به تعویق انداختن کارها و رفتار کردن به این سیاق تحت عنوان اهمال کاری شناخته می شود، معمولا این افراد برای شروع كار یا در انجام آن تعلل میكنند؛ در واقع از زمانی كه تصمیم میگیرند كار خاصی را انجام دهند یا تعهد میكنند آن كار را به پایان برسانند تا زمانی كه كار در عمل شروع شده یا به پایان برسد، مدتی بیش از حد معمول میگذرد.آیا شما بیش از آنچه انتظار دارید در دام اهمال کاری و به تعویق انداختن کارهایتان گرفتار هستید؟ آیا شما دوستان یا همکارانی دارید که به طور مداوم کار و اوقات فراغت خود را بر اثر اهمال کاری از بین می برند؟ آیا مایلید در این باره اصول و معیارهایی را برای غلبه بر این عادت ناپسند مطالعه کنید؟ پس چرا معطل هستید؟ این مقاله را بخوانید!
همیشه تا آخرین لحظه صبر میكند؛ منتظر میماند تا شاید اتفاق خاصی بیفتد و كار طور دیگری پیش برود. اصلا حوصله ندارد كارش را شروع كند، چه برسد به ادامه دادن و به پایان رساندن! همیشه همین طور بوده و هنوز هم این عادت را ترك نكرده است؛ این بیحوصلگی و بیعلاقگی به شروع كار بارها به ضررش تمام شده؛ ولی او هنوز هم متوجه نیست و نمیخواهد یا نمیتواند شرایط را به نفع خودش تغییر دهد.
خیلی از ما هم همین طور عمل میكنیم و آنقدر به این شیوه عادت كردهایم كه اصلا یادمان رفته شاید این نوع رفتار صحیح نبوده یا نشانهای از یك مشكل جدیتر باشد. به تعویق انداختن کارها و رفتار کردن به این سیاق تحت عنوان اهمال کاری شناخته می شود، معمولا این افراد برای شروع كار یا در انجام آن تعلل میكنند؛ در واقع از زمانی كه تصمیم میگیرند كار خاصی را انجام دهند یا تعهد میكنند آن كار را به پایان برسانند تا زمانی كه كار در عمل شروع شده یا به پایان برسد، مدتی بیش از حد معمول میگذرد.
چرا اینقدر معطل میكنیم؟
خیلیها عادت دارند همیشه كارها را دیرتر از آنچه انتظار میرود، انجام دهند، اما همه این خیلیها دلیل این همه تعلل را نمیدانند و به دنبال دانستن آن هم نیستند. این گروه معمولا تصور میكنند این ، خصوصیتی ذاتی است؛ باید بسوزند و بسازند و همیشه در آخرین دقایق كارها را تحویل دهند.
علل متفاوتی منجر به چنین رفتاری میشود، اما نباید این نكته را فراموش كنید كه بخشی از این رفتارها ممكن است به علت اختلالات و مشكلات روانپزشكی ایجاد شود؛ به عنوان مثال، افسردگی میتواند یكی از عوامل موثر در این زمینه باشد چراكه فرد افسرده، انگیزه و اشتیاق لازم برای شروع كارها را ندارد. علاوه بر این، كسی كه مضطرب است ممكن است به علت نبود تمركز ناشی از این مشكل نتواند كارهایش را به موقع انجام دهد. همچنین افراد مضطرب با ترس و نگرانی از شروع یك برنامه جدید یا نتیجه آن، ممكن است ترجیح دهند كار را تا جایی كه امكان دارد، به تعویق بیندازند.
این نكتهها مشخص میكند به همین راحتیها هم نباید تصور كنیم افرادی كه در انجام كارها تعلل كرده و همیشه برنامههایشان را به آینده موكول میكنند «تنبل» هستند و به این شیوه عادت كردهاند؛ چراكه به عقیده متخصصان، اختلالات روانپزشكی هم میتواند در این زمینه موثر باشد.
اغلب افرادی كه انجام یا شروع كارها را به تعویق میاندازند، دچار اختلالات بارز روانپزشكی نیستند و این خصوصیت در میان گروهی از افراد بیشتر به شكل یك ویژگی و عادت رفتاری نمایان میشود.
به هر حال، این نوع رفتار و عادت هم علل مختلفی دارد كه بهتر است با آنها آشنا باشیم؛ مثلا كسی را تصور كنید كه چند دفعه مراحل كار را از ابتدا تا انتها كنترل میكند تا مطمئن شود همه چیز بدون عیب و نقص انجام شده است. او میداند این همه تاخیر به ضررش تمام خواهد شد، ولی نمیتواند طور دیگری عمل كند؛ سالها همین طور زندگی كرده و میان همه دوستان و آشنایانش هم معروف است كه برای هر كاری تا دقیقه 90 صبر میكند و در آخرین لحظهها تند و با شتاب كارهایش را انجام میدهد!
برخی از افراد ممكن است بخواهند كاری را خیلی خوب، به بهترین شكل و بدون نقص انجام دهند و چون تمایل دارند كارشان بدون كوچكترین ایرادی شروع شده و به پایان برسد، معمولا آنقدر معطل میكنند تا از نگاه خودشان به زمان و شرایط ایدهآل برسند، غافل از این كه در دنیای واقعی برای انجام دادن كارها هیچوقت وضع ایدهآلی كه آنها در ذهنشان ترسیم میكنند، پیش نمیآید و فقط كار بیدلیل به تعویق میافتد.
گاهی اوقات به این ویژگی افراد «كمالگرایی» گفته میشود كه بار معنایی مثبتی دارد؛ در حالی كه اگر تبعات منفی آن را بر عملكرد فرد در نظر بگیریم، شاید متناسب با آن بارمعنایی مثبتی كه اصطلاح كمالگرایی منتقل میكند، نباشد. بنابراین بهتر است این ویژگی را «بینقصگرایی» بنامیم كه نشاندهنده توقع بالایی است كه دستیابی به آن در زندگی واقعی غیرممكن است. در واقع، گاهی افراد بینقصگرا به قدری درگیر جزئیات میشوند كه حتی فرصت نمیكنند كار را شروع كرده و آن را به مرحله اجرا درآورند.
همچنین اگر فرد بیش از توانش مسئولیت بپذیرد، ممكن است نتواند تعهدات خود را انجام دهد و بهناچار حداقل بخشی از كارهایش به موقع تمام نمیشود. گاهی هم ممكن است افراد به دلیل آشنا نبودن با مهارتهای پایهای مانند اولویتبندی و برنامهریزی، با زمانبندی نامناسب، بخشی از كارها را به آیندهای نامعلوم موكول كنند. در واقع، اگر نتوانیم كارهای مختلف و متفاوتی را كه بر عهده ماست، به درستی اولویتبندی كنیم با این مشكل روبهرو خواهیم شد.
به همین دلیل است كه بسیاری از ما كارهای لذتبخش و دوستداشتنی را اول وقت و سر فرصت انجام میدهیم و كارهای دشوار میماند برای روزی و وقتی دیگر! اما اگر بتوانیم به درستی كارها را اولویتبندی كنیم، این مشكل هم برطرف خواهد شد.
اگر بدون اولویتبندی و برنامهریزی كارهایتان را انجام دهید، ممكن است ابتدا مشغول بخشهای ساده و لذتبخش شوید و در نتیجه كارهای سختتر و طولانیتر میماند برای بعد! بنابراین تعجبی ندارد اگر این گروه همیشه قسمتی از كارها را به تعویق بیندازند و با تاخیر آنها را انجام دهند.
اگر به فكر نباشید...
تا به حال با خودتان فكر كردهاید اگر این مشكل درمان نشود، چه عوارض و عواقبی در پی خواهد داشت؟ البته اگر شما هم جزو آن گروه هستید كه فكر میكنند تعلل كردن و به تعویق انداختن كارها مشكل مهمی نیست و نباید به فكرش بود، خوب است بدانید متخصصان نظر دیگری دارند.
آنان معتقدند: رفتارهایی از این دست برای خیلیها حل شده است؛ این گروه معمولا تنها با ذكر اینكه «آدمهای تنبلی» هستند و كارها را «دقیقه 90» انجام میدهند، صورت مساله را پاك میكنند. در واقع آنها آنقدر راحت درباره نوع رفتارشان صحبت میكنند كه گویی میخواهند یكی از ویژگیهای فیزیكی مادرزادی مانند رنگ چشمشان را بیان كنند؛ خصوصیتی كه همیشه همین طور بوده و به همین شكل هم باقی خواهد ماند، اما باید توجه داشت بسیاری از این موارد عادتهای رفتاری هستند كه ما به تدریج آنها را آموخته و با تكرار هم تثبیتشان كردهایم. بنابراین اگر روزی تصمیم به تغییر بگیریم، حتما توانایی این كار را خواهیم داشت.
یكی از مهمترین عواقبی كه در صورت نادیده گرفتن این مساله ایجاد خواهد شد، آن است كه فرد پایینتر از تواناییهای بالقوهاش عمل میكند؛ به عنوان مثال دانشآموزان و دانشجویانی كه عادت دارند شب امتحان درس بخوانند، معمولا با ورود به دانشگاه با یك افت تحصیلی روبهرو میشوند كه ناشی از عادات رفتاری غلط است و نه ناتوانی فرد.
علاوه بر این، فشار و سنگینی كارهای نیمهتمامی كه برای روزها و هفتههای بعد باقی میماند، استرس بیشتری به فرد وارد كرده و موجب سردرگمی و اضطراب بیشتر او میشود. این مجموعه استرس و نگرانی، باعث میشود بتدریج فرد نتواند فعالیتهای لذتبخش و حتی تفریحات را هم به راحتی و درست انجام دهد.
در واقع، اهمالكاری منجر به ایجاد عواقب ناگواری میشود كه اگر صادقانه و آگاهانه به آنها دقت كنید، حتما متوجه تاثیرات مخرب آن بر زندگیتان خواهید شد.