با عرض سلام . خسته نباشید .
دختری هستم 29 ساله و دانشجوی ارشد .
مدتی پیش به همکلاسی خود علاقه مند شدم و وی را از این موضوع آگاه کردم و گفتم قصدم برای ازدواج است و نه دوستی . او به من گفت شرایط ازدواج ندارم اما من به وی گفتم که منتظرم یمانم تا شراط لازم را پیدا کند مدتی گذشت تا اینکه یک روز به من گفت عاشقم نیست و حتی اگر شرایط ازدواج برایش فراهم شود با من ازدواج نمی کند. من هم رابطه خود را با آن قطع کردم. از جدایی ناراحت نیستم از این ناراحتم که چرا با همه عشقی که به وی داشتم و با همه محبتی که بهش کردم چطور تنوانست اینقدر راحت بگوید دوستم ندارد . من از این ناراحتم که چرا دوست داشته نشدم . ایراد من کجا بوده که دوست داشته نشدم. احساس ناامیدی میکنم حس میکنم نمی توان دوست داشته بشم . لطفا مرا راهنمایی کنید