نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: فکر کردن به گذشته

1226
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16830
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    25
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    فکر کردن به گذشته

    سلام
    مدتیه خیلی به گذسته فکر میکنم . دارم دیوونه میشم میترسم روانی و فکری بشم خاطرات از دوران مهد کودک نا امروز ر همش مرور و تحلیل میکنم . میدونم فایده ای نداره اما تا به خودم میام میبینم ساعت ها تو فکر بودم . از زندگی عقب موندم کارهای پایان نامم مختل شده کمکم کنید لطفا . من دختر 26 ساله دانشجوی کارشناسی ارشد هستم.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16830
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    25
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    تروخدا راهنماییم کنید خواهش میکنم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20550
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    چه مساعلی شمارو به فکر فرو میبره ؟
    در مورد خوانوادتون بگید ؟
    روابط شما با خوانوادتون ؟
    متاهلید یا مجرد ؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16830
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    25
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    من مجردم ارتباط با خواواده از نظر عاطفی ندارم یعنی ما با هم زندگی میکنیم اما محبت اصلا وجود نداره کنار هم زندگی میکنیم اما با هم نه تو خونه زیاد دعوا هست و بیشتر مسائلی رو به خاطرم میاد که توش تشنج بوده مثلا خاطرات بد تو خونه بی احترامی های جامعه نسبت به من خیانت ها نارو زدن ها پسرایی که کم محلیشون میکردم ولی دوستم داشتن و آرزوشون ارتباط با من بوده زیرآبی رفتن ها و کلا بیشتر بدبختی هام یادم میاد دعواهای خانوادگی و فامیلی و ... کلا اتفاقات خوشایند تو زندگیم نیفتاده شاید اگه میوفتاد به اونا هم فکر میکردم . باورتون نمیشه من 26 سالمه اما روحیم مثل پیرزن 90 ساله هست . ناامید و خسته و ...خیلی هم احساس تنهایی می کنم . دوست صمیمی هم ندارم ارتباط فامیلی یا دوستانه و رفت و آمدی نداریم . بارها به این مساله فکر کردم اگه خانوادگی در اثر گاز گرفتگی بمیریم هیچکس نمی فهمه تا زمانی که بو کنیم و همسایه ها از شدت بو به پلیس اطلاع بدن .
    لطفا کمکم کنید.

  5. کاربران زیر از مهرناز123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    یه جورایی مثل من هستید...
    گذشته رو رها نکردم چون دلم خوش نیست به آینده
    ولی شما آینده تون رو بچسبید
    حالتون رو ببینید
    گذشته رو رها کنید
    مطمعن باشید خدا بزرگه و انشاالله از این شرایط نجات میابید
    ازدواج میکنید و انشاالله خانواده ی گرم و با محبتی تشکیل میدید

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16830
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    25
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    چطوری آخه خدا دکمک میکنه اما من چکار میتونم بکنم؟

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    به زندگی لبخند بزنید
    گذشتتون روی روی کاغذ بنویسید و براش روش خاک بریزید
    من گذشتم تلخه ولی دارم باهاش زندگی میکنم
    میدونید چرا؟؟؟
    چون توی شرایط من احتمال بر اینه که نه روابطم با آدمایی که زندگیم رو سوزوندن خوب بشه
    نه ازدواجم صورت بگیره
    و نه...
    شما خودتون رو به خدا بسپرید...
    الکی هم شده بخندید
    با اینکه ته دلم غصه است اما فکر کنم زیادی میخندم
    تبسم کنید
    موزیک های شاد گوش بدید
    به خدا اعتماد کنید

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرناز123 نمایش پست ها
    سلام
    مدتیه خیلی به گذسته فکر میکنم . دارم دیوونه میشم میترسم روانی و فکری بشم خاطرات از دوران مهد کودک نا امروز ر همش مرور و تحلیل میکنم . میدونم فایده ای نداره اما تا به خودم میام میبینم ساعت ها تو فکر بودم . از زندگی عقب موندم کارهای پایان نامم مختل شده کمکم کنید لطفا . من دختر 26 ساله دانشجوی کارشناسی ارشد هستم.
    سلام

    نیاز به دارو و مشاوره دارید لطفا به یکی از همکاران خوب خانم رجوع کنید.

    موفق باشید

    سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرناز123 نمایش پست ها
    سلام
    مدتیه خیلی به گذسته فکر میکنم . دارم دیوونه میشم میترسم روانی و فکری بشم خاطرات از دوران مهد کودک نا امروز ر همش مرور و تحلیل میکنم . میدونم فایده ای نداره اما تا به خودم میام میبینم ساعت ها تو فکر بودم . از زندگی عقب موندم کارهای پایان نامم مختل شده کمکم کنید لطفا . من دختر 26 ساله دانشجوی کارشناسی ارشد هستم.

    برای رهایی از این افکار پریشان از نوشتن کمک بگیرید

    نوشتن تاثیر فوق العاده ای در آرام کردن اشفتگی ذهنی داره

    متن خودتون رو بنویسید و بعد 5 بار بخونیدش و بعد دور بریزید ...

    زمانی رو با دوستی خوب به قدم زدن در طبیعت قرار بدید و معجزه اون رو ببینید

    میتونید در گروه های کوهنوردی و گردشگری که تورهای ساده ای رو برگزار میکنن شرکت کنید و از این انزوا خودتون رو رها کنید

    همه ما با خودمون از گذشته خاطراتی رو به همراه داریم و این بدترین عادت ما انسانهاست که خاطرات بدمون رو با خودمون حمل میکنیم

    در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20550
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    خاطراتو به ذهنت بیار بهشون فکر کن
    یه بالشت بذار زیر دستت فکر کن و از عصبانیت بکوب روش
    خودتو با ضربه ها خالی کن
    بعد اونا رو بنویس
    و بنویس که چیکار کردی حس خالی شدنتو بنویس
    بعد کاغدو اتیش بزن با اتیش زدن خاطرات بدت نگاه که که داره دود میشه میره اسمون
    بری پیش روانپزشک بهت دار قرص خاب میده ولی نری بهتره خوئتو با این جور مثاعل خالی کن
    خالی کردن خودتو با ضربه بر روی حسم نرم مثل بالشت انجام بده
    تا راحت شی
    وقتی خاطرات بدتو اتیش زدی برو یه کاغد بدار جلوت و بشین چند تا راه حل رو برای این بنویس که چطوز زندگیمو بهتر کنم
    و بهشون عمل کن
    قران گوش بده موسیقی های غمگین اصلا گوش نده تو مراسم عزاداری اصلا نرو
    فقط عروسی جشن ها

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20633
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    3
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : فکر کردن به گذشته

    سلام خیلی وقتاامروزآدما بدنیست ولی چون هنوزدرگیرگذشته یشان هستندنمی توانن شادزندگی کنن به همین دلیل بایدخودشوناازفکرگذشته رهاکنن گذشته دیگه تمام شده وفقط اثرات آن روزهادرامروزوآینده می تواندتاثیرگذرباشدگذشته یه روزی مثل امروزبوده که به دلایل مختلف طوری شکل گرفته که ممکنه حالاآزاردهنده باشه ولی واقعیت اینه که تموم شده مهم این است که اکنون طوری زندگی کردکه فردامثل گذشته افسوسش رانخوریم سعی کنیدرفتارهایی راکه باعث تنش می شودمدیریت کنیدیالااقل خودتان راازآن مسائل دورنگه دارید.وقتی فکرگذشته به سراغتان می آیددرذهن خودتان جواب آن فکررامحکم دهیدمثل جمله ی ساکت شو بالهن تندو....این جوری هروقت بخواهدفکرتان به آن سورودبه گفتن چنین جملاتی دیگرفکرتان به آن سونمی رود.موفق باشید.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد