیار پیچیده تر شده است و این امر بر چگونگی تفکر و رفتار افراد تاثیر بزرگی بخشیده است.
میانسالی سن حداکثر تحقق خواسته های زندگی است. تغییراتی که در میانسالی به وقوع می پیوندند دیگر ارتباطی با سن تقویمی ندارند. بلکه مربوط به مواضع افراد در بخشهای مختلف زندگی، یعنی شخصیت، شغل، خانواده، اجتماع است؛ با وجود این می توان از توانمندیهایی صحبت کرد که رنگ تحولی مربوط به این گستره زندگی را به خود می گیرند که عبارتند از: حفظ کارآمدی حرفه ای، حفظ رابطه با همسر، حمایت از فرزندان نوجوان خود، حفظ رشته های وابستگی با خویشاوندان مسن، برقرارکردن و حفظ کردن رشته های وابستگی با خویشاوندان مسن، برقرار کردن و حفظ کردن یک سطح زندگی اقتصادی در رابطه با نیازهای خود، بدست آوردن مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خویش، حفظ روابط دوستانه، دنبال کردن و گسترش فرصتهای فراغت.
میانسالی فرصت ارزشیابی مجدد تعهدات و هدفها و افزایش آگاهی و هشیاری است. این دوره نوعی بازگشت به درون بینی است. میانسالی دوره ای است که واقعا هویت فردی پایدار است، ظرفیت مقابله با مسائل، نفوذ اجتماعی و پدید آوری شخصی در سطح بالاست. میانسالی زمانی آغاز می گردد که دیگر بچه ها مسئولیت اصلی خانواده را تشکیل نمی دهند. آنها یا ازدواج کرده یا دور از خانواده به دانشگاه می روند، یا لااقل دوران آخر نوجوانی را می گذرانند و قسمت عمده مسئولیتشان به عهده خودشان می باشد. حالا وقت آن رسیده است که ببیند زندگیش به کجا رفته زیرا از این پس طرحهای جدیدی در زندگی لازمست. همچنین فرد در این دوره پدر و مادر خود را از دست داده یا آنها بازنشسته شده اند و می فهمد که یکی از افراد بزرگتر و مسئول نسل خود می باشد. حالا او در وسط صحنه زندگی قرار گرفته است.
در این تحقیق ما تحول در میانسالی را در سه موضوع جداگانه تحت عنوان رشد جسمانی و فیزیولوژیکی، شناختی و اجتماعی مطرح می کنیم.
نگاه اجمالی
جهان در سایه پیشرفتهای علمی بویژه پزشکی ، شاهد افزایش جمعیت سالمندان است. برآوردها حاکی از آن است که تا سال 2030 میلادی جمعیت سالمندان در دنیا از 9 درصد به 16 درصد و در ایران از 5.6 درصد به 17.5 درصد افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر سالمندان شاهد تقلیل تواناییهای بدنی (جسمی) و روانی خویش هستند و انواع بیماریها و مشکلات روانی آنها را تهدید میکند. بیماریهای جسمانی نظیر : ایست قلبی ، مشکلات تنفسی ، پوکی استخوان ، مشکلات گوارشی و انواع آسیبهای مغزی و انواع اختلالات روانی نظیر اضطراب ، افسردگی ، سوء مصرف مواد ، بیخوابی و مشکلات جنسی ، برخی از مسائل سالمندی در روانشناسی گردیده است. برخی از پرسشهای مطرح شده در این حوزه عبارتند از:
• رشد در میانسالی چگونه است؟
• تواناییهای ذهنی میانسالی چه تغییری میکند؟
• مشکلات اجتماعی میانسالی کدام است؟
• تغییرات رشدی مرحله میانسالی کدام است؟ در زیر به چند مورد از تغییرات میپردازیم.
تغییرات بدنی
• پوست : بافت پوست میانسالان تغییرات زیادی دارد، بدین معنی که پوست انعطاف پذیر و نرمی سابق را ندارد، چروکیده و بیرنگ است و موی بعضی قسمتها (مانند سر) سفید شده و ریخته است.
• قلب و گردش خون : این تغییرات بدین شکل است که خون به همه جای بدن نمیرسد و مویرگهای برخی اندامها خون کمی دریافت میکنند. این بدلیل افت کارکرد قلب و عروق است که باعث افت فشار خون میشود.
• عملکرد جنسی: در مسائل مربوط به عملکرد جنس اگر چه با یائسگی در زنان از حدود 50 سالگی به بعد روبرو هستیم ، اما فعالیت غدد جنسی در این دوران در مردان ادامه دارد. مردان قدرت باروری خود را حفظ میکنند، از طرف دیگر امکان افزایش میل جنسی در زنان به علت از بین رفتن ترس حاملگی وجود دارد.
• دستگاه گوارش : اعضا گوارش میانسالان بعد از چندین دهه فعالیت دیگر قدرت لازم را برای هضم برخی غذاها (نظیر غذای پرچرب و سخت) را ندارد. احتمال سوء تغذیه در این دوران زیاد است. بنابراین تدوین یک برنامه غذایی که شامل همه موارد ضروری بدن باشد، ضروری است.
• دستگاه عصبی : بعد از حدود 25 سالگی هر روز از تعداد سلولهای عصبی مغز مقداری کم میشود و با افزایش سن ، تعداد مرگ این سلولها بیشتر میشود. مغز یک سالمند در این مدت آنقدر سلول عصبی از دست داده که دیگر نمیتواند عملکردهای سابق خود را با همان سرعت و کیفیت داشته باشد. اما این بدان معنی نیست که همه میانسالان دچار اختلالات شدید در فعالیت ذهنی (نظیر اختلال آلزایمر) خواهند شد.
تغییرات ذهنی و هوشی
عملکرد عالی مغز
به میزانی که سلول عصبی از ساختار مغز خارج میشود. تغییراتی در عملکردهای عالی مغز (تفکر ، استدلال ، حل مسئله و حافظه) رخ میدهد. در افراد سالمند با افت حافظه اسامی ، چهرهها و تاریخ ، فراموش میشوند. اما تواناییهای کلامی ممکن است تا حدودی ثابت باقی بمانند. بدین معنی که اگر چه میانسال مانند گذشته نمیتواند روان و سیال صحبت کند و در میان کلامش مکثهایی جهت پیدا کردن کلمات دارد ولی باز هم میتواند مطلب و منظور خود را به دیگران القا کند. حتی سالمندانی تواناییهای ذهنی خود را در کارهای ذهنی نظیر خواندن ، نوشتن ، محاسبه کردن و یا تفریحات فکری مانند شطرنج بکار گیرد، احتمال افت عملکردهای ذهنی کمتر است.
اختلال آلزایمر
نوعی اختلال است که با ویژگیهای کاهش شدید قدرت حافظه و تخریب شدید تواناییهای شناختی مشخص میشود. شخص روز به روز بیشتر اشخاص ، چهرهها و اسامی را فراموش میکند. در کنار این ویژگیها فرد زود رنج و زود عصبانی میشود. بیماری پیش رونده و تباه کننده عملکردها در فرد و ناراحت کننده برای اطرافیان است. در مراحل آخر بیماری فرد همچون نوزادی به مراقبتهای دقیق نیاز دارد.
بررسی پروندههای بیماران و برآوردها نشان میدهد که ده درصد افراد بالای 65 سال و بین 20 تا 25 درصد افراد بالای 85 سال دچار بیماری آلزایمر هستند. علت بیماری با وجود انواعی از تحقیقات ناشناخته است ولی بعضی از علل احتمالی عبارتند از عامل عفونی یا ویروس ، تجمع مواد سمی ، آمادگی ارثی ، همانند علت آلزایمر ، درمان شفابخشی نیز یافت شده است و داروهای موجود فقط روند تخریب را کندتر میکند.