نوشته اصلی توسط
ashkan_69
سلام خدمت همه اعضا و مدیران سایت
من دانشجوی مهندسی مکانیک هستم 23 ساله که 3 ترم دیگه فارق التحصیل میشم از شیراز. در سن 16 سالگی با دختری از شمال کشور ساری به صورت اینترنتی اشنا شدم که 15 ساله بو د.با توجه به مخالفت خانواده به رابطه ادامه دادم و الان 7 سال
میشه که با هم در ارتباطیم و به شمال میرم و چند روز میمونم و بر میگردم.از اول نیت هر دو تا مون ازدواج بوده.دختر مورد علاقم الان ترم اخر مهندسی است و گفته زود تر باید بجنبی من دیگه خسته شدم باید به فکر ازدواج باشی.
با خانواده صحبت کردم که بیاید با خانواده دختر تماس بگیرید و شرایط من رو بگید که 3 ترم دیگه تموم هستم و دو طرف عاشق هم هستیم
رابطه من با اون دختر جوری شده که توی 2 هفته از ترس از دست دادنش 5 کیلو کم کردم و اوضاع روحی بسیار بدی دارم افسره شدم گریه میکنم بیرون نمیرم حوصله کسی رو ندارم.فقط می خوام به عشقم برسم خواسته اون دختر هم هست.
اما خانواده میگن چون دانشجویی زوده صبر کن ولی من نمی خوام عشقمو از دست بدم.وقتی به جدایی فکر میکنم فقط اشک میریزم حتی به خودکشی و ... فکر میکنم.
دوستان خواهش میکنم بهم یه کمکی کنید چیکار کنم دارم زجر میکشم فقط