نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: وابستگی شدید دوستی

1490
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    وابستگی شدید دوستی

    سلام من دختر شونزده ساله اي هستم و به يكي از دوستان خيلي خيلي وابسته شدم بخدا وقتي صدا شو ميشن م قلبم به تپش ميوفته اونم اوايل عاشقم بود ولي با دوست شدن با پسر ديگه تغير كرده و اصلا تحويلم نميگيره همش ميره بت ديگرون خيلي داره اذيتم ميكنه حالا من تصميم گرفتم فراموشش كنم ولي موندم چجوري لجشو در يارم فراموشش كنم و خودمو راحت كنم خواهشا بگين

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : به كمكتون نياز دارم

    خواهش ميكنم كمكم كنين

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18582
    نوشته ها
    157
    تشکـر
    175
    تشکر شده 79 بار در 61 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : به كمكتون نياز دارم

    دوستتون دختر هست یا پسر؟شاید واسه بقیه سوال باشه.

  4. کاربران زیر از Hameda بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : به كمكتون نياز دارم

    دختر هسته

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin478 نمایش پست ها
    سلام من دختر شونزده ساله اي هستم و به يكي از دوستان خيلي خيلي وابسته شدم بخدا وقتي صدا شو ميشن م قلبم به تپش ميوفته اونم اوايل عاشقم بود ولي با دوست شدن با پسر ديگه تغير كرده و اصلا تحويلم نميگيره همش ميره بت ديگرون خيلي داره اذيتم ميكنه حالا من تصميم گرفتم فراموشش كنم ولي موندم چجوري لجشو در يارم فراموشش كنم و خودمو راحت كنم خواهشا بگين
    بدون ترديد انسان داراي يک سلسله نيازهاي مادي و غيرمادي است و رشد و کمال او نيز در گرو ارضاي صحيح و به موقع اين نيازهاست. يکي از مهمترين نيازهاي انسان، نيازهاي عاطفي است. عواطف انسان از بدو تولد تا پايان عمر بايد ارضا شود و الا دچار مشکل مي شود. نياز به محبت ورزيدن به ديگران و مورد محبت ديگران واقع شدن دقيقا يک نياز عاطفي است.

    اين نياز در طي مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگي شکل هاي مختلفي پيدا مي کند و در هر دوره اي به گونه اي متناسب با آن زمان بايد ارضا شود. در دوره نوزادي از طريق والدين به خصوص مادر با بوسيدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه هاي محبت آميز مادر به او و با چسباندن او به خود نياز کودک ارضا مي شود.

    در اين دوره تأمين نيازهاي عاطفي کودک به اندازه نيازهاي فيزيولوژيکي مانند آب و غذا و پوشاک براي رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکي تأمين اين نياز توسط اعضايخانواده و همه کساني که به نحوي با کودک ارتباط دارند تأمين مي شود. در دوره نوجواني از طريق دوستان و گروه همسالان و در دوره جواني از طريق دوستان، خويشاوندان و همسر به اين نياز پاسخ داده مي شود.

    روان شناسان علتوابستگي انسانها را به يکديگر همين نيازهاي عاطفي مي دانند. اگر اين نيازها از همان اول به طور صحيح و به موقع تأمين شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگي ايمن پيدا مي کند و الا وابستگي ناايمن و مرضي در او شکل مي گيرد يعني در عين حال که به ديگران وابسته است ولي احساس امنيت کافي نيز نمي کند و مستعد انواع اختلالات رواني مانند بيماري هاي اضطرابي، افسردگي و... ميشود و دير يا زود به دامن يکي از اين بيماري هاي رواني فرو مي غلتند.

    گفتني است اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني که با جذبه و شور زيادي همراه است، غالبا بر مبناي عواطف و احساسات شکل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه اين دوستي ممکن است جاذبيت يک فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد که او را براي فرد ديگر دوست داشتني مي سازد که توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر کند. ماهيت اين دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بي شائبه است، ولي امکان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. زماني که اين علاقه به اوج خود مي رسد، آنها را دچار سرگرداني مي کند که اکنون چه بايد بکنند. اين سرگرداني ممکن است با بعضي آثار مخرب ديگري همراه شود. لازم به ذکر است جواناني که از روحيه عاطفي بيشتري برخوردارند و اجتماعي تر و خونگرم هستند تحت تأثير احساسات و عواطف ديگران بيشتر واقع مي شوند.

    علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارىانسان، مزاحمت با حقوق والدين، مشغوليت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد بهنفس و ضعف ايمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّتبخشيدن به اين امور باشد بسيار خوب و مفيد خواهد بود، البته بهترين سياست در اين مسائل، ميانه‏روى است و زياده‏روى و افراط در آن موجب به وجود آمدنمشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتيجه اگر بخواهيد در اين مسأله در حد اعتدال رفتار نمایيد درباره مشكلات آن فكر كنید و سعى كنید خود را قانع كنید كهافراط در اين زمينه به ضرر روح و سلامت روان شماست.
    علاوه بر اين كه افراط در اين گونه دوستى‏ها گاهى اثر عكس مى‏گذارد و روابطدوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى‏گرايد. زيرا افراط موجب به وجود آمدن توقع زياد مى‏گردد و ممكن است یک طرف نتواند پاسخگوی این توقعات باشد.

    همچنين تذکر اين نکته ضروري است که افراط در اينگونه وابستگي ها به زندگيآينده آنها به صورت جدي آسيب مي رساند زيرا با هزينه کردن عواطف بيش از حدمعمول با دوستان، باعث مي شوند در آينده نتوانند روابط عاطفي و جنسي مطلوبي با همسر خود داشته باشند زيرا هر انساني داراي يک منبع محدودي از انرژي رواني است و همين طور که توانايي جسماني او محدود است انرژي هاي رواني او نيز محدود است بنابراين بايد اين انرژي ها را به موقع، به تدريج و بااحتياط هزينه کرد.

    يکي ديگر از آسيب هاي خطرناک وابستگي هاي افراطي، ضعيف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زيرا افراد وابسته در تصميم گيري هاي خود نيز بهديگران وابسته مي شوند و نمي توانند به موقع و به نحو صحيح تصميم بگيرند.

    پس در رابطه با مشكل دوستی افراطی توجه به چند نكته الزامى است:

    1- دوست و دوست يابى از نيارهاى واقعى زندگى است و داراى فلسفه خاصى است. اما آنچه مهم است اين كه در اين راستا همچون ديگرجنبه‏هاى زندگى رعايتاعتدال لازم وضرورى است.

    به عبارت ديگر: علاقه به دوست احساسى پاك و لطيف است اما همواره بايد عواطف با تعقل همراه باشند. ولى به نظر مى‏رسد عقل و منطق اين مقدار ابراز علاقه را تاييد نكند.

    2- انسان در برابر هر يك از نعمت‏هاى الهى - از جمله دوست خوب - همواره بايد بداند كه بالاخره روزى آن را از دست خواهد داد.
    بنابراين دل سپارى در برابر هر چيز بايد به گونه‏اى باشد كه فقدانش موجب آزار انسان نگردد.

    3- سعى كنید نسبت به دشوارى دورى از دوست خونسرد باشید. مسلما به تدريج رنج اين فراق كاهش خواهد يافت و عادى خواهد شد.

    4- روابط اجتماعى خود را افزایش دهید تا عمل جانشينى به طور عادى انجام گيرد.

    5- با سوق دادن خود به مسايل معنوي مي توانيد از اين گذر گاه به راحتي عبور كنيد.

    6- مي توانيد به صورت تدريجي از دوست خود جدا شويد اين كار را مي تواند بامحدود كردن روابط، كم كردن ملاقات هاي يكديگر و در نهايت ترك رابطه انجام دهد.

    7- در صورت ترك دوستي، از امور و يا نشانه هايي كه او را به ياد دوستش مي اندازد اجتناب كند.

    8- نكته مهم در صورت ترك رابطه اينكه بايد جدايي به صورت غير ملموس وكاملا طبيعي اتفاق بيفتد وعلت آن را حتي دوست او نفهمد.

    9- بدانید دوستي هاي غیر متعادل كه دربالا به آن اشاره شد انسان را ازهمه مسايل اعم ازاجتماعي، اقتصادي، تحصيلي و ... عقب مي اندازد.

    10- خداوند هر كس را به نحوي مي آزمايد و شايد آزمون شما تصميم گيري دربارهي همين مورد حساس باشد پس بدانید نمرات بالا در امتحان باعث آرامش وشاديهميشگي درون و روان انسان خواهد شد.

    11- افكار خود را كنترل كرده و اشتغالات ذهني مفيد براي خود فراهم كنید.

    12. حالت شما تا حدودى از مظاهر تجرد در جوانى است و اقدام به مسأله ازدواج، رابطه دوستی را به تعادل خواهد رساند.


    تنهایی از سخت ترین مصائب انسان است. حتی در جایی که تنها هستیم با یاددوستان، خوش هستیم.
    البته فقط دوستی با اشخاص بزرگ و معروف، مفید نیست، بلکه دوستی اشخاص معمولی هم می تواند مفید باشد.

    جوانان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، بلکه باید گفت بیش از دیگران به دوستی ها، پایبندند. ولی بعضاً در این مورد به افراط کشیده می شوند. باید توجه داشت که این نوع گرایشهای افراطی توأم با احساسات، در دختران جوان بیش از پسران، مشاهده می شود. به لحاظ تأثیرات فرهنگی و اخلاقی این نوع دوستی ها، ضروری است که ابتدا عوامل مؤثر در ایجاد چنین پدیده ای را شناخت و پس از آن در صدد یافتن راه حل مناسب بر آمد.

    علل دوستی های افراطی
    مهمترین علل بروز این علائق عبارتند از:
    1. تجرد فرد کامل (بزرگتر): فردی که هدف علایق افراطی این گونه جوانان قرار می گیرد، در غالب موارد مجرد است و به هر دلیل هنوز تشکیل خانواده نداده است. و از لحاظ پاسخ به نیازهای غریزی و روانی در محدودیت خاصی قرار دارد و این امر به صورت ویژگیهای رفتاری و زمینه های مساعد، بروز نموده و آنها را برای جذب جوانان، مستعد می کند.

    2. کمبود و خلأ عاطفی: زمانی که کمبود توجهات و احساسات مثبت از سویخانواده یا اطرافیان، احساس شد، جوان به سوی ارتباطهای افراطی کشیده میشود، البته این عامل منحصر به جوان و کمبودهای او نمی شود، بلکه فرد کامل را نیز در بر می گیرد. چنانچه شخص کامل نیز دارای تجارب عاطفی نامناسب و آزار دهنده ای باشد، به طور منطقی می تواند عامل تشکیل محور دوستیهای افراطی قرار گیرد، حتی در مواردی تأثیر این عامل، بیشتر از آثار کمبودهای عاطفی جوان است.

    3. طبیعت دوران جوانی: ماهیت بلوغ و احساسات نیرومند و رؤیاهای دور و دراز، عامل مؤثری در تکوین دوستی های افراطی است، عواطف، در آغاز بلوغ، غنی تر و سرشارتر از دوره های دیگر زندگی، ظاهر می شود و در مرحله جوانی، فرد را مستعد می کند تا یکی از نقش های دوگانه را در ارتباط با دیگری بر عهده گیرد. متأسفانه در این دوران، تعادل موجود بین احساسات و اندیشه های منطقی جوان بر هم می خورد و کفه احساسات سنگینی می کند و عقل را تحت تأثیر قرار می دهد.

    4. محیط های شبانه روزی: وجود پانسیونها، دانشسراها، مراکز تربیت معلم وخوابگاههای دانشجویی، زمینه های مساعدی برای تشکیل دوستیهای افراطی است. معمولاً این گونه محیطها از یک سوی، متضمن قطع روابط و پیوندهای عاطفی فرد با خانواده اوست و از دیگر سو، موجد ارتباط تنگاتنگ و خاصی میان جوانان و مربیان و سرپرستان و معلمان یا دوستان آنهاست.

    5. شخصیت زدگی: پاره ای از جوانان به لحاظ کبمودهای شخصیتی در خانواده، در وضع خاصی قرار می گیرند، تحقیرها، سرزنشها و انتقادهای شدید و مداوم،هسته اصلی شخصیت آنها را مورد تهدید و اضمحلال قرار می دهد، این امر، موجب می شود که جوانان در صدد یافتن الگوهایی خارج از محیط خانواده بر آیند و در چنین موقعیتی، هر صفت و ویژگی خوب شخصیتی می تواند آنان را مجذوب نموده و به این تعلقات دامن زند.

    6. عشق به زیبایی: گرایش طبیعی انسان به زیباییها در دوره جوانی به صورت عشق به زیبایی ظاهر می شود و به ویژه جوانانی که از طبایع حساس و ظریفبرخوردارند، در معرض تأثیرپذیری بیشتری قرار می گیرند و بعضاً آنچه را که در رؤیاهای خویش می پروراندند، اینک در شخصیت معلم یا مربی خویش مشاهده می کنند.

    7. توجه خاص به جوان: برخی از جوانان به دلایلی از قبیل زیبایی ظاهر، جذابیت، خوش بیان بودن و یا وضعیت آراسته و در سطح خوب بودن، مورد توجه بیش از حد برخی دبیران و یا دوستان قرار می گیرند و این امر، متقابلاً جوان را وا می دارد تا احساسات و عواطف افراطی آنان را به گونه ای پاسخ دهد.

    با دوستی های افراطی چگونه برخورد کنیم؟
    برخی راهکارها و شیوه های پیشنهادی در این زمینه، عبارتند از:
    1. تأمین و ارضای نیازهای روحی جوانان در حد متعادل، آنان را از دوستیهای افراطی، بی نیاز می نماید.
    2. تکریم منزلت و تجلیل شخصیت نسل جوان، آنها را از گرایش نامعقول و افراط گونه به دیگران، باز می دارد.
    3. تعادل در رفتار با نوجوانان و جوانان، آنان را به اتخاذ عکس العملهای منطقی و طبیعی وا می دارد، رعایت این امر به ویژه از جانب دبیران، مشاوران و مربیان دبیرستانها، بسیار ضروری می باشد.
    4. جایگزینی یک رشته فعالیتهای ذوقی، هنری، فکری و عملی می تواند خلأ به وجود آمده در زمینه های عاطفی و مناسبات انسانی جوانان را پر کند و زمینه ساز شخصیت سالم در آنها شود.
    5. ترغیب جوانان به ازدواج به موقع و با شرایط متناسب به گونه ای که روح سادگی و صمیمیت بر آن حاکم بوده و از تشریفات بی مورد، جدا و برکنار باشد، گام دیگری در جهت حل این مشکل محسوب می شود.
    6. تقویت مبانی اخلاقی و دینی جوانان، تعیین کننده نحوه جهت گیری آنها در برخوردها و ارتباطات انسانی است و این خود برخاسته از کیفیت تربیت دینیخانواده است و آشنا نمودن نسل جوان، با محبت و جذبه الهی، مانع شکل گرفتندوستیها و علایق افراطی است.

  7. 2 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    نقل قول نوشته اصلی توسط negin478 نمایش پست ها
    سلام من دختر شونزده ساله اي هستم و به يكي از دوستان خيلي خيلي وابسته شدم بخدا وقتي صدا شو ميشن م قلبم به تپش ميوفته اونم اوايل عاشقم بود ولي با دوست شدن با پسر ديگه تغير كرده و اصلا تحويلم نميگيره همش ميره بت ديگرون خيلي داره اذيتم ميكنه حالا من تصميم گرفتم فراموشش كنم ولي موندم چجوري لجشو در يارم فراموشش كنم و خودمو راحت كنم خواهشا بگين

    در نظریه وابستگی دو نوع رفتار ناهنجار بسیار مشخصی که در افراد طبقه بندی شده اند عبارتند از:

    ۱ – افراد بی اعتماد و متزلزلی که هر لحظه احساس شان در حال تغییر است.

    افرادی که همیشه ذهن شان مشغول محاسبه رفتار دیگران است.

    آنها با دقت وسواس گونه رفتار کسانی که با آنها در یک رابطه دوستی یا عاشقانه قرار دارند را زیر ذره بین می گیرند

    تا هر رفتار و عکس العملی را به نشانه دوست داشتنی نبودن خودشان فرض کنند.


    تعلق خاطر و وابستگی این افراد گاهی آنقدر زیاد است که با تمام وجود در فرد دیگر حل می شوند و هیچ نوع احساس یا هویت مستقلی برای خود و دیگری قائل نمی شوند، نوعی وابستگی که می توان آن را با تصویر دوقلوی به هم چسبیده معرفی کرد.

    نتیجه این زیاده روی فرار و دور شدن دوست یا معشوقه از آنها است. عکس العملی که به خودی خود در یک چرخه بن بست به فرد بی اعتماد و همیشه نگران ثابت می کند که ترس و تشویش او بی مورد نبوده است و حق داشته است در جستجوی رفتار مشکوک و فریبکارانه در دوست یا معشوقش باشد.


    از همه مهمتر گمان می کند که حق داشته است بترسد از اینکه بالاخره رابطه اش به هم خواهد خورد و دوست و معشوقش او را ترک خواهد کرد.

    این نوع افراد در ادامه و بر اساس نتایج منفی از رابطه ایی که به بن بست رسیده بلافاصله وارد یک رابطه جدید دیگر می شوند.


    ۲ – نوع دوم افراد متزلزل و نامطمئن، برعکس افراد بسیار وابسته به دیگران، آنهایی ه
    ستند که اصلا وارد هیچ رابطه عاطفی نمی شوند چون فکر می کنند که فرجامی جز طرد و فریب و جدایی نخواهد داشت.
    آنها به شدت از وابسته شدن می ترسند و برای همین با تمام قوا از ورود به مرحله صمیمی شدن پرهیز می کنند.
    در موقع نیاز به عزیزان خود تکیه نمی کنند چون فرض اساسی شان این است که دیگران بد هستند و نیات ناپسند خواهند داشت.


    این نوع افراد برای فرار از وابستگی و علاقه عاطفی به روابط بسیار کوتاه و گذرا تمایل پیدا می کنند چون تحمل احساسات ایجاد شده را ندارند.
    ذکر این نکته هم لازم است که این گروه از افراد بی اعتماد و گریزان از وابستگی، به هر حال مدام درگیر حس وابسته بودن هستند و عملا فرقی با گروه اول ندارند چون مدام به دیگران و رفتارو اعمال آنها فکر می کنند.


    اگر به هر شکلی احساسات شبیه آنچه توضیح داده شد را در خود یا نزدیکان تان مشاهده می کنید متوجه این واقعیت اصلی باشید که بخش بزرگی از مردم پیرامون، افراد معتمد و سالمی هستند و اگر هم مشکلی داشته باشند بسیار ضعیف و طبیعی است. بدانید که تغییر و تصحیح وابستگی شدید امکانپذیراست بخصوص اگر شانس بیاورید و با فردی آشنا شوید که شخصیت مهربان و مطمئنی دارد.

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864

    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    ديگرون نظري ندارن

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11185
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    50
    تشکر شده 33 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    عزیزم به هیچکس وابستگی نداشته باش. تجربه به من نشون داده حتی وابستگی زیاد به پدر و مادر هم بده .تو در سنی هستی که به راحتی قابل تغییری. احساسی بودنت را کم کن. برای خودت ارزش قایل باش.دوست خوب ولایق پیدا کن.

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    سعی کن کمتر بهش فکر کنی و کمتر باهاش ارتباط برقرار کنی
    همش با خودت بگو (اووووو من کلی دوست دارم اونم یکی از دوستامه )حتما که نباید اینقدر صمیمی باشی
    یه سوال چرا حالا می خوای لجش رو دربیاری؟مگه چکار کرده؟
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18300
    نوشته ها
    122
    تشکـر
    25
    تشکر شده 82 بار در 52 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : وابستگی شدید دوستی

    منم یه زمانی مثل شما بودم وابستگیم خیلی خیلی زیاد بود تا جاییکه دوستم (دوست نامردم و بی وفام {خیر سرش دوست قدیمیم هم بود}) سو استفاده میکرد و منو وابسته ی خودش میدید (تا حدی هم بخاطر این حس دوستیم و با اون بودن هم درست بود)
    همیشه بهش زنگ میزدم یا میرفتم در خونش، خوب طبیعتا منو وابسته ی خودش میدید اما از وقتی دیدم که جایگاه من برای اون از دوست درجه ی 1 به درجه 5 یا 6 یا آخر لیستش رسیدم
    دیگه طرفش نمیرم تا جایی که به قول دوستمون [replacer_a] برای خودم ارزش قائل شدم و سعی بر یافتن دوست خوب میکنم تا جایی که دیگه برعکس گذشته اگه اون زنگ زد من جواب میدم و نه مثل گذشته دیگه من بهش زنگ بزنم و اگرم توی مسیر شهرم ببینمش سعی میکنم دلیلی بیارم تا به مسیر خودم ادامه بدم و باهاش هم مسیر نشم چون وقتی سو استفادش و کم ارزش بودن خودمو براش دیدم از حماقت گذشته ی خودم پشیمون شدم و الان مال خودم هستم
    اگه زیادی این حسو ادامه بدی مثل گذشته ی من میشی
    اینو برای بقیه هم نوشتم تا مثل من زیاده روی در دوستی نکنند و اگر متاهلند برای همسر و خانوادشون تب کنند
    با تشکر

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وابستگی شدید دوستی
    توسط sanazfaezeh در انجمن سایر
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-16-2015, 01:51 AM
  2. سوء استفاده از دوستی
    توسط erfaxxx در انجمن سایر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-10-2015, 06:10 PM
  3. سوء استفاده در رابطه دوستی
    توسط 126 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 86
    آخرين نوشته: 09-03-2014, 10:18 AM
  4. وابستگی بعد از 5 سال دوستی
    توسط mohammad1363 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-29-2014, 11:21 PM
  5. وابسته شدن در رابطه دوستی
    توسط arezoo721 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 07-19-2014, 07:27 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد