با سلام و احترام به همه دوستان عزیز
بنده 2 سال پیش با دختری در یک همایش مرتبط با رشته تحصیلی ام آشنا شدم .( من ساکن کرج هستم و ایشان استان شیراز)
بعد از مدتی صحبت تلفنی و برخی رفت و آمد محدود ایشان به تهران واقعا به یکدیگر علاقه مند شدیم . مدت ها گذشت و چندین بار همدیگه رو دیدیم و فهمیدیم که هم کفو یکدیگر هستیم . همان دختری که من می خواستم . ویژگی های شخصی ایشان همچون نجیب بودن ، همفکر بودن ، میل به پیشرفت دونفره و ... که از صحبت ها و اعمال (البته با محدودیت زمانی کم) ایشان مبرهن شد.
چندی پیش به ایشان گفتم که جدی شدن مسئله ازدواج را با خانواده ام مطرح کنم (ایشان هم ایضا)
طرح مسئله با خانواده ام نتیجه اش موافقت نسبتی مادرم بود. ایشان گفت مسئله دور بودن را در نظر داشته باش سپس تصمیم بگیر. نتیجتاً موافقت آنان خیلی دلچسب نبود.(ولی موافقت کردند) . این را اضافه کنم که خود من از اینکه راه آنها دور است و مثلاً باید بیایند چند روز در خانه امان بمانند و ... کمی دودل بودم . البته شاید دلایل محکمی نباشد ولیکن در ذهن و دل من مشغولیت ایجاد کردند. چند نکته را عرض کنم ؛ ایشان بسیار متجدد و موافقت کرده اند که راه دور و دوری خانواده اذیتشان نمی کند (2 سال به علت تحصیل دور از خانواده ، تهران ، بوده اند)
- لازم به ذکر است من 28 سال سن (کارشناسی ارشد) و ایشان هم 26 ساله ( کارشناسی ارشد ) / من خانواده ام کرج و ایشان تمام خانواده شان شیراز هستند .
سه سوال دارم ؛ اولاً نظر شما راجع به وصلت اینچنینی چیست ؟ منظورم بیشتر راه دور و مشکلات متعاقب است.( مانند مهمانی های بلند مدت ، دوری از خانواده (خدای نکرده ) هنگام مریضی خانواده دختر ، بچه دار شدن و ....... )
دوم ؛ آدمی هستم دنبال پیدا کردن بهترین ! متاسفانه در راه انتخاب نهایی به من ضربه زده است ؛ به طوریکه سوالی در ذهن من ایجاد شده است که نکند بهتر از این وصلت هم باشد ؟
نهایتاً اینکه فرد موردنظر من بسیار درخواستهای مالی کمی دارد ؛ ناگزیر در جامعه امروز افراد به پول توجه خاص دارند . آیا به نظرتان این طبیعی است ( خودم احساس می کنم این خانم پس از ورود به خانواده من درخواست غیرطبیعی (مالی) از من داشته باشد . نظر شما چیست ؟