سلام خواهشا بی جواب نگذارید و کل مطلب را بخوانید...
من 1 سال و اندی هست عقد هستم و کم کم عروسی میکنیم
مادر زن من در ابتدا فکر میکرد پولدارم چون پدرم را دیده بود ولی با گذشت زمان فهمید من پولی در بساط ندارم
کارهای زشت او:
- وقتی اونجا میرم همش ناراحته و زن منو بر میداره میبره هرجا دلش بخواد بدون اجازه یا مشورت از من
- همش تیکه میندازه که اون زنه اومد گفت دوماد تو چه کارس منم گفتم فعلا درس میخونه بعد اون زنه گفت اوووه حالا کو تا کاره ای بشه
- من زنمو میارم خونه خودمون بعد خودش میاد میبره اونو
- برای چمدون دامادی من فقط یه ژل مو و ماشین تیغ سوسمار و شامپو خریده و کت و شلوار دامادی نخریده
- تیکه ها و کارایی میکنه که راحت میتونم بفهمم منو دوست نداره
- برای جشن عقد به من 5000 تومان شاباش داد و شمایل طلا برام نگرفت و شب عقد شام داد و این شام را به عنوان پاگشا هم حساب کرد و هدیه عقد و پاگشا را یکی کرد و یه ساعت به من داد
زن من هم نمیخواد مادرشو بشناسه و تا بهش میگم اشتباه بود کار مادرت یا کم میذاره اون هم جیغ داد بر سر من که نه بیچاره چیکار کنه .. دوستت داره
به مادر زنم شکایت میکنم یهو چشماشو اشکی میکنه میگه من دوستت دارم اندازه دخترم و تو اشتباه میکنی .و از این دروغ ها
من فقط دوست دارم زنم بشناسه مادرشو .. نمیخوام دعوا کنه فقط باور کنه اشتباه میکنه که لابد من بتونم اعتراض کنم . زنم همه چیز از خانواده من میخواد ولی من نباید چیزی بخوام
چه کنم با این موجود؟