با سلام من در دوران تحصیلی دانشگاه با دختری آشنا شدم و قرار ازدواج بعد از تحصیل را با هم گذاشتیم و ایشان این ارتباط را از خانواده خود پنهان کرده بود ولی من این جریان را از همان ابتدا با خانواده در میان گذاشتم.با وجود مخالفت خانواده من حدود 7 سال پافشاری کردم تا اینکه با هم ازدواج کردیم .ولی همسرم بعلت اینکه قبلا خانواده من مخالف بود وآن هم نه به خاطر همسرم بلکه بخاطر موقعیتی که من داشتم نه تحصیلاتم تمام شده بو و نه کار و پول داشتم .این مسئله را اصلا درک نکرد و هر روز به خانواده من بدبین میشد و حتی من را از دیدن خانواده ام منع میکرد ویا زمانی که به خانه پدری خودم میرفتم همیشه انتظار این را داشتم که باز دوباره یک الم شنگه در راه است.این مقدمه ای بود که من از دهها مشکل از مشکلات خانوادگی و اختلاف فکری خودم با همسرم بود ولی من با وجود علاقه شدیدی که به همسرم دارم یک روز بعلت این همه اختلاف و نا راحتی آن هم بخاطر اینکه فقط سرگرم شوم و این مشکلات را تحمل کنم (با وجود غلط بودن راه انتخابی من برای جبران اختلافات ) ازطریق اس ام اس با یک دختر آشنا شدم و چند روز از طریق اس ام اس با هم حرف میزدیم تا اینکه همسرم پیام هایی که در گوشی من بود را دید و اوضاع به هم ریخت من یا تلاش های زیا ایشان را متقائد کردم که جبران کنم و دیگر این موضوع تکرار نشود حال از شما میخواهم مرا یاری کنید چون من به همسرم علاقه شدیدی دارم