نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: تنهایی و سردرگمی در زندگی

782
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19381
    نوشته ها
    134
    تشکـر
    16
    تشکر شده 36 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    تنهایی و سردرگمی در زندگی

    با هیچ کس از اعضای خانوادم نمیتونم بسازم باید چیکار کنم؟؟؟مشکل از منه یا اونا،فکر میکنن خیلی منطقی اند ولی به نظر من اینطوری نیست شما بگین من غیرمنطقی ام یا اونا؟؟؟؟
    درسته من اصلا از خانوادم خوشم نمیاد ولی به هر حال اونا خانواده ی منن نمیخوام از دستشون بدم مجبورم مجبووووووووور..
    بابام که آدم خوبی اومد حسابشون با همه ی اونا فرق داره هیچ مشکلی باهاش نداشتم خدا بیامرزتش..
    بابام آذر 1393 فوت کرد از اون روز داداشم فکر میکنه همه کاره س البته از جنبه ی بد(خط و نشون بکشه و قلدور بازی دربیاره)اخلاقش خوب بود ولی از وقتی که بابام فوت کرد احساس میکنم دور برداشته احترام هیچکسو نگه نمیداره به جز خودش هیچ کسو آدم حساب نمیکنه توقع داره ما جلوش خم و راست بشیم و بزاریمش رو سرمون و... و فکر میکنه کی هست...از همه چی ایراد میگیره...خب من باید با این آدم چه جوری رفتار کنم؟؟؟
    مامانم از وقتی بابام مرده همش گریه میکنه البته نه به خاطره بابام به خاطره تنهایی و فشار و اینا و از صبح تا شب غرغر میکنه و منم خودم کلی مشکلات دارم اعصابم خورد میشه به غرغراش گوش کنم همشم حرفای تکراری من اصلا تحملشو ندارم...خودمم یه مشکلی که دارم درگیر چیزای مختلفم و زود عصبی میشم خیلی زود عصبی میشم همه چیزو به هم میپاشم و میزنم میشکنم...
    و اما خواهرم همه ی خواستگاریاش به یک دلیلی بهم میخوره و دیگه شک کرده از اینکه شاید کسی بختشو بسته و سحر و جادو کرده و این مسئله خیلی روش تاثیر میزاره با کوچیک ترین چیزی گریش میگیره 26 سالشه و طرحشو قبول شده فریمان یعنی فعلا اونجا کار میکنه وقتیم میاد فقط خوابه...
    و منم که از همه کوچولو ترم دوست دارم بگردم و تفریح کنم حال کنم اما نمیدونم این وسط چیکار کنم و از بی افمم ناراحتم اونم از یک طرف...هر تصمیمی که میگیرم نمیتونم درست انجام بدم منم کلی گرفتاری انگار دستامو به چوب بستن نمیدونم باید چیکار کنم من درسمو نصفه ول کردم یعنی تا دوم دبیرستان خوندم و الان دیپلم ندارم واسه همینم تو روزنامه از این آگهی هایی که دیپلم میدن پیدا کردم اما وقتشو ندارم ولی جزو یکی از کارامه که حتما باید انجام بشه..و کلاس رانندگی میخوام برم و اونم یکم ترس دارم...و میخوام چند کیلو هم چاق بشم اندامم واسم خیلی مهمه من لاغر نبودم ولی الان لاغر شدم چون تو فشارای عصبی زیادی بودم و اصلا هم لب به غذا نمیزنم هیچ غذایی دوست ندارم و مامانمم چون بیرون کار میکنه وقت غذا پختن نداره...
    و از اونجا که دوستام بهم خیانت کردن و تو زرد دراومدن دور همشونو خط کشیدم الان خیلی تنهام و انقدر بی حوصله و افسرده شدم دوست ندارم برم بیرون من.تو خونه هم عصبی میشم و مدام با مامانم خواهرم درگیر میشم...شاید هفته ای 2 بار باز یه عالمه طول میکشه تا باهاشون آشتی کنمو رابطمون عادی بشه..خواهش میکنم کمکم کنید من باید چیکار کنم؟؟؟یک برنامه ریزی هم واسم درست کنین.دارم دیوونه میشم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خواهش میکنم راهنماییم کنید!!!

    آرامش داشته باشید و بدونید که اینکه شما آدم خونگرم و با محبتی باشید خوبه و عاطفه خوبه...اما زمانی که صرفا فقط احساس بر قضاوتها و تصمیم گیری هاتون حاکم باشه باید تجدید نظر کنید
    توی این مسیر زندگی توی دوراهی ها قرار میگیرید که اگر با منطق راهتون رو انتخاب کنید موفق ترید البته این به این معنا نیست احساساتتون رو بکشید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تنهایی و سردرگمی در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط dorsa_0077 نمایش پست ها
    با هیچ کس از اعضای خانوادم نمیتونم بسازم باید چیکار کنم؟؟؟مشکل از منه یا اونا،فکر میکنن خیلی منطقی اند ولی به نظر من اینطوری نیست شما بگین من غیرمنطقی ام یا اونا؟؟؟؟
    درسته من اصلا از خانوادم خوشم نمیاد ولی به هر حال اونا خانواده ی منن نمیخوام از دستشون بدم مجبورم مجبووووووووور..
    بابام که آدم خوبی اومد حسابشون با همه ی اونا فرق داره هیچ مشکلی باهاش نداشتم خدا بیامرزتش..
    بابام آذر 1393 فوت کرد از اون روز داداشم فکر میکنه همه کاره س البته از جنبه ی بد(خط و نشون بکشه و قلدور بازی دربیاره)اخلاقش خوب بود ولی از وقتی که بابام فوت کرد احساس میکنم دور برداشته احترام هیچکسو نگه نمیداره به جز خودش هیچ کسو آدم حساب نمیکنه توقع داره ما جلوش خم و راست بشیم و بزاریمش رو سرمون و... و فکر میکنه کی هست...از همه چی ایراد میگیره...خب من باید با این آدم چه جوری رفتار کنم؟؟؟
    مامانم از وقتی بابام مرده همش گریه میکنه البته نه به خاطره بابام به خاطره تنهایی و فشار و اینا و از صبح تا شب غرغر میکنه و منم خودم کلی مشکلات دارم اعصابم خورد میشه به غرغراش گوش کنم همشم حرفای تکراری من اصلا تحملشو ندارم...خودمم یه مشکلی که دارم درگیر چیزای مختلفم و زود عصبی میشم خیلی زود عصبی میشم همه چیزو به هم میپاشم و میزنم میشکنم...
    و اما خواهرم همه ی خواستگاریاش به یک دلیلی بهم میخوره و دیگه شک کرده از اینکه شاید کسی بختشو بسته و سحر و جادو کرده و این مسئله خیلی روش تاثیر میزاره با کوچیک ترین چیزی گریش میگیره 26 سالشه و طرحشو قبول شده فریمان یعنی فعلا اونجا کار میکنه وقتیم میاد فقط خوابه...
    و منم که از همه کوچولو ترم دوست دارم بگردم و تفریح کنم حال کنم اما نمیدونم این وسط چیکار کنم و از بی افمم ناراحتم اونم از یک طرف...هر تصمیمی که میگیرم نمیتونم درست انجام بدم منم کلی گرفتاری انگار دستامو به چوب بستن نمیدونم باید چیکار کنم من درسمو نصفه ول کردم یعنی تا دوم دبیرستان خوندم و الان دیپلم ندارم واسه همینم تو روزنامه از این آگهی هایی که دیپلم میدن پیدا کردم اما وقتشو ندارم ولی جزو یکی از کارامه که حتما باید انجام بشه..و کلاس رانندگی میخوام برم و اونم یکم ترس دارم...و میخوام چند کیلو هم چاق بشم اندامم واسم خیلی مهمه من لاغر نبودم ولی الان لاغر شدم چون تو فشارای عصبی زیادی بودم و اصلا هم لب به غذا نمیزنم هیچ غذایی دوست ندارم و مامانمم چون بیرون کار میکنه وقت غذا پختن نداره...
    و از اونجا که دوستام بهم خیانت کردن و تو زرد دراومدن دور همشونو خط کشیدم الان خیلی تنهام و انقدر بی حوصله و افسرده شدم دوست ندارم برم بیرون من.تو خونه هم عصبی میشم و مدام با مامانم خواهرم درگیر میشم...شاید هفته ای 2 بار باز یه عالمه طول میکشه تا باهاشون آشتی کنمو رابطمون عادی بشه..خواهش میکنم کمکم کنید من باید چیکار کنم؟؟؟یک برنامه ریزی هم واسم درست کنین.دارم دیوونه میشم

    راستش با این همه کارهایی که توی سرتون ریختید و با کلی گله و شکایت نباید انتظار داشته باشید از این بهتر بشید

    شما کی کار برای خودتون قرار دادید که فقط سردرگمتون میکنه

    بهتره فارغ از تمام گرفتاریها و ناراحتی هایی که دارید برای زندگی خودتون هدفی مشخص تعیین کنید

    و به ترتیب الویت روی یک کاغذ بنویسید و جلوی چشمتون قرار بدید

    که در حال حاضر سطر اول این اولویت برای شما گرفتن دیپلمه

    در ضمن حساسیت برادرتون رو میدونید در چه زمینه ای هست اونارو بشناسید و از ورود به این حریم و خطوط قرمز خودداری کنید

    اینطوری آرامش دارید و وقتی آرامش دارید میتونید تمرکز داشته باشید و بهتر در مورد آینده تصمیم گیری کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19381
    نوشته ها
    134
    تشکـر
    16
    تشکر شده 36 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تنهایی و سردرگمی در زندگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    راستش با این همه کارهایی که توی سرتون ریختید و با کلی گله و شکایت نباید انتظار داشته باشید از این بهتر بشید

    شما کی کار برای خودتون قرار دادید که فقط سردرگمتون میکنه

    بهتره فارغ از تمام گرفتاریها و ناراحتی هایی که دارید برای زندگی خودتون هدفی مشخص تعیین کنید

    و به ترتیب الویت روی یک کاغذ بنویسید و جلوی چشمتون قرار بدید

    که در حال حاضر سطر اول این اولویت برای شما گرفتن دیپلمه

    در ضمن حساسیت برادرتون رو میدونید در چه زمینه ای هست اونارو بشناسید و از ورود به این حریم و خطوط قرمز خودداری کنید

    اینطوری آرامش دارید و وقتی آرامش دارید میتونید تمرکز داشته باشید و بهتر در مورد آینده تصمیم گیری کنید
    ببینید آقای فرخ من میدونم میخوام چیکار کنم هدف های زندگیمم میدونم چیه ولی همش چیزای مختلف مانع میشه کم آوردم دیگه نمیدونم باید از کجا شروع کنم و موفقم بشم..
    در مورد بقیه خانوادم هم رفتارم با همه منطقیه ولی با آدمهای بی منطق نمیدونم چه جوری رفتار کنم...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2021, 11:35 PM
  2. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد