سلام ممنونم از راهنماییتون
من دختر 26 ساله هستم متاسفانه هیچ وقت قادر به برقراری ارتباط اجتماعی نبودم همیشه آرزوی داشتن یه دوست خوب و صمیمی داشتم اما هیچوقت نتونستم دوستی داشته باشم یعنی اصلا بلد نیستم دوست پیدا کنم . بچه تر که بودم خیلی از این بابت احساس حقارت می کردم زنگ تفریح ها از اینکه تنهام خجالت میکشیدم و برای اینکه کسی نبینه تنهام خیلی وقتا بدون اینکه دستشویی داشته باشم میرفتم دستشویی تا زنگ تفریح تموم بشه و من کمتر خجالت بکشم این رویه ادامه پیدا کرد تا امروز شاید باور نکنید اما من تو این سن حتی یه دوست صمیمی هم ندارم نه اینکه نخوام اتفاقا خیلی هم دوست دارم اما بلد نیستم می ترسم بی دلیل به یکی نزدیک بشم شاید به خاطر اینکه تو بچگی از این طریق خیلی ضربه خوردم مثلا ضایع شدم یا به نحوی بچه ها پیچونده بودنم . دانشگاه که رفتم بازم همین رویه ادامه داشت تا آخرای دوره کارشناسی میدیدم پسرای کلاس به دخترا می گفتن باش دوست بشین من تعجب می کنم اونا از کجا می فهمیدن من این مشکلو داشتم ؟؟ این منو خیلی ناراحت میکنه که یه بارشو خودم با گوشام شنیدم که دختره داشت به پسره میگفت ما نمی خوایم باش دوست بشیم شما خودتون حاضر نیستین باش دوست بشین بعد به ما میگید و پسره در جواب گفت ما از خدامونه باش دوست بشیم اما اون نمی خواد با ما دوست بشه
خیلی احساس حقارت کردم یعنی چی شما حاضر نیستید باش دوست بشید و ما نمیخوایم باش دوست بشیم ؟ یا مگه من به کسی گفته بودم برام دوست پیدا کنه ؟ رفتارم هم خیلی جدی و محکم بود و فکر نمی کنم رفتارم چیزی رو بروز داده باشه .
حالا من دو تا مسئله دارم یکی چکار کنم دوست پیدا کنم و دیگه اینکه به نظر شما چرا پسرا می خواستن برام دوست پیدا کنن و چرا اون دخترا گفتن ما نمی خوایم باش دوست بشیم هر وقت بادم به اون ماجرا ها می افته خیلی احساس حقارت و کوچکی و بدبختی میکنم . احساس میکنم تحقیر شدم
لطفا کمکم کنید