سلام خسته نباشید
1 سالی میشه که با یه دختر اشنا شدم و قصد ازدواج داریم خیلی هم همو دوست داریم
من شرکت دارم مدیر عامل شرکتم و درامدم خوبه فعلا در حد 10-15 میلیون در ماه
خیلی وقته که نسبت به طرفم بی اعتماد شدم
شاید برای این باشه که خیلی چیزا رو بهم نمیگه و پنهون میکنه و مثلا بهش تذکر میدم میگم که این کار بده این کار خوبه برعکسشو انجام میده و کارایی میکنه که اگه بخوام بگم که مامانم بگم یا مامانم بفهمه قبلا این کارو انجام داده واقعا نمیاد خواستگاریش
من خیلی دووسش دارم
به خاطر این ازدواجون دیر شد که دلگیر شدم از کاراش و نمی خوام طلاقی بشم به خاطر عدم تفاهم
خیلی وقنه به این نتیجه رسیدم که تمومش کنیم
اون خیلی چیزا رو ازم پنهون میکنه
و این اصلا خوب نیست ما باید از هم همه چیزو بدونیم که بعد از زندگی مشترک مشکلی برامون پیش نیاد اختلافی نشه
نه این که الان بخوام بهش بی اعتماد شم
خواستیم تموم کنیم تموم قول و قرارامونو اون میگه نه
نمی تونه هم بیاد و با هم بریم پیش یه مشاور که حداقل ببینیم ازدواج کنیم بهتره یا تموم کنیم
اخلاقاش با من جور در نمیاد با این حال با این همه دعوا خیلی همو ددوس داریم و من خیلی سکوت کردم
چند بار از 0 شروع کردیم ولی بازم نشد دوباره همون اخلاق همیشگی
کاش یه کسی توی لاین با دوتاموم صحبت میکرد تا شاید به یه نتیجه برسیم