نوشته اصلی توسط
Hasar
سلام، من يه پسر فوق العاده حساس و وسواسي تو نگران بقيه شدنم... اين بحث مربوط به دنياي مجازيه.ميخواستم بدونم كسي كه عكسشو، اسمشو ، تحصيلاتشو كلا هويتشو به من دروغ بگه . و منو وابسته و عاشق كنه بعد آخر كار بگه من بابام نميذاره با تو ازدواج كنم و همه دروغاشو بگه، هويت اصليشو بگه ، بعد خودش خيلي عاشقم باشه و حساس باشه ازونا كه زودي بستري ميشن ، درسته من نگرانش باشم؟ واقعا از نگراني دارم ميميرم، جوابمو نميده، خالشم قبلا تهديدم كرد كه اگر اذيتش كني به باباش ميگم بيچارت كنه و كلي هم عكس فيك ازش فرستاد گفت نگاه كن اين دختر خيلي زيباست حق نداري اذيتش كني ، من همه چيزو بهش صادقانه گفتم از اول، همه چيز منو ميدونه . ولي اون همه چيزو با يه هويت ديگه گفت و حسابي هم باور كردم ولي اخلاق واقعيش همون بود، همشم منو گناهكار جلوه ميداد ميگفت الهي بميري كاش نميومدي ، از نظر رفتاري واقعا عجيب بود تعادل نداشت، با اينكه من جز حرف خوب هيچي نمي گفتم حتي دعوا نميكردم ولي يهو اين حرفا از دهنش ميومد بيرون تا ناراحت ميشد و زودي دست پاش يخ ميكرد و بيهوش ميشد ، من عذاب وجدان دارم، يكي منو توجيح كنه من كار بدي كردم؟ من گناهكارم؟ خيليييي نگرانم نكنه واسم مشكل درست كنن يا واسه اون مشكل پيش بياد، هرچي فكر مي كنم نامردي نكردم، بد ذاتي نكردم، صادق بودم، اين اآخر كه همه چيزو اقرار كرد من يكم تند شدم اما باز خيلي خوب حرف زدم و گفتم مهم نيست، تو زندگيتو بكن سعي كن خوش باشي، ازين حرفا زدم باز شروع كرد ازت متنفرم از اخلاقت متنفرم لهممم كردي....
چرا همچين آدم عجيب و حساسي بايد بياد تو زندگيم كه نه راه پس داشته باشم نه راه پيش، هر كاري كنم از نظر اون بدهكار باشم. اصلا ضربه روحي خودم مهم نيست، اون سالم باشه بخاطر من چيزيش نشه بسه. يكي حداقل منو از نظر ذهني حمايت كنه دارم ديوونه ميشم...