نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: میل به تنها زندگی کردن

1085
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20863
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    میل به تنها زندگی کردن

    سلام.من حدود 12 ساله که ازدواج کردم مدتی میشه که بخاطر اختلافات شدیدی که بین من و همسرم ایجاد شده میل شدیدی به تنها زندگی کردن پیدا کردم اصلا دیگه دوس ندارم با کسی ارتباط یا رفت و آمد داشته باشم با هر بهانه ای از همه دوری میکنم .از همسرم بدم اومده وقتی زمان برگشتت به خونه نزدیک میشه غم بزرگی تو دلم میشینه .برعکس از وقتی این حالتای منو دیده بیشتر خودشو به من نزدیک کرده و این برای من عداب آورتر شده تحملم کم شده.
    یه پسر ده ساله دارم که توجهم به اونم کم شده
    هرچی سعی میکنم که ازاین حالت خارج بشم یه زمان خیلی کوتاه بیشتر طول نمیکشه خودمو با کار خونه مشغول میکنم ولی باز میرم تو فکر
    دوست دارم برم یه جای دور که هیچکس بهم دست رسی نداشته باشه
    دوست دارم مستقل زندگی کنم
    از اینکه شوهرم همیشه نگرانم بوده خسته شدم
    بارها بهش گفتم تو با ادامه زندگی با من خودتو نابود میکنی و از زندگیت هیچ لذتی نخواهی برد منو ول کن برو دنبال زندگیت ولی قبول نمیکنه و همش میگه میخوام تورم خوشبخت کنم در حالی که من خوشبختی خودمو در تنها و مستقل زندگی کردن میبینم
    دوست دارم هروقت اراده میکنم برم هرجایی که دوست دارم بدون اینکه کسی نگرانم باشه
    میدونم این حالات طبیعی نیست ولی من بدجور درگیرش شدم
    پیش مشاورم رفتم ولی کمکی نشد بهم همچنان فکر استقلال ذهنمو تسخیر کرده

  2. کاربران زیر از مریم دیتا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20879
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میل به تنها زندگی کردن

    با سلام
    1-آیا این اختلاف شدید از اول زندگی شما بوده یا به مرور ایجاد شده؟ 2-آیا تنها عامل این اختلافات همین توجه بیش از حد همسرتان هست یا نه؟ 3- آیا خودش هم علت این اختلاف را می داند و یا شما احساس شخصی شماست؟ 4-آیا نزدیک شدن همسرتان یه شما بخاطر علاقه هست یا خیر؟ معمولن همسرانی که توجه بیش از حد به همسر دارند سه دسته اند 1-به همسرشان اعتماد ندارند 2-افرادی هستند که به جامعه بد بین هستند 3-افرادی که کلا بدبین و شکاک هستند. راهه حل برای هر دسته از افراد فوق متفاوت می باشد. در صورتی می توان به مشکل شما پاسخ داد که جواب این سوال ها را بدانیم
    موفق باشید

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19385
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    9
    تشکر شده 10 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میل به تنها زندگی کردن

    آخه زندگی که شوخی بردار نیست ... همه تو زندگیشون اختلاف و مشکل دارن ... شما خودتون رو قوی کنید ... مطمئن باشین این احساستون زود گذره ... شما به زندگیتون به همسرتون به فرزندتون متعهدین ... نمیشه شخصا به خاطر خودتون بخواین مستقل زندگی کنین ... و هیچ کس رو نیبینید ... این احتمالا حس شما رو بدتر میکنه ... بجای اینکه مدام به این فک کنید که تنها زندگی کردن ارامش بیشتری براتون به همراه داره ؛ به این فک کن که چجوری در کنار بقیه از زندگی لذت ببرین ... دوست دارین تنها زندگی کنین ... چند روز برین سفر ... تنها یا با تور یا با یک دوست ... برین باشگاه ... استخر ... چمیدونم به نوعی که دوست دارین واسه خودتون تنوع ایجاد کنید که کمتر توی خونتون جایی که باید محل آرامشتون باشه ؛ احساس نا آرومی کنید... ولی نه این که کلااااا قید همه چی رو بزنید !!!! الان خیلیا آرزوی داشتن یک همسر یک فرزند و یک زندگی خوب رو دارن ... به راحتی از چیزایی که دارین بخاطر تصورات واهی و احساسات گذرت دست نکشین...با دنیا لج کن ... با سختیا لج کن ...با ناملایمات زندگیت لج کن ... تو هر حالتی شاااااد باش ... یا علی ..
    امضای ایشان
    مصرف بیش از حد احترام باعث "اختلالات روانی" طرف مقابلو "اختلالات عصبی" شما می گردد ... لطفا در میزان مصرف دقت کنید ..!!!

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد